این شرکت بزرگ ترین بازار انواع اپلیکیشن های گوشی های هوشمند در ایران می باشد.
اسنپ یکی از استارت آپ های موفق و الهام گرفته شده از ایده خلاقانه ی Uber(بزرگ ترین شرکت تاکسی-رانی دنیا) است.
از زمانی که
وب سایت آپارات شروع به فعالیت نموده است ۵ سال می گذرد.
تبسم لطیفی تحصیلکرده رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناس ارشد مدیریت کسب و کار در همان دانشگاه است.
علی بابا باسابقهترین، بزرگترین و معتبرترین سامانهی خرید اینترنتی بلیط هواپیما و قطار است.
این سایت یک سایت فروش محصولات دست دوم می باشد و کاربران میتوانند ابزار، لوازم و وسایلی که به آنها نیازی ندارند در این سایت به فروش برسانند.
شاید نام این استارت آپ را برای اولین بار است که میشنوید اما اگر حیوان خانگی دارید قطعا از شنیدن این اسم خوشحال خواهید شد.
در بسیاری از مراسمها مانند
همایشها، کارگاههای آموزشی، جلسات، مراسم عروسی و ترحیم و تورهای مسافرتی برگزارکنندگان معمولا زمان کافی برای انتخاب و خرید اقلام پذیرایی باکیفیت را ندارند یا ساعات آنها برای تهیه مومات بسیار محدود است.
سرویس دوچرخه اشتراکی در ۲۱۷ کلان شهر از کشورهای جهان به شدت مورد استقبال قرار گرفته است و میزان استقبال در شهرهایی که با مشکلاتی مانند ترافیک، آلودگی هوا و صوتی دست و پنجه نرم می کنند، بسیار بیش تر از سایر نقاط جهان است.
دنگی پال به عنوان یک ایده استارت آپی، برای آسان کردن روند پرداختهای گروهی و انتقال وجه از اردیبهشتماه سال ۱۳۹۶ آغاز به فعالیت کرده است.
یکی از جذاب ترین استارتآپ های موفق ایرانی اپلیکیشن های سفارش آنلاین غذا است.
فروشگاه اینترنتی بامیلو پس از دیجی کالا دومین فروشگاه اینترنتی پربازدید در ایران است.
خرید وسایل مختلف و لازم برای گذران عمر، جزئی جدانشدنی از زندگی بشر می باشد که قدمتی به ریشه تاریخ دارد.
رونق تولید» و حیات دوباره اقتصاد در بستر دانشبنیانها/ کارخانههایی متروکه که جوانان را در آغوش گرفتهاند. کارخانههای نوآور با هدف کمک به اشتغاایی جوانان و تحقق رونق تولید در ساختمانهای متروکه ایجاد شدهاند.
سالها پیش با ایجاد کارخانههای صنعتی متعدد در کشور چرخ زندگی تعداد زیادی از کارگران و کارمندان به حرکت در آمد؛ کارخانههایی که هر یک به تولید محصولی جدید روی آورده و در راستای تولید داخلی و قطع کردن دست واردات قدم بر میداشتند.
در این بین برخی از این کارخانهها به دلایل اقتصادی و شخصی در میانه کار از راه بازمانده و نتوانستند به فعالیت خود ادامه دهند، کارکنان و کارگران این کارخانهها هر یک به سویی رفته و فضاهای خالی باقی ماندند.
در همان زمانی که کارخانههای صنعتی یکی پس از دیگری متروکه و تعطیل میشدند تیمهای استارتآپی و شرکتهای دانش بنیان پا کرفتند و تبدیل به یکی از قطبهای بزرگ کشور شدند؛. شرکتهایی که در قانون آنها در سال ۹۲ به تصویب رسید و آن زمان تعدادشان حتی به اندازه انگشتان دست هم نمیرسید امروز از مرز چهار هزار عدد گذشتهاند.
به گفته مسئولان، فروش شرکتهای دانش بنیان و تیمهای استارتآپی از مرز هزاران میلیارد تومان گذشته و برای تعداد زیادی از فارغالتحصیلان جویای کار شغل ایجاد شده است.
کارخانههای متروکه و زمینهای بلا استفادهای که از آنها صحبت کردیم اکنون محلی برای رشد فناوران شده است و جوانان استارت آپی را در آغوش خود گرفتهاند.
با همت جوانان و به کمک معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و پارک علمی و فناوری پردیس کارخانههای متروکه جان دوبارهای گرفتند و محل استقرار چندین شتابدهنده و استارتآپ شد؛ به گفته سورنا ستاری معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری در کارخانههای نوآوری فضایی جهت استقرار بیش از سه هزار جوان فناور به وجود آمده و قرار است هشت شتاب دهنده در کارخانه نوآوری آزادی مستقر شوند و تیمهای استارتآپی و شرکتهای دانش بنیان ذیل این شتاب دهندهها فعالیت کنند.
اولین کارخانه نوآوری در شهر تهران، دومین در شهر مشهد و سومین آنها قرار است در شهر شیراز افتتاح شود؛ البته چندی پیش در سفر معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری به استان یزد قرار شد کارخانه متروکه قند به کارخانه نوآوری تبدیل شود و از سویی دیگر مسئولان پارک علم و فناوری پردیس هم گفتهاند که فضای متروکه میدان نوبنیاد را به شعبه دوم کارخانه نوآوری تبدیل میکند.
اسماعیل قادری فر رئیس مرکز فناوریهای راهبردی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در گفتوگو با خبرنگار حوزه فنآوری، درباره هدف ایجاد کارخانههای نوآوری گفت: برای تحقق دو موضوع مهم و کمک به جوانان کارخانههای نوآوری ایجاد شدهاند.
وی ادامه داد: نخست برای که بتوانیم محیط مناسب کسب و کار را برای دانشجویان و فارغ التحصیلان به راحتی ایجاد کنیم به طوری که آنها بتوانند در نزدیکترین فاصله به محل تحصیل و دانشگاه خود سر کار بروند.
قادری فر با اشاره به کارخانه نوآوری آزادی اظهار کرد: کارخانه نوآوری آزادی در فاصله یک کیلومتری دانشگاهشریف قرار دارد و میتواند از لحاظ درسی و کسب و کار به دانشجویان کمک کند.
رئیس مرکز فناوریهای راهبردی با اشاره به دومین هدف مورد نظر گفت: ما میخواهیم بدون صرف بودجههای عمرانی زیاد کارخانههای متروکه را تبدیل به فضای نوآوری کنیم.
وی افزود: کارخانههای نوآوری با کمترین هزینه و در کوتاهترین زمان ساخته شدهاند و میزبان چندین هزار جوان فناوری هستند.
قادری فر تصریح کرد: کارخانههای نوآوری میتوانند به بهبود فضای توسعه کسب و کار و ایجاد ایستم مناسب نوآوری کمک کنند.
وی افزود: سال ۹۲ که قانون حمایت از شرکتهای دانش بنیان و اساسنامه تشکیل پارکهای علم و فناوری به تصویب درآمد قرار شد که هر یک از شرکتهای دانش بنیان و استارت آپها بتوانند بیش از ۱۲۰ خدمت از جمله معافیت گمرکی، معافیت مالیاتی، معافیتهای بیمهای، معافیت سربازی و بسیاری حمایت دیگر را در راستای رونق تولید و به حرکت در آوردن چرخهای اقتصادی شرکتهای دانش بنیان دریافت کنند.
مهدی عظیمیان مدیر کل توسعه شعب پارک علم و فناوری پردیس در گفتوگو با خبرنگار حوزه فنآوری، با اشاره به کارخانه نوآوری آزادی اظهار کرد: در این کارخانه بازیگران خصوصی حضور دارند و هشت شتاب دهنده (استارت آپ)در آنجا فعالیت میکند.
وی ادامه داد: در حال حاضر چهار شتاب دهنده در پارک مستقر شدهاند و چهار شتاب دهنده دیگر تا پایان تابستان آغاز به کار میکنند.
عظیمیان درباره اشتغال آفرینی در این کارخانهها گفت: با استقرار تیمهای استارتآپی در کارخانههای نوآوری میتوان شاهد اشتغال حدود سه هزار جوان بود، همچنین تا کنون تعداد زیادی از استارتآپها توانستهاند در مدت کوتاه چند ماهه محصولات خود را تجاری سازی کنند.
مدیر کل توسعه شعب پارک علم و فناوری پردیس با اشاره به شعبه دوم کارخانه نوآوری بیان کرد: دومین شعبه کارخانه نوآوری پارک پردیس از نیمه دوم تیر ماه کار خود را آغاز میکند.
وی ادامه داد: این کارخانه در فضای متروکه میدان نوبنیاد تاسیس شده است و ظرفیت استقرار ۵۰۰ جوان فناور را دارد.
کارخانههای نوآوری میتواند به بهبود فضای کسب و کار کمکی شایان کنند، زیرا نبود فضای استقرار و راهنمایی از سوی کاربلدان دلیل اصلی شکست استارت آپهاست، اما با وجود شتاب دهندهها تیمهای استارت آپی نه تنها شکست نمیخورند بلکه روز به روز فضای کسب و کارشان رونق پیدا خواهد کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی امسال را به نام رونق تولید نام گذاری کردند و از تمام مسئولان خواستند تا به بهبود فضای اشتغال و تولید کشور کمک کنند و باید شاه کلید تحقق رونق تولید را شرکتهای دانش بنیان و استارتآپها دانست.
به طور قطع فراهم کردن محیطهای مناسب برای دانشمندان و آنهایی که راه پیشرفت کشور را بلد هستند میتواند به بهبود هر چه بیشتر فضای اقتصادی کشور منجر شود.
آیا دوست دارید با مراحل راه اندازی استارت آپ ها آشنا شوید و برای خودتان یک استارت آپ موفق راه اندازی کنید؟ با خواندن این مقاله، سیر تا پیاز استارتاپ را قورت بدهید و در قدمهای بعدی، یک استارت آپ موفق راه بیندازید!
شاید بیشتر از صدبار پیش آمده که کلمه " استارت آپ" را دیدهام یا از کسی شنیدهام، اما هیچ وقت درست و حسابی معنیاش را نفهمیدهام! حتی چندباری هم سعی کردم که مطالبی در موردش بخوانم اما انقدر محتوای موجود، پراکنده و بیربط بود که نمیخواندم بهتر بود!
اینطور بود که به این فکر افتادیم که یک راهنمای خیلی کامل و جامع برای شما آماده کنیم و سیر تا پیاز استارت آپ را باز کنیم. این مقاله از ابتدای کار دست شما را با مشخص کردن اینکه اصلا "استارت آپ چیست؟" میگیرد و قدم به قدم پیش میرود. بعد از مطالعه این مقاله، نه تنها خواهید راهنمای جامع استارت آپفهمید که استارآپ چیست بلکه ابزارهای لازم برای شروع استارت آپ و ایجاد یک کسبوکار استارت آپی را یاد خواهید گرفت.
لازم است همینجا عرض کنم که این مقاله تنها بخش اول یک مجموعه در حال توسعه است و در روزهای آتی، قدمهای دیگر استارتاپ را با یکدیگر برمیداریم.
استارتاپبه محصولات و خدماتی که دور و برتان هستند نگاهی بیندازید. چرا اصلا این چیزها به وجود آمدهاند؟ چرا ما این چیزها را پیش خودمان داریم یا از آن ها استفاده میکنیم؟ چون این خدمات یا محصولات یک مشکلی از شما حل میکنند یا حداقل یکی از نیازهایتان را برطرف میکنند.
همه اختراعات و کسب و کارهای استارت آپی اینطور به وجود میآیند: از یک نیاز یا یک مشکل! شما از برق بگیرید تا تلفن، اینترنت و یا حتی پیپال (سامانه انتقال وجه آمریکایی)! همه اینها برای رفع یک نیاز یا یک مشکل درست شدهاند! در اصل استارت آپ همین است! بله به این سادگی. استارت آپ یک کسبوکار نوپایی است که برای رفع یک مشکل یا نیاز درست میشود.
البته جدیدا میبینید که استارتاپهای اینترنتی خیلی زیاده شدهاند ولی همه آنها برای حل یک مشکل نیستند. خیلی از استارت آپها هدفشان راحتتر کردن کاری است که ما انجام میدهیم. مثلا شما اسنپ را در نظر بگیرید: قبل از اسنپ همه میتوانستند تاکسی تلفنی بگیرند و مشکل خاصی هم وجود نداشت. اما اسنپ این کار را خیلی راحت کرده و تبدیل به یک استارت آپ موفق شده است.
استارتاپ موفق، مشکلی را حل می کند.پس اگر به فکر آن هستید که که یک استارآپ راه بیندازید، حتما این سوال را از خودتان بپرسید: "ایده یا استارت آپ من چه مشکلی را حل میکند و این مشکل تا چه حد برای مردم دردناک است؟" پیشنهاد میکنم که سرسری از کنار این سوال رد نشوید چون ممکن است بعد از ساعتها، روزها و یا حتی ماهها وقت گذاشتن روی استارت آپ خودتان، از نتیجه راضی نباشید و این همه وقت ارزشمند را تلف کرده باشید!
بهتر است بجای توضیحات گنگ و مبهم، به چند مثال واقعی نگاه بکنیم و ببینیم که موضوع "حل مساله" تا چه حدی در موفقیت یا شکست یک استارت آپ میتواند ایفای نقش بکند.
دراپباکس یک سرویس میزبانی پرونده از روی وب است. یک لحظه.خودم هم نفهمیدم چی گفتم! بگذارید این طور بگویم: تا حالا شده یک سری فایل روی فلش یا سیستمتان داشته باشید و جایی که به آن نیاز دارید، همراهتان نباشد؟ دراپباکس دقیقا برای این طراحی شده است که است که این اطلاعات را روی یک ابر ذخیره کنید (ذخیره ابری). بعد از ذخیره اطلاعاتتان روی ابر، دیگر از هر دستگاهی به آن ها دسترسی خواهید داشت.
حالا ذخیره ابری دقیقا چه است؟ ذخیره ابری، فضایی به شما میدهد که به آن ابر میگوییم. شما به جای اینکه اطلاعات خودتان را روی گوشی، لپتاپ یا فلش جابجا بکنید، آن ها را در این ابر ذخیره میکنید. بعد از ذخیرهسازی، یک نام کاربری و رمزعبور دریافت میکنید. حالا اگر جایی بودید که لپتاپ یا گوشیتان همراهتان نبود، با دستگاه دیگری وارد فضای ابری میشوید و با استفاده از نام کاربری و رمزعبورتان، به فایلهایتان دسترسی پیدا میکنید.
روزی از روزها، آقای درو هوستون (Drew Houston) که سازنده دراپباکس است سوار یک اتوبوس بود و از شهر بوستون به نیویورک میرفت. از آنجایی که این سفر تقریبا چهار ساعت طول میکشد، هوستون تصمیم داشت که از این وقت استفاده بهینه کرده و با لپتاپش کار بکند. اما بعدا متوجه شد که فایلهایی که لازم دارد، روی فلش ریخته است و بدبختانه فلشش را جا گذاشته است! همین یک اتفاق کافی بود تا هوستون به فکر بیفتد و این مشکل را یک بار برای همیشه حل کند.درو هوستون
یک لحظه احساس کردم هیچ کاری از دستم بر نمیآید! به خودم گفتم تا کی میخواهیم این کار را تحمل کنیم؟ هیچ وقت نمیخواهم این اتفاق برایم تکرار شود.
- درو هوستون
مشکلی که هوستون داشت خیلی واضح است: فلشش همراهش نبود اما همچنان میخواست که روی فایلهایش کار کند. راه حلش را هم که دیدیم!
حول و حوش دهه 90 میلادی بود که تنور وبسایتهای دات کام خیلی داغ بود، اما متاسفانه بعضی کسبوکار ها قربانی این تنور شدند و سوختند! وبسایت پتز یکی از این کسبوکار ها بود.
وبسایت پتز در سال 1998 کار خودش را به عنوان نمایندگی پخش تجهیزات و ابزار حیوانات خانگی شروع کرد: یعنی یک پتشاپ آنلاین. این شرکت حدود 300 میلیون دلار سرمایه و بیش از 300 کارکن داشت اما مشکل شرکت این بود که هیچ موقع سود نداشت!
خیلی جالب است که این شرکت حدود 11 میلیون دلار هزینه تبلیغات کرده بود و حتی توانسته بود توجه رسانه را نیز جذب بکند اما با همه این تفاسیر، در سال 2000 از بین رفت و این پیشامد یک دلیل ساده داشت: نبودِ مشتری!
بدون مشتری، کسبوکار وجود ندارد.
کسبوکار، بدون مشتری وجود ندارد! و هیج کسبوکاری بدون حل کردن یک مشکل یا رفع نیاز نمیتواند مشتری جذب کند! درست است که ایده یک پتشاپ آنلاین خیلی جذاب به نظر میآید اما خیلی هم منطقی نیست چون بعضی جنسها انقدر ضروری لازم میشوند که دیگر زمان لازم برای انتظار پست وجود ندارد. مثلا فرض کنید قرار است شب با گربه خانگیتان به یک مهمانی بروید و یک شامپوی مخصوص نیاز دارید تا گربه را تمیز کنید. میتوانید بصورت آنلاین سفارش دهید و یک روز هم منتظر بمانید تا شامپوی شما برسد؟
یک دلیل دیگرِ شکست خوردن این وبسایت، این بود که هیچ نوآوری ایجاد نکرده بود. یعنی میخواهم بگویم که هیچ فرقی با رقیبهایش نداشت؛ چه در ارائه محصولات و چه در ارائه خدمات. حالا ممکن است که در دهه نود این مساله خیلی جاافتاده نباشد، اما ما ها به عنوان کاربران قرن بیست و یکم میدانیم که اگر میخواهید مشتری شما را به سایر رقیبهایتان ترجیح دهد، باید دلیل برای این کار به او بدهید.
با اینکه دراپباکس و وبسایت پتز با سرمایه تقریبا یکسانی کارشان را شروع کردند، اما دراپباکس بسیار موفق شد درحالیکه وبسایت پتز به طرز شدیدی شکست خورد. میدانید چرا؟ چون دراپباکس راه حلی برای یک مشکل پیدا کرد.
پایه گذاران کسبوکارهای استارت آپی ممکن است روی ایدهای کار کنند که خیلی منطقی به نظر بیاید اما در عرصه عمل، هیچ دردی از مردم دوا نکند! از نظر آقای پائول گراهام (سازنده شرکت شتاب دهنده وای کامبیناتور)، چنین استارت آپ هایی از طرف افرادی پیشنهاد میشود که "صرفا به ایدههای استارت آپی فکر میکنند" و به دنبال مشکلات نیستند.
شتاب دهنده به همراه ایده پرداز برابر است با استارتاپ موفق
آقای گراهام انقدر با این مساله مخالف است که حتی زحمت کشیده و لقبی هم برای آن انتخاب کرده است: "ایدههای استارت آپی من درآوردی"! چون به نظرش اینها ایدههایی هستند که یک فیلمنامهنویس میتواند برای تولید فیلم استفاده کند و برای دنیای کسبوکار ساخته نشدهاند!
فعلی که باید در مورد ایدههای استارت آپ استفاده کنید "فکر کردن" نیست بلکه "مشاهده کردن" است! در شرکت وای کامبیناتور، ما به ایدههایی ارزش میدهیم که نتیجه مستقیم تجربیات شخصی شما باشد و به اصطلاح ایده ارگانیک باشد. تقریبا همه استارت آپهای موفق، کارشان را اینطور شروع کردهاند.
- پائول گراهام
بگذارید همینجا بگویم که شرکت وای کامبیناتور ایدههای تجاری را جذب میکند و اگر به نظرش احتمال موفقیت داشته باشند، روی آنها سرمایه گذاری میکند. یعنی به اصطلاح این شرکت یک "شرکت شتاب دهنده" است. خوشبختانه اخیرا مساله شتاب دهنده در کشور عزیزمان هم پیاده شده است که میتوان کمک بزرگی به کارآفرینان جدید باشد!
اگر میخواهید چند تا از بزرگترین شتابدهندههای ایرانی را بشناسید، میتوانید شرکتهای آواتک، مپس، دیموند و . را جست و جو کنید.
از کجا میتوانید مطمئن شوید که استارت آپ شما مشکلی را حل میکند؟ اگر مطمئن نیستید، از خودِ مشکل شروع کنید: مشکلها همه جا هستند. فقط باید به قول پائول گراهام مشاهده و سوال بکنید: چه چیزی شما را اذیت میکند؟ در کارتان چه چیزی انجام میدهید و به خودتان میگویید: "کاش بجاش میتونستم"؟
مثلا همین اسنپ خودمان را ببینید. قبل از اسنپ همه تاکسی میگرفتند اما این کار سختیهای خودش را داشت. مثلا بعضی وقتها، ماشین آماده نداشتند و باید منتظر میماندید. یا حتی فاصله آژانس از شما دور بود و باید کلی معطل میشدید. حتی برای خود من پیش آمده بود که به آدرسی میخواستم بروم که نه خودم بلد بودم و نه راننده!و اینکه همیشه باید پول نقد با خودتان حمل میکردید! ولی همه این مشکلات به کمک اسنپ حل شدهاند و کار خیلی راحتتر شده است.
متاسافانه فرمول راحتی برای انجام این کار وجود ندارد. فقط باید ذهنتان را عادت بدهید که مشکلات اطرافتان را متوجه شود، بداند که چرا این مشکلات وجود دارند و اصلا برای چه کسانی مشکل حساب میشوند. فقط بعد از انجام این کارها میتوانید راهحل خوبی پیشنهاد بدهید. بگذارید کمی با شما روراست باشم. اگر این کارِ آسانی بود، همه میتوانستند کارآفرین باشند!
وقتی به یک مشکل دردناک رسیدید و آن را تشخیص دادید، تقریبا 90 درصد اوقات راهحلش واضح یا راحت نخواهد بود! پس اگر میخواهید که کسبوکارتان موفق و پایدار باشد، باید راهحل خلاقانهای ارائه بدهید.
راهحل باید خلاقیت داشته باشد!
لازم است همینجا بگویم که اکثر مشکلاتی که دور و بر خودتان میبینید به نوعی راهحل دارند اما مشکل این راهحل ها این است که دیگر رضایت بخش نیستند یا دیگر از مد افتادهاند و جوابگو نیستند. به این دلیل اولین هدفی که یک استار آپ موفق باید داشته باشد این است که راهحلهای موجود را بررسی بکند و بتواند خلاقیت را چاشنی آن بکند. البته این هم یادتان نرود که سرعت هم مساله خیلی مهمی در این زمینه است. چون اگر شما سریع دست به کار نشوید و سرعت حل مساله را بالا نبرید، کسی پیدا میشود که این کار را انجام بدهد.
بیایید به مثال دراپباکس برگردیم. در طول مرحله رشد این استارت آپ، هوستون و تیمش به این نتیجه رسیدند که هزینه جذب هر مشتری برای استفاده از ذخیره ابری 300 دلار شده است و این بدون شک هزینه زیادی است! حالا تیم دارپباکس چکار کردند؟ یک پیشنهاد خیلی خلاقانه به کاربرانشان دادند: به ازای معرفی دراپباکس به یک نفر، 250 مگابایت فضای مجانی به هر کاربر دادند که نه تنها هزینه کسب مشتری را کمتر کرد بلکه درآمدشان را نیز افزایش داد.
پس دیدید که تنها شناسایی یک مشکل کافی نیست! باید بعد از شناسایی مشکل، راهحل خلاقانهای هم برای آن پیشنهاد بدهید. پیشنهادی که مردم حاضر باشند بابتش پولی بدهند. حالا گذشته از همه اینها، تا اینجا که مقاله را خواندید متوجه شدید که استارتاپ چیست و چگونه باید ایدهپردازی کنیم. دلیل اینکه اسم این بخش را "خداحافظی موقت" گذاشتم این است که بخشهای بعدی مقاله هم در حال آماده شدن هستند و به زودی روی وبلاگ قرار داده میشوند. دیگر شما هم بیشتر از این وقت تلف نکنید و به ایده استارت آپ خودتان فکر کنید!
قسمت بعدی
آیا دوست دارید با مراحل راه اندازی استارت آپ ها آشنا شوید و برای خودتان یک استارت آپ موفق راه اندازی کنید؟ با خواندن این مقاله، سیر تا پیاز استارتاپ را قورت بدهید و در قدمهای بعدی، یک استارت آپ موفق راه بیندازید!
شاید بیشتر از صدبار پیش آمده که کلمه " استارت آپ" را دیدهام یا از کسی شنیدهام، اما هیچ وقت درست و حسابی معنیاش را نفهمیدهام! حتی چندباری هم سعی کردم که مطالبی در موردش بخوانم اما انقدر محتوای موجود، پراکنده و بیربط بود که نمیخواندم بهتر بود!
اینطور بود که به این فکر افتادیم که یک راهنمای خیلی کامل و جامع برای شما آماده کنیم و سیر تا پیاز استارت آپ را باز کنیم. این مقاله از ابتدای کار دست شما را با مشخص کردن اینکه اصلا "استارت آپ چیست؟" میگیرد و قدم به قدم پیش میرود. بعد از مطالعه این مقاله، نه تنها خواهید راهنمای جامع استارت آپفهمید که استارآپ چیست بلکه ابزارهای لازم برای شروع استارت آپ و ایجاد یک کسبوکار استارت آپی را یاد خواهید گرفت.
لازم است همینجا عرض کنم که این مقاله تنها بخش اول یک مجموعه در حال توسعه است و در روزهای آتی، قدمهای دیگر استارتاپ را با یکدیگر برمیداریم.
استارتاپبه محصولات و خدماتی که دور و برتان هستند نگاهی بیندازید. چرا اصلا این چیزها به وجود آمدهاند؟ چرا ما این چیزها را پیش خودمان داریم یا از آن ها استفاده میکنیم؟ چون این خدمات یا محصولات یک مشکلی از شما حل میکنند یا حداقل یکی از نیازهایتان را برطرف میکنند.
همه اختراعات و کسب و کارهای استارت آپی اینطور به وجود میآیند: از یک نیاز یا یک مشکل! شما از برق بگیرید تا تلفن، اینترنت و یا حتی پیپال (سامانه انتقال وجه آمریکایی)! همه اینها برای رفع یک نیاز یا یک مشکل درست شدهاند! در اصل استارت آپ همین است! بله به این سادگی. استارت آپ یک کسبوکار نوپایی است که برای رفع یک مشکل یا نیاز درست میشود.
البته جدیدا میبینید که استارتاپهای اینترنتی خیلی زیاده شدهاند ولی همه آنها برای حل یک مشکل نیستند. خیلی از استارت آپها هدفشان راحتتر کردن کاری است که ما انجام میدهیم. مثلا شما اسنپ را در نظر بگیرید: قبل از اسنپ همه میتوانستند تاکسی تلفنی بگیرند و مشکل خاصی هم وجود نداشت. اما اسنپ این کار را خیلی راحت کرده و تبدیل به یک استارت آپ موفق شده است.
استارتاپ موفق، مشکلی را حل می کند.پس اگر به فکر آن هستید که که یک استارآپ راه بیندازید، حتما این سوال را از خودتان بپرسید: "ایده یا استارت آپ من چه مشکلی را حل میکند و این مشکل تا چه حد برای مردم دردناک است؟" پیشنهاد میکنم که سرسری از کنار این سوال رد نشوید چون ممکن است بعد از ساعتها، روزها و یا حتی ماهها وقت گذاشتن روی استارت آپ خودتان، از نتیجه راضی نباشید و این همه وقت ارزشمند را تلف کرده باشید!
بهتر است بجای توضیحات گنگ و مبهم، به چند مثال واقعی نگاه بکنیم و ببینیم که موضوع "حل مساله" تا چه حدی در موفقیت یا شکست یک استارت آپ میتواند ایفای نقش بکند.
دراپباکس یک سرویس میزبانی پرونده از روی وب است. یک لحظه.خودم هم نفهمیدم چی گفتم! بگذارید این طور بگویم: تا حالا شده یک سری فایل روی فلش یا سیستمتان داشته باشید و جایی که به آن نیاز دارید، همراهتان نباشد؟ دراپباکس دقیقا برای این طراحی شده است که است که این اطلاعات را روی یک ابر ذخیره کنید (ذخیره ابری). بعد از ذخیره اطلاعاتتان روی ابر، دیگر از هر دستگاهی به آن ها دسترسی خواهید داشت.
حالا ذخیره ابری دقیقا چه است؟ ذخیره ابری، فضایی به شما میدهد که به آن ابر میگوییم. شما به جای اینکه اطلاعات خودتان را روی گوشی، لپتاپ یا فلش جابجا بکنید، آن ها را در این ابر ذخیره میکنید. بعد از ذخیرهسازی، یک نام کاربری و رمزعبور دریافت میکنید. حالا اگر جایی بودید که لپتاپ یا گوشیتان همراهتان نبود، با دستگاه دیگری وارد فضای ابری میشوید و با استفاده از نام کاربری و رمزعبورتان، به فایلهایتان دسترسی پیدا میکنید.
روزی از روزها، آقای درو هوستون (Drew Houston) که سازنده دراپباکس است سوار یک اتوبوس بود و از شهر بوستون به نیویورک میرفت. از آنجایی که این سفر تقریبا چهار ساعت طول میکشد، هوستون تصمیم داشت که از این وقت استفاده بهینه کرده و با لپتاپش کار بکند. اما بعدا متوجه شد که فایلهایی که لازم دارد، روی فلش ریخته است و بدبختانه فلشش را جا گذاشته است! همین یک اتفاق کافی بود تا هوستون به فکر بیفتد و این مشکل را یک بار برای همیشه حل کند.درو هوستون
یک لحظه احساس کردم هیچ کاری از دستم بر نمیآید! به خودم گفتم تا کی میخواهیم این کار را تحمل کنیم؟ هیچ وقت نمیخواهم این اتفاق برایم تکرار شود.
- درو هوستون
مشکلی که هوستون داشت خیلی واضح است: فلشش همراهش نبود اما همچنان میخواست که روی فایلهایش کار کند. راه حلش را هم که دیدیم!
حول و حوش دهه 90 میلادی بود که تنور وبسایتهای دات کام خیلی داغ بود، اما متاسفانه بعضی کسبوکار ها قربانی این تنور شدند و سوختند! وبسایت پتز یکی از این کسبوکار ها بود.
وبسایت پتز در سال 1998 کار خودش را به عنوان نمایندگی پخش تجهیزات و ابزار حیوانات خانگی شروع کرد: یعنی یک پتشاپ آنلاین. این شرکت حدود 300 میلیون دلار سرمایه و بیش از 300 کارکن داشت اما مشکل شرکت این بود که هیچ موقع سود نداشت!
خیلی جالب است که این شرکت حدود 11 میلیون دلار هزینه تبلیغات کرده بود و حتی توانسته بود توجه رسانه را نیز جذب بکند اما با همه این تفاسیر، در سال 2000 از بین رفت و این پیشامد یک دلیل ساده داشت: نبودِ مشتری!
بدون مشتری، کسبوکار وجود ندارد.
کسبوکار، بدون مشتری وجود ندارد! و هیج کسبوکاری بدون حل کردن یک مشکل یا رفع نیاز نمیتواند مشتری جذب کند! درست است که ایده یک پتشاپ آنلاین خیلی جذاب به نظر میآید اما خیلی هم منطقی نیست چون بعضی جنسها انقدر ضروری لازم میشوند که دیگر زمان لازم برای انتظار پست وجود ندارد. مثلا فرض کنید قرار است شب با گربه خانگیتان به یک مهمانی بروید و یک شامپوی مخصوص نیاز دارید تا گربه را تمیز کنید. میتوانید بصورت آنلاین سفارش دهید و یک روز هم منتظر بمانید تا شامپوی شما برسد؟
یک دلیل دیگرِ شکست خوردن این وبسایت، این بود که هیچ نوآوری ایجاد نکرده بود. یعنی میخواهم بگویم که هیچ فرقی با رقیبهایش نداشت؛ چه در ارائه محصولات و چه در ارائه خدمات. حالا ممکن است که در دهه نود این مساله خیلی جاافتاده نباشد، اما ما ها به عنوان کاربران قرن بیست و یکم میدانیم که اگر میخواهید مشتری شما را به سایر رقیبهایتان ترجیح دهد، باید دلیل برای این کار به او بدهید.
با اینکه دراپباکس و وبسایت پتز با سرمایه تقریبا یکسانی کارشان را شروع کردند، اما دراپباکس بسیار موفق شد درحالیکه وبسایت پتز به طرز شدیدی شکست خورد. میدانید چرا؟ چون دراپباکس راه حلی برای یک مشکل پیدا کرد.
پایه گذاران کسبوکارهای استارت آپی ممکن است روی ایدهای کار کنند که خیلی منطقی به نظر بیاید اما در عرصه عمل، هیچ دردی از مردم دوا نکند! از نظر آقای پائول گراهام (سازنده شرکت شتاب دهنده وای کامبیناتور)، چنین استارت آپ هایی از طرف افرادی پیشنهاد میشود که "صرفا به ایدههای استارت آپی فکر میکنند" و به دنبال مشکلات نیستند.
شتاب دهنده به همراه ایده پرداز برابر است با استارتاپ موفق
آقای گراهام انقدر با این مساله مخالف است که حتی زحمت کشیده و لقبی هم برای آن انتخاب کرده است: "ایدههای استارت آپی من درآوردی"! چون به نظرش اینها ایدههایی هستند که یک فیلمنامهنویس میتواند برای تولید فیلم استفاده کند و برای دنیای کسبوکار ساخته نشدهاند!
فعلی که باید در مورد ایدههای استارت آپ استفاده کنید "فکر کردن" نیست بلکه "مشاهده کردن" است! در شرکت وای کامبیناتور، ما به ایدههایی ارزش میدهیم که نتیجه مستقیم تجربیات شخصی شما باشد و به اصطلاح ایده ارگانیک باشد. تقریبا همه استارت آپهای موفق، کارشان را اینطور شروع کردهاند.
- پائول گراهام
بگذارید همینجا بگویم که شرکت وای کامبیناتور ایدههای تجاری را جذب میکند و اگر به نظرش احتمال موفقیت داشته باشند، روی آنها سرمایه گذاری میکند. یعنی به اصطلاح این شرکت یک "شرکت شتاب دهنده" است. خوشبختانه اخیرا مساله شتاب دهنده در کشور عزیزمان هم پیاده شده است که میتوان کمک بزرگی به کارآفرینان جدید باشد!
اگر میخواهید چند تا از بزرگترین شتابدهندههای ایرانی را بشناسید، میتوانید شرکتهای آواتک، مپس، دیموند و . را جست و جو کنید.
از کجا میتوانید مطمئن شوید که استارت آپ شما مشکلی را حل میکند؟ اگر مطمئن نیستید، از خودِ مشکل شروع کنید: مشکلها همه جا هستند. فقط باید به قول پائول گراهام مشاهده و سوال بکنید: چه چیزی شما را اذیت میکند؟ در کارتان چه چیزی انجام میدهید و به خودتان میگویید: "کاش بجاش میتونستم"؟
مثلا همین اسنپ خودمان را ببینید. قبل از اسنپ همه تاکسی میگرفتند اما این کار سختیهای خودش را داشت. مثلا بعضی وقتها، ماشین آماده نداشتند و باید منتظر میماندید. یا حتی فاصله آژانس از شما دور بود و باید کلی معطل میشدید. حتی برای خود من پیش آمده بود که به آدرسی میخواستم بروم که نه خودم بلد بودم و نه راننده!و اینکه همیشه باید پول نقد با خودتان حمل میکردید! ولی همه این مشکلات به کمک اسنپ حل شدهاند و کار خیلی راحتتر شده است.
متاسافانه فرمول راحتی برای انجام این کار وجود ندارد. فقط باید ذهنتان را عادت بدهید که مشکلات اطرافتان را متوجه شود، بداند که چرا این مشکلات وجود دارند و اصلا برای چه کسانی مشکل حساب میشوند. فقط بعد از انجام این کارها میتوانید راهحل خوبی پیشنهاد بدهید. بگذارید کمی با شما روراست باشم. اگر این کارِ آسانی بود، همه میتوانستند کارآفرین باشند!
وقتی به یک مشکل دردناک رسیدید و آن را تشخیص دادید، تقریبا 90 درصد اوقات راهحلش واضح یا راحت نخواهد بود! پس اگر میخواهید که کسبوکارتان موفق و پایدار باشد، باید راهحل خلاقانهای ارائه بدهید.
راهحل باید خلاقیت داشته باشد!
لازم است همینجا بگویم که اکثر مشکلاتی که دور و بر خودتان میبینید به نوعی راهحل دارند اما مشکل این راهحل ها این است که دیگر رضایت بخش نیستند یا دیگر از مد افتادهاند و جوابگو نیستند. به این دلیل اولین هدفی که یک استار آپ موفق باید داشته باشد این است که راهحلهای موجود را بررسی بکند و بتواند خلاقیت را چاشنی آن بکند. البته این هم یادتان نرود که سرعت هم مساله خیلی مهمی در این زمینه است. چون اگر شما سریع دست به کار نشوید و سرعت حل مساله را بالا نبرید، کسی پیدا میشود که این کار را انجام بدهد.
بیایید به مثال دراپباکس برگردیم. در طول مرحله رشد این استارت آپ، هوستون و تیمش به این نتیجه رسیدند که هزینه جذب هر مشتری برای استفاده از ذخیره ابری 300 دلار شده است و این بدون شک هزینه زیادی است! حالا تیم دارپباکس چکار کردند؟ یک پیشنهاد خیلی خلاقانه به کاربرانشان دادند: به ازای معرفی دراپباکس به یک نفر، 250 مگابایت فضای مجانی به هر کاربر دادند که نه تنها هزینه کسب مشتری را کمتر کرد بلکه درآمدشان را نیز افزایش داد.
پس دیدید که تنها شناسایی یک مشکل کافی نیست! باید بعد از شناسایی مشکل، راهحل خلاقانهای هم برای آن پیشنهاد بدهید. پیشنهادی که مردم حاضر باشند بابتش پولی بدهند. حالا گذشته از همه اینها، تا اینجا که مقاله را خواندید متوجه شدید که استارتاپ چیست و چگونه باید ایدهپردازی کنیم. دلیل اینکه اسم این بخش را "خداحافظی موقت" گذاشتم این است که بخشهای بعدی مقاله هم در حال آماده شدن هستند و به زودی روی وبلاگ قرار داده میشوند. دیگر شما هم بیشتر از این وقت تلف نکنید و به ایده استارت آپ خودتان فکر کنید!
قسمت بعدی
این شرکت بزرگ ترین بازار انواع اپلیکیشن های گوشی های هوشمند در ایران می باشد.
اسنپ یکی از استارت آپ های موفق و الهام گرفته شده از ایده خلاقانه ی Uber(بزرگ ترین شرکت تاکسی-رانی دنیا) است.
از زمانی که
وب سایت آپارات شروع به فعالیت نموده است ۵ سال می گذرد.
تبسم لطیفی تحصیلکرده رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناس ارشد مدیریت کسب و کار در همان دانشگاه است.
علی بابا باسابقهترین، بزرگترین و معتبرترین سامانهی خرید اینترنتی بلیط هواپیما و قطار است.
این سایت یک سایت فروش محصولات دست دوم می باشد و کاربران میتوانند ابزار، لوازم و وسایلی که به آنها نیازی ندارند در این سایت به فروش برسانند.
شاید نام این استارت آپ را برای اولین بار است که میشنوید اما اگر حیوان خانگی دارید قطعا از شنیدن این اسم خوشحال خواهید شد.
در بسیاری از مراسمها مانند
همایشها، کارگاههای آموزشی، جلسات، مراسم عروسی و ترحیم و تورهای مسافرتی برگزارکنندگان معمولا زمان کافی برای انتخاب و خرید اقلام پذیرایی باکیفیت را ندارند یا ساعات آنها برای تهیه مومات بسیار محدود است.
سرویس دوچرخه اشتراکی در ۲۱۷ کلان شهر از کشورهای جهان به شدت مورد استقبال قرار گرفته است و میزان استقبال در شهرهایی که با مشکلاتی مانند ترافیک، آلودگی هوا و صوتی دست و پنجه نرم می کنند، بسیار بیش تر از سایر نقاط جهان است.
دنگی پال به عنوان یک ایده استارت آپی، برای آسان کردن روند پرداختهای گروهی و انتقال وجه از اردیبهشتماه سال ۱۳۹۶ آغاز به فعالیت کرده است.
یکی از جذاب ترین استارتآپ های موفق ایرانی اپلیکیشن های سفارش آنلاین غذا است.
فروشگاه اینترنتی بامیلو پس از دیجی کالا دومین فروشگاه اینترنتی پربازدید در ایران است.
خرید وسایل مختلف و لازم برای گذران عمر، جزئی جدانشدنی از زندگی بشر می باشد که قدمتی به ریشه تاریخ دارد.
newseo.ir/employment مراجعه نمایید.
این صفحه ارسال کنید.
کاریابی و آگهی های شغلی ایجاد شود تا مکانی برای افرادی که به دنبال کار در شرکت های دانش بنیان و استارت آپ های داخلی هستند فراهم شود.
آگهی های شغلی ثبت شود.
رونق تولید» و حیات دوباره اقتصاد در بستر دانشبنیانها/ کارخانههایی متروکه که جوانان را در آغوش گرفتهاند. کارخانههای نوآور با هدف کمک به اشتغاایی جوانان و تحقق رونق تولید در ساختمانهای متروکه ایجاد شدهاند.
سالها پیش با ایجاد کارخانههای صنعتی متعدد در کشور چرخ زندگی تعداد زیادی از کارگران و کارمندان به حرکت در آمد؛ کارخانههایی که هر یک به تولید محصولی جدید روی آورده و در راستای تولید داخلی و قطع کردن دست واردات قدم بر میداشتند.
در این بین برخی از این کارخانهها به دلایل اقتصادی و شخصی در میانه کار از راه بازمانده و نتوانستند به فعالیت خود ادامه دهند، کارکنان و کارگران این کارخانهها هر یک به سویی رفته و فضاهای خالی باقی ماندند.
در همان زمانی که کارخانههای صنعتی یکی پس از دیگری متروکه و تعطیل میشدند تیمهای استارتآپی و شرکتهای دانش بنیان پا کرفتند و تبدیل به یکی از قطبهای بزرگ کشور شدند؛. شرکتهایی که در قانون آنها در سال ۹۲ به تصویب رسید و آن زمان تعدادشان حتی به اندازه انگشتان دست هم نمیرسید امروز از مرز چهار هزار عدد گذشتهاند.
به گفته مسئولان، فروش شرکتهای دانش بنیان و تیمهای استارتآپی از مرز هزاران میلیارد تومان گذشته و برای تعداد زیادی از فارغالتحصیلان جویای کار شغل ایجاد شده است.
کارخانههای متروکه و زمینهای بلا استفادهای که از آنها صحبت کردیم اکنون محلی برای رشد فناوران شده است و جوانان استارت آپی را در آغوش خود گرفتهاند.
با همت جوانان و به کمک معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و پارک علمی و فناوری پردیس کارخانههای متروکه جان دوبارهای گرفتند و محل استقرار چندین شتابدهنده و استارتآپ شد؛ به گفته سورنا ستاری معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری در کارخانههای نوآوری فضایی جهت استقرار بیش از سه هزار جوان فناور به وجود آمده و قرار است هشت شتاب دهنده در کارخانه نوآوری آزادی مستقر شوند و تیمهای استارتآپی و شرکتهای دانش بنیان ذیل این شتاب دهندهها فعالیت کنند.
اولین کارخانه نوآوری در شهر تهران، دومین در شهر مشهد و سومین آنها قرار است در شهر شیراز افتتاح شود؛ البته چندی پیش در سفر معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری به استان یزد قرار شد کارخانه متروکه قند به کارخانه نوآوری تبدیل شود و از سویی دیگر مسئولان پارک علم و فناوری پردیس هم گفتهاند که فضای متروکه میدان نوبنیاد را به شعبه دوم کارخانه نوآوری تبدیل میکند.
اسماعیل قادری فر رئیس مرکز فناوریهای راهبردی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در گفتوگو با خبرنگار حوزه فنآوری، درباره هدف ایجاد کارخانههای نوآوری گفت: برای تحقق دو موضوع مهم و کمک به جوانان کارخانههای نوآوری ایجاد شدهاند.
وی ادامه داد: نخست برای که بتوانیم محیط مناسب کسب و کار را برای دانشجویان و فارغ التحصیلان به راحتی ایجاد کنیم به طوری که آنها بتوانند در نزدیکترین فاصله به محل تحصیل و دانشگاه خود سر کار بروند.
قادری فر با اشاره به کارخانه نوآوری آزادی اظهار کرد: کارخانه نوآوری آزادی در فاصله یک کیلومتری دانشگاهشریف قرار دارد و میتواند از لحاظ درسی و کسب و کار به دانشجویان کمک کند.
رئیس مرکز فناوریهای راهبردی با اشاره به دومین هدف مورد نظر گفت: ما میخواهیم بدون صرف بودجههای عمرانی زیاد کارخانههای متروکه را تبدیل به فضای نوآوری کنیم.
وی افزود: کارخانههای نوآوری با کمترین هزینه و در کوتاهترین زمان ساخته شدهاند و میزبان چندین هزار جوان فناوری هستند.
قادری فر تصریح کرد: کارخانههای نوآوری میتوانند به بهبود فضای توسعه کسب و کار و ایجاد ایستم مناسب نوآوری کمک کنند.
وی افزود: سال ۹۲ که قانون حمایت از شرکتهای دانش بنیان و اساسنامه تشکیل پارکهای علم و فناوری به تصویب درآمد قرار شد که هر یک از شرکتهای دانش بنیان و استارت آپها بتوانند بیش از ۱۲۰ خدمت از جمله معافیت گمرکی، معافیت مالیاتی، معافیتهای بیمهای، معافیت سربازی و بسیاری حمایت دیگر را در راستای رونق تولید و به حرکت در آوردن چرخهای اقتصادی شرکتهای دانش بنیان دریافت کنند.
مهدی عظیمیان مدیر کل توسعه شعب پارک علم و فناوری پردیس در گفتوگو با خبرنگار حوزه فنآوری، با اشاره به کارخانه نوآوری آزادی اظهار کرد: در این کارخانه بازیگران خصوصی حضور دارند و هشت شتاب دهنده (استارت آپ)در آنجا فعالیت میکند.
وی ادامه داد: در حال حاضر چهار شتاب دهنده در پارک مستقر شدهاند و چهار شتاب دهنده دیگر تا پایان تابستان آغاز به کار میکنند.
عظیمیان درباره اشتغال آفرینی در این کارخانهها گفت: با استقرار تیمهای استارتآپی در کارخانههای نوآوری میتوان شاهد اشتغال حدود سه هزار جوان بود، همچنین تا کنون تعداد زیادی از استارتآپها توانستهاند در مدت کوتاه چند ماهه محصولات خود را تجاری سازی کنند.
مدیر کل توسعه شعب پارک علم و فناوری پردیس با اشاره به شعبه دوم کارخانه نوآوری بیان کرد: دومین شعبه کارخانه نوآوری پارک پردیس از نیمه دوم تیر ماه کار خود را آغاز میکند.
وی ادامه داد: این کارخانه در فضای متروکه میدان نوبنیاد تاسیس شده است و ظرفیت استقرار ۵۰۰ جوان فناور را دارد.
کارخانههای نوآوری میتواند به بهبود فضای کسب و کار کمکی شایان کنند، زیرا نبود فضای استقرار و راهنمایی از سوی کاربلدان دلیل اصلی شکست استارت آپهاست، اما با وجود شتاب دهندهها تیمهای استارت آپی نه تنها شکست نمیخورند بلکه روز به روز فضای کسب و کارشان رونق پیدا خواهد کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی امسال را به نام رونق تولید نام گذاری کردند و از تمام مسئولان خواستند تا به بهبود فضای اشتغال و تولید کشور کمک کنند و باید شاه کلید تحقق رونق تولید را شرکتهای دانش بنیان و استارتآپها دانست.
به طور قطع فراهم کردن محیطهای مناسب برای دانشمندان و آنهایی که راه پیشرفت کشور را بلد هستند میتواند به بهبود هر چه بیشتر فضای اقتصادی کشور منجر شود.
آیا دوست دارید با مراحل راه اندازی استارت آپ ها آشنا شوید و برای خودتان یک استارت آپ موفق راه اندازی کنید؟ با خواندن این مقاله، سیر تا پیاز استارتاپ را قورت بدهید و در قدمهای بعدی، یک استارت آپ موفق راه بیندازید!
شاید بیشتر از صدبار پیش آمده که کلمه " استارت آپ" را دیدهام یا از کسی شنیدهام، اما هیچ وقت درست و حسابی معنیاش را نفهمیدهام! حتی چندباری هم سعی کردم که مطالبی در موردش بخوانم اما انقدر محتوای موجود، پراکنده و بیربط بود که نمیخواندم بهتر بود!
اینطور بود که به این فکر افتادیم که یک راهنمای خیلی کامل و جامع برای شما آماده کنیم و سیر تا پیاز استارت آپ را باز کنیم. این مقاله از ابتدای کار دست شما را با مشخص کردن اینکه اصلا "استارت آپ چیست؟" میگیرد و قدم به قدم پیش میرود. بعد از مطالعه این مقاله، نه تنها خواهید راهنمای جامع استارت آپفهمید که استارآپ چیست بلکه ابزارهای لازم برای شروع استارت آپ و ایجاد یک کسبوکار استارت آپی را یاد خواهید گرفت.
لازم است همینجا عرض کنم که این مقاله تنها بخش اول یک مجموعه در حال توسعه است و در روزهای آتی، قدمهای دیگر استارتاپ را با یکدیگر برمیداریم.
به محصولات و خدماتی که دور و برتان هستند نگاهی بیندازید. چرا اصلا این چیزها به وجود آمدهاند؟ چرا ما این چیزها را پیش خودمان داریم یا از آن ها استفاده میکنیم؟ چون این خدمات یا محصولات یک مشکلی از شما حل میکنند یا حداقل یکی از نیازهایتان را برطرف میکنند.
همه اختراعات و کسب و کارهای استارت آپی اینطور به وجود میآیند: از یک نیاز یا یک مشکل! شما از برق بگیرید تا تلفن، اینترنت و یا حتی پیپال (سامانه انتقال وجه آمریکایی)! همه اینها برای رفع یک نیاز یا یک مشکل درست شدهاند! در اصل استارت آپ همین است! بله به این سادگی. استارت آپ یک کسبوکار نوپایی است که برای رفع یک مشکل یا نیاز درست میشود.
البته جدیدا میبینید که استارتاپهای اینترنتی خیلی زیاده شدهاند ولی همه آنها برای حل یک مشکل نیستند. خیلی از استارت آپها هدفشان راحتتر کردن کاری است که ما انجام میدهیم. مثلا شما اسنپ را در نظر بگیرید: قبل از اسنپ همه میتوانستند تاکسی تلفنی بگیرند و مشکل خاصی هم وجود نداشت. اما اسنپ این کار را خیلی راحت کرده و تبدیل به یک استارت آپ موفق شده است.
استارتاپ موفق، مشکلی را حل می کند.پس اگر به فکر آن هستید که که یک استارآپ راه بیندازید، حتما این سوال را از خودتان بپرسید: "ایده یا استارت آپ من چه مشکلی را حل میکند و این مشکل تا چه حد برای مردم دردناک است؟" پیشنهاد میکنم که سرسری از کنار این سوال رد نشوید چون ممکن است بعد از ساعتها، روزها و یا حتی ماهها وقت گذاشتن روی استارت آپ خودتان، از نتیجه راضی نباشید و این همه وقت ارزشمند را تلف کرده باشید!
بهتر است بجای توضیحات گنگ و مبهم، به چند مثال واقعی نگاه بکنیم و ببینیم که موضوع "حل مساله" تا چه حدی در موفقیت یا شکست یک استارت آپ میتواند ایفای نقش بکند.
دراپباکس یک سرویس میزبانی پرونده از روی وب است. یک لحظه.خودم هم نفهمیدم چی گفتم! بگذارید این طور بگویم: تا حالا شده یک سری فایل روی فلش یا سیستمتان داشته باشید و جایی که به آن نیاز دارید، همراهتان نباشد؟ دراپباکس دقیقا برای این طراحی شده است که است که این اطلاعات را روی یک ابر ذخیره کنید (ذخیره ابری). بعد از ذخیره اطلاعاتتان روی ابر، دیگر از هر دستگاهی به آن ها دسترسی خواهید داشت.
حالا ذخیره ابری دقیقا چه است؟ ذخیره ابری، فضایی به شما میدهد که به آن ابر میگوییم. شما به جای اینکه اطلاعات خودتان را روی گوشی، لپتاپ یا فلش جابجا بکنید، آن ها را در این ابر ذخیره میکنید. بعد از ذخیرهسازی، یک نام کاربری و رمزعبور دریافت میکنید. حالا اگر جایی بودید که لپتاپ یا گوشیتان همراهتان نبود، با دستگاه دیگری وارد فضای ابری میشوید و با استفاده از نام کاربری و رمزعبورتان، به فایلهایتان دسترسی پیدا میکنید.
روزی از روزها، آقای درو هوستون (Drew Houston) که سازنده دراپباکس است سوار یک اتوبوس بود و از شهر بوستون به نیویورک میرفت. از آنجایی که این سفر تقریبا چهار ساعت طول میکشد، هوستون تصمیم داشت که از این وقت استفاده بهینه کرده و با لپتاپش کار بکند. اما بعدا متوجه شد که فایلهایی که لازم دارد، روی فلش ریخته است و بدبختانه فلشش را جا گذاشته است! همین یک اتفاق کافی بود تا هوستون به فکر بیفتد و این مشکل را یک بار برای همیشه حل کند.درو هوستون
یک لحظه احساس کردم هیچ کاری از دستم بر نمیآید! به خودم گفتم تا کی میخواهیم این کار را تحمل کنیم؟ هیچ وقت نمیخواهم این اتفاق برایم تکرار شود.
- درو هوستون
مشکلی که هوستون داشت خیلی واضح است: فلشش همراهش نبود اما همچنان میخواست که روی فایلهایش کار کند. راه حلش را هم که دیدیم!
حول و حوش دهه 90 میلادی بود که تنور وبسایتهای دات کام خیلی داغ بود، اما متاسفانه بعضی کسبوکار ها قربانی این تنور شدند و سوختند! وبسایت پتز یکی از این کسبوکار ها بود.
وبسایت پتز در سال 1998 کار خودش را به عنوان نمایندگی پخش تجهیزات و ابزار حیوانات خانگی شروع کرد: یعنی یک پتشاپ آنلاین. این شرکت حدود 300 میلیون دلار سرمایه و بیش از 300 کارکن داشت اما مشکل شرکت این بود که هیچ موقع سود نداشت!
خیلی جالب است که این شرکت حدود 11 میلیون دلار هزینه تبلیغات کرده بود و حتی توانسته بود توجه رسانه را نیز جذب بکند اما با همه این تفاسیر، در سال 2000 از بین رفت و این پیشامد یک دلیل ساده داشت: نبودِ مشتری!
بدون مشتری، کسبوکار وجود ندارد.
کسبوکار، بدون مشتری وجود ندارد! و هیج کسبوکاری بدون حل کردن یک مشکل یا رفع نیاز نمیتواند مشتری جذب کند! درست است که ایده یک پتشاپ آنلاین خیلی جذاب به نظر میآید اما خیلی هم منطقی نیست چون بعضی جنسها انقدر ضروری لازم میشوند که دیگر زمان لازم برای انتظار پست وجود ندارد. مثلا فرض کنید قرار است شب با گربه خانگیتان به یک مهمانی بروید و یک شامپوی مخصوص نیاز دارید تا گربه را تمیز کنید. میتوانید بصورت آنلاین سفارش دهید و یک روز هم منتظر بمانید تا شامپوی شما برسد؟
یک دلیل دیگرِ شکست خوردن این وبسایت، این بود که هیچ نوآوری ایجاد نکرده بود. یعنی میخواهم بگویم که هیچ فرقی با رقیبهایش نداشت؛ چه در ارائه محصولات و چه در ارائه خدمات. حالا ممکن است که در دهه نود این مساله خیلی جاافتاده نباشد، اما ما ها به عنوان کاربران قرن بیست و یکم میدانیم که اگر میخواهید مشتری شما را به سایر رقیبهایتان ترجیح دهد، باید دلیل برای این کار به او بدهید.
با اینکه دراپباکس و وبسایت پتز با سرمایه تقریبا یکسانی کارشان را شروع کردند، اما دراپباکس بسیار موفق شد درحالیکه وبسایت پتز به طرز شدیدی شکست خورد. میدانید چرا؟ چون دراپباکس راه حلی برای یک مشکل پیدا کرد.
پایه گذاران کسبوکارهای استارت آپی ممکن است روی ایدهای کار کنند که خیلی منطقی به نظر بیاید اما در عرصه عمل، هیچ دردی از مردم دوا نکند! از نظر آقای پائول گراهام (سازنده شرکت شتاب دهنده وای کامبیناتور)، چنین استارت آپ هایی از طرف افرادی پیشنهاد میشود که "صرفا به ایدههای استارت آپی فکر میکنند" و به دنبال مشکلات نیستند.
شتاب دهنده به همراه ایده پرداز برابر است با استارتاپ موفق
آقای گراهام انقدر با این مساله مخالف است که حتی زحمت کشیده و لقبی هم برای آن انتخاب کرده است: "ایدههای استارت آپی من درآوردی"! چون به نظرش اینها ایدههایی هستند که یک فیلمنامهنویس میتواند برای تولید فیلم استفاده کند و برای دنیای کسبوکار ساخته نشدهاند!
فعلی که باید در مورد ایدههای استارت آپ استفاده کنید "فکر کردن" نیست بلکه "مشاهده کردن" است! در شرکت وای کامبیناتور، ما به ایدههایی ارزش میدهیم که نتیجه مستقیم تجربیات شخصی شما باشد و به اصطلاح ایده ارگانیک باشد. تقریبا همه استارت آپهای موفق، کارشان را اینطور شروع کردهاند.
- پائول گراهام
بگذارید همینجا بگویم که شرکت وای کامبیناتور ایدههای تجاری را جذب میکند و اگر به نظرش احتمال موفقیت داشته باشند، روی آنها سرمایه گذاری میکند. یعنی به اصطلاح این شرکت یک "شرکت شتاب دهنده" است. خوشبختانه اخیرا مساله شتاب دهنده در کشور عزیزمان هم پیاده شده است که میتوان کمک بزرگی به کارآفرینان جدید باشد!
اگر میخواهید چند تا از بزرگترین شتابدهندههای ایرانی را بشناسید، میتوانید شرکتهای آواتک، مپس، دیموند و . را جست و جو کنید.
از کجا میتوانید مطمئن شوید که استارت آپ شما مشکلی را حل میکند؟ اگر مطمئن نیستید، از خودِ مشکل شروع کنید: مشکلها همه جا هستند. فقط باید به قول پائول گراهام مشاهده و سوال بکنید: چه چیزی شما را اذیت میکند؟ در کارتان چه چیزی انجام میدهید و به خودتان میگویید: "کاش بجاش میتونستم"؟
مثلا همین اسنپ خودمان را ببینید. قبل از اسنپ همه تاکسی میگرفتند اما این کار سختیهای خودش را داشت. مثلا بعضی وقتها، ماشین آماده نداشتند و باید منتظر میماندید. یا حتی فاصله آژانس از شما دور بود و باید کلی معطل میشدید. حتی برای خود من پیش آمده بود که به آدرسی میخواستم بروم که نه خودم بلد بودم و نه راننده!و اینکه همیشه باید پول نقد با خودتان حمل میکردید! ولی همه این مشکلات به کمک اسنپ حل شدهاند و کار خیلی راحتتر شده است.
متاسافانه فرمول راحتی برای انجام این کار وجود ندارد. فقط باید ذهنتان را عادت بدهید که مشکلات اطرافتان را متوجه شود، بداند که چرا این مشکلات وجود دارند و اصلا برای چه کسانی مشکل حساب میشوند. فقط بعد از انجام این کارها میتوانید راهحل خوبی پیشنهاد بدهید. بگذارید کمی با شما روراست باشم. اگر این کارِ آسانی بود، همه میتوانستند کارآفرین باشند!
وقتی به یک مشکل دردناک رسیدید و آن را تشخیص دادید، تقریبا 90 درصد اوقات راهحلش واضح یا راحت نخواهد بود! پس اگر میخواهید که کسبوکارتان موفق و پایدار باشد، باید راهحل خلاقانهای ارائه بدهید.
راهحل باید خلاقیت داشته باشد!
لازم است همینجا بگویم که اکثر مشکلاتی که دور و بر خودتان میبینید به نوعی راهحل دارند اما مشکل این راهحل ها این است که دیگر رضایت بخش نیستند یا دیگر از مد افتادهاند و جوابگو نیستند. به این دلیل اولین هدفی که یک استار آپ موفق باید داشته باشد این است که راهحلهای موجود را بررسی بکند و بتواند خلاقیت را چاشنی آن بکند. البته این هم یادتان نرود که سرعت هم مساله خیلی مهمی در این زمینه است. چون اگر شما سریع دست به کار نشوید و سرعت حل مساله را بالا نبرید، کسی پیدا میشود که این کار را انجام بدهد.
بیایید به مثال دراپباکس برگردیم. در طول مرحله رشد این استارت آپ، هوستون و تیمش به این نتیجه رسیدند که هزینه جذب هر مشتری برای استفاده از ذخیره ابری 300 دلار شده است و این بدون شک هزینه زیادی است! حالا تیم دارپباکس چکار کردند؟ یک پیشنهاد خیلی خلاقانه به کاربرانشان دادند: به ازای معرفی دراپباکس به یک نفر، 250 مگابایت فضای مجانی به هر کاربر دادند که نه تنها هزینه کسب مشتری را کمتر کرد بلکه درآمدشان را نیز افزایش داد.
پس دیدید که تنها شناسایی یک مشکل کافی نیست! باید بعد از شناسایی مشکل، راهحل خلاقانهای هم برای آن پیشنهاد بدهید. پیشنهادی که مردم حاضر باشند بابتش پولی بدهند. حالا گذشته از همه اینها، تا اینجا که مقاله را خواندید متوجه شدید که استارتاپ چیست و چگونه باید ایدهپردازی کنیم. دلیل اینکه اسم این بخش را "خداحافظی موقت" گذاشتم این است که بخشهای بعدی مقاله هم در حال آماده شدن هستند و به زودی روی وبلاگ قرار داده میشوند. دیگر شما هم بیشتر از این وقت تلف نکنید و به ایده استارت آپ خودتان فکر کنید!
قسمت بعدی
راهکارهای تی گزارش کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی مجلس برای رفع مشکلات تولید داخل را از نظر میگذرانید.
به گزارش گروه کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی و نظارت بر اجرای اصل 44 مجلس اخیراً(13 مرداد 98) گزارش ویژهای درباره راهکارهای رونق تولید تهیه کرده که در آن به آسیب شناسی بخش واقعی اقتصاد کشور و ارائه راهکارهای تی با هدف رونق تولید و مقابله با تحریمها در سال 1398 پرداخته شده است. کمیسیون ویژه مجلس در این گزارش راهکارهای تی کوتاهمدتی مطرح کرده که با تحریک ظرفیتهای موجود، موجبات رونق تولید را حداکثر تا پایان سال 1398 فراهم میکند.
چالش: پایین بودن سقف تسهیلات اعطایی بانکها به بخش صنع
راهکار: نظارت بر اعطای تسهیلات بانکی توسط بانک مرکزی در رعایت ماده 46 قانون برنامه ششم توسعه
چالش: منوط کردن دریافت لیست حق بیمه جاری کارکنان به پرداخت بدهی معوقه
راهکار: اجرای بند 4 بخشنامه وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خصوص منوط نشدن دریافت لیست و حق بیمه جاری کارکنان شاغل در کارگاههای مشمول قانون تأمین اجتماعی به پرداخت بدهی معوق
چالش: کاهش سرمایه در گردش مؤدیان در اثر تسویه مالیات خریدوفروشهای نسیه و غیرنقدی
راهکار: تسریع در تصویب لایحه مالیات بر ارزشافزوده
چالش: ضعف دیپلماسی اقتصادی و تجاری
راهکار: اجرای صحیح و نظارت بر مواد 9 و 10 قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار (اجرای قوانین موجود)
چالش: کمرنگ بودن نقش بخش خصوصی در تصمیمگیریهای تی
راهکار: اجرای مواد 2 تا 5 قانون بهبود مستمر فضای کسبوکار (اجرای قوانین موجود)
چالش: عدم بهروزرسانی ارزش کالاهای صادراتی در گمرک
راهکار: تعریف سیستم جامع بهروزرسانی ارزش کالاهای صادراتی با م صادرکنندگان و نظارت وزارت صمت (وزارت صنعت، معدن، تجارت)
چالش: معضل کارتهای بازرگانی یکبارمصرف
راهکار: محدود کردن صادرات صرفاً توسط تولیدکننده یا نمایندگان رسمی آنان به صورت کنسرسیوم
چالش: رصد تجارت کالاهای تحریمی توسط آمریکا به دلیل سیستم شفاف ثبت سفارش
راهکار: عدم آشکارسازی عمومی سامانه ثبت سفارش و ورود و خروج کالاهای تحریمی به کشور و ثبت و نظارت توسط وزارت صمت
چالش: تعرفه بالای گمرکی و ورودی مواد اولیه و مصرفی
راهکار: به صفر رساندن تعرفه گمرکی ورود مواد اولیه و مصرفی موردنیاز تولیدکنندگان داخلی با نظارت وزارت صمت
چالش: مخدوش بودن ارزش پایه محصولات صادراتی
راهکار: اصلاح کامل ارزشهای پایه محصولات مطابق با ارزش تجاری محصولات در گمرک
چالش: هدفمند نبودن تهای حمایتی در بخش صادرات غیرنفتی
راهکار: صادرات محصولات نیمه ساخته به کشورهای همسایه و تکمیل مرحله ساخت در کشور مقصد
چالش: مشکلات تجار با تضامین ارزی
راهکار: بانکها تضامین ارزی را بلافاصله بعد از ایفای تعهد آزاد و نسبت به نگهداری تضامین، صرفاً به میزان کسر تخلیه، بیش بود ارزش کالا و تعهد ارزی ایفا نشده اقدام نمایند.
چالش: بالا بودن سهم معاملات مسکن با تقاضای سرمایهای به قصد کسب سود
راهکار: وضع مالیات بر خانههای خالی و معاملات مکرر در جهت کنترل سوداگری و کاهش سودآوری فعالیتهای غیرمولد در مسکن بهعنوان کالای مصرفی.
وضع مالیات بر عایدی املاک و مسکن.
چالش: کاهش تولید مسکن
راهکار: اعطای وام به سازندگان و تولید مسکن و امکان اتصال و تجمیع و جابهجایی وام سازنده و خریدار.
حمایت از ساخت و عرضه واحدهای مسی کوچک متراژ متناسب با روند تقاضای معاملات مسکن.
چالش: تعدد و ناهماهنگی بخشنامهها و دستورالعملهای صادره درباره تجارت خارجی
راهکار: برگزاری جلسات با انجمنها و سندیکاهای سازندگان با هدف شناسایی دستورالعملها و بخشنامههای دست و پاگیر در حوزه تولید بهخصوص در شرایط تحریم
چالش: متمایل بودن برخی شرکتهای دولتی به خرید خارجی
راهکار: استفاده از ظرفیت مؤثر ماده 4 قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی و تهیه و تصویب آییننامه اجرایی آن به موازات تصویب قانون
چالش: عدم شناسایی و تعیین تعرفههای مناسب برای تجهیزات و ماشینآلات وارداتی و صادراتی
راهکار: تشکیل یک تیم قوی کارشناسی که بتوانند تعامل مناسبی با سازمان توسعه و تجارت برای شناساندن و تعیین تعرفه مناسب تجهیزات و ماشینآلات داشته باشند
چالش: واردات تجهیزات و ماشینآلات دارای مشابه تولید داخل
راهکار: استفاده از ظرفیت مؤثر ماده 5 قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی (اجرای قوانین موجود)
چالش: کاغذ بازی زیاد از ابتدای صدور پروانه تا دریافت خدمات ساختمان
راهکار: ایجاد پنجره واحد توسعه و احداث ساختمان، کاهش عوارض صدور پروانههای ساختمانی، هزینه بیمه و انشعابات
چالش: نبود رویههای نظاممند در وزارت صمت جهت شناسایی ظرفیتهای ساخت تولید داخل
راهکار: ایجاد سامانه متمرکز جهت درج فهرست توانمندیهای محصولات داخلی با استفاده از سامانههای موجود
در بالا 20 چالش و راهکار که نتیجه برسی گروه کمیسیون ویژه حمایت از
تولید ملی و نظارت بر اجرای اصل 44 مجلس جمع اوری شده است را مشاهده کردید.
در این گزارش به اسیب شناسی بخشی از اقتصاد کشور و ارئه راهکار هایی برای برطرف کردن این مشکلات پرداخته شده است.
امید است با برطف کردن این مشکلات و چالش ها، رونق تولید و حمایت از کالای داخلی به سطح بالاتری دست یابد.
منبع: رومه جام جم
رونق تولید یعنی چه؟
این که رهبری در آغاز هر سال شعاری را با توجه به شرایط کشور مطرح می کند اقدام پسندیده ای است. اما چه خوب است اگر به مفهوم آن بپردازیم و نگذاریم فقط در حد شعار بماند.
در سند الگوی پایه اسلامی-ایرانی که در نیمه دوم سال گذشته منتشر شد آمده که قرار است ایران تا سال ۱۴۴۴ جزو چهار کشور برتر آسیا باشد.
جهان اقتصاد نوشت: یادمان نرود که کشورهای چین، ژاپن و کره جنوبی هم در همین قاره قرار دارند. اما برای رسیدن به اهداف بلند ضروری است شرایط موجود را ارزیابی کرده و واقعیات را قبول کنیم.
قطعاً توسعه اقتصادی کشور از مسیر تولید می گذرد. به ویژه در شرایط بین المللی فعلی که زمین و زمان با ما سر جنگ دارند، پرداختن به مقوله تولید داخل امری کاملاً ضروری است.
لذا اهمیت رونق بخشیدن به تولید بر کسی پوشیده نیست و مساله اصلی عملی کردن آن است. به طور طبیعی فعالیت های تولیدی عمدتاً در بخش صنایع، معادن و کشاورزی قرار می گیرد و بدین ترتیب رونق تولید در گرو فعال شدن این بخش های اقتصاد است.
در حال حاضر چنانچه بخواهیم ارزیابی کلی از وضعیت صنعت کشور داشته باشیم کافی است ببینیم که سهم صنعت از تولید ناخالص داخلی فقط ۱۳% است. یکی دیگر از معیارهای فعالیت صنعتی هر کشور میزان برق مصرفی در صنعت و مقایسه آن با بخش خانگی است. در ترکیه ۶۴% برق در صنعت و ۲۳% در بخش خانگی مصرف می شود.
در کشور ما بخش خانگی ۳۴% و صنعت ۳۲% از کل برق را مصرف می کند. البته که چنانچه بازدهی مصرف ا نرژی نیز به این معادله اضافه شود اوضاع بدتر خواهد شد. تعداد کل شاغلین در صنعت کشور نیز در حال حاضر ۵/۳ میلیون نفر است در حالی که فقط ۵/۴ میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی بیکار داریم. لذا همین آمار مختصر ما را به این واقعیت می رساند که اوضاع تولید و صنعت کشور بحرانی است.
البته هیچ جای تعجب نیست. در شرایطی که ۸۵% اقتصاد کشور توسط بخش دولتی یا همان خصولتی خودمان اداره می شود و دولت هم از سر ناکارآمدی و انفعال نمی تواند و یا نمی خواهد حمایتی معنی دار از بخش تولید کشور به عمل آورد، اگر این بخش در شرایط مطلوبی به سر می برد جای تعجب داشت.
در شرایطی که به هر ایرانی هر ماه بالغ بر یک میلیون تومان یارانه انرژی اختصاص می یابد، سود سپرده بانکی از مالیات معاف می شود، نظام بانکی جرات می کند به لطایف الحیل سودی بیش از ۴۰% از بخش تولید و صنعت مطالبه کند و هیچ کسی هم به فریادش نمی رسد، چگونه می توان انتظار داشت که خونی در رگهای صنعت و تولید جاری باشد و رمقی داشته باشد تا ضمن ایجاد اشتغال مولد، اقتصاد کشور را در مسیر توسعه قرار دهد.
تولید کشور وقتی رونق می گیرد که کار و تلاش محوریت داشته باشد وملاک ارزش باشد. وقتی که دولت دست از بنگاه داری و رانت خواری کشیده و فعالیت های اقتصادی را به مردم بسپارد. وقتی که به تولید کننده به چشم جهادگر نگاه شود نه اینکه در برخورد با فساد ناشی از تهای غلط دولت مجموعه تولید و تولید کننده زیر سوال برده شده و فضای امنیتی به این بخش نیز سرایت کند.
رونق وقتی به تولید باز می گردد که به جای آنکه چند سوء استفاده کننده از تغییرات نرخ ارز و گران فروش را به دادگاه بکشانیم، به خودی های اطرافمان توجه کرده و آنهایی را به محاکمه بکشیم که با اجرای ت غلط ارزی شرایطی را فراهم آوردند که بنا به برخی گزارشات ۳۰ میلیارد دلار ارز از خارج از کشور سر در آورد. حال هم برای گم کردن رد ماجرا به دنبال آنیم که با پاسبان، شلاق و زندان نرخ ارز و قیمتها را کنترل کنیم. گویی یا از قوانین ابتدایی و اصول مسلم علم اقتصاد بی بهره ایم و یا اینکه اهداف دیگری را دنبال می کنیم. البته که جامعه رای خود را در این زمینه صادر خواهد کرد.
به قول جان مینارد کینز اقتصاددان شهیر بریتانیایی اقتصاد علمی است بسیار خطرناک. نه دوست و رفیق می شناسد و نه دستور و فرمان. علم بودن اقتصاد را بپذیریم، قبل از آنکه خودش را به عنوان علم به ما تحمیل کند”. ت های دولت در بخش اقتصاد کار را به جایی رسانده که دیگر تولید و تولید کننده هیچ ارزشی در جامعه ندارد و ملت به لشکر نزول خواران تبدیل شده است.
البته که اسم آن را هم گذاشته ایم مملکت اسلامی! شعار رونق تولید برای سال جاری اقدام مبارکی ا ست، به شرط آنکه از شعار فراتر رود و جامعه به این باور برسد که نظام و دولت مصمم است از این بخش مهم و حیاتی کشور حمایت واقعی کند.
در اواخر سال گذشته نمایندگان مجلس اخذ سود مرکب توسط بانکها را ممنوع کردند و در پی آن شورای نگهبان مصوبه مجلس را رد کرده و ماجرا به مجمع تشخیص مصلحت نظام کشید. جای شگفتی است که مجمع نیز، نظر شورای نگهبان را تایید کرده و در عمل برای بانکها فرمان آتش به اختیار صادر کرد.
جالب اینکه در جمهوری اسلامی و تحت لوای قانون بانکداری بدون ربا دیگر دعوا بر سر این نیست که اصل ربا جایز است یا نه، بلکه مناقشه بر سر نحوه محاسبه آن است! گویی فقهای شورای پول و اعتبار فتوا داده اند که نزول خواری حرام است مگر اینکه نزول اندر نزول باشد! سود مرکب یعنی بانکها به روش های متعدد نرخ بهره را به بالای ۴۰% برده و به فشردن پای خود بر گلوی تولید ادامه دهند. چگونه می توان متصور شد که در چنین شرایطی تولید رونق بگیرد؟
رونق تولید چیزی نیست که با نام گذاری به دست بیاید. برای افزایش تولید نیاز به سرمایه گذاری است . نیاز به ارتباطات بین المللی است. نیاز به امنیت است. نیاز به آرامش اجتماعی است. نمی شود با همه دنیا در افتاد، شاهرگ نقل و انتقالات مالی کشور را قطع کرد، سرمایه خارجی را فراری داد، بودجه کشور را صرف پرداخت حقوق و یارانه و دادن اعتبار به این موسسه و آن بنیاد در داخل و خارج کرد و آن گاه انتظار رونق تولید داشت. دشمن تولید، بانکداری به اصطلاح اسلامی است که کمر تولید را شکسته و با اتکاء به پشتوانه و حمایت های امنیتی، مالی و ی اقتصاد کشور را به نابودی می کشاند.
وقت آن رسیده که با آغاز سال نو دولت و مجموعه نظام پا را از شعار فراتر نهاده و ت های اقتصادی را به طرف رونق تولید سوق دهد. اجازه ندهد که شبکه بانکی کشور با عدم تامین سرمایه در گردش مورد نیاز، تولید کشور را به نابودی کامل بکشاند.
اجازه ندهد که سازمان امور مالیاتی، سازمان تامین اجتماعی و بسیاری سازمانها و نهادهای دیگر بدون رعایت قوانین کشور هر یک لگدی به پیکر نیمه جان صنعت و تولید کشور بزند. البته که سابقه تاریخی ما نشان می دهد که دولت نمی خواهد و یا نمی تواند چنین و چنان کند و همواره نه تسهیل کننده که تضعیف کننده تولید بوده است.
در این صورت باید آرزو کنیم که حداقل دولت کاری نکند! دولت مردانمان، نمایندگان مجلس مان و سایر کارگزارانمان که خود را سرمایه نظام می دانند، به اخذ حقوق های نجومی خود بسنده کرده و سر خود را گرم کنند تا شاید از این طریق گره کارها گشوده شود.
به قول حضرت مولانا:
نام فروردین نیارد گل به باغ
شب نگردد روشن از اسم چراغ
قدم دوم استارت آپ: اعتبارسنجی و ایجاد مدرک اجتماعی
اگر بخش اول مجموعه "استارت آپ" ما را مطالعه کرده باشید، حتما یادتان است که با شما بصورت موقت خداحافظی کردم و قول دادم که در قدمهای بعدی استارتاپ هم با شما خواهم بود. حالا چیزی که در حال مطالعه هستید، قدم دوم در استارت آپ موفق است.
اعتبارسنجی و ایجاد مدرک اجتماعی برای استارتاپ. اما قبل از اینکه به خواندن مقاله ادامه بدهید، حتما پیشنهاد میکنم چند دقیقه وقت بگذارید و بخش اول را بخوانید چون مطالبی که در این بخش گفته میشوند ادامه همان است.
حالا فرض کنید که قدم اول را برداشتید و مطمئن هستید که استارتآپ شما مشکلی را حل میکند. خب این راهحل چقدر باارزش است؟ بعد از این سوال، وقت آن است که سوال دوم را از خودتان بپرسید: "آیا مردم حاضرند بابت راهحل یا محصول شما هزینهای پرداخت کنند؟"
ایدهها عالی هستند اما پولساز نیستند! این کسبوکارها هستند که پولسازند. زمانی که مطمئن شدید مردم حاضرند به خاطر محصول یا خدمات شما دست به جیب شوند، آن موقع یک ایده استارتآپی دارید.
اگر کمی در موردش فکر کنید میبینید که خیلی منطقی است! قبل از اینکه پول و مهمتر از آن، زمانتان را صرف ساخت یک کسبوکار بکنید، باید مطمئن شوید که این کسبوکار هم برای شما درآمدی خواهد داشت. حالا متوجه شدید منظور از اعتبارسنجی چیست؟ منظورم این است که شما قبل از اینکه یک پروژه را شروع کنید و کلی هم پول و زمان روی آن بگذارید، اول باید مطمئن شوید که این ایده شما پسندیده خواهد شد (یا همان به اصطلاح اعتبار خواهد داشت).
آقای هیتن شاه (Hiten Shah) که یکی از شرکای پایهگذار کیسمتریکس (KISSmetrics) (یکی از موفقترین نرمافزارهای آنالتیک) است در مورد تجربه خودش در رابطه با اعتبارسنجی میگوید:
من و شریکم مبلغ یک میلیون دلار روی یک ایده سرمایهگذاری کردیم که حتی عملی هم نشد! خیلی ایدهآل گرا بودیم و این کار را انجام دادیم ولی به اینکه مشتریان ما به چه چیزی اهمیت میدهند دقت نکردیم.
رابین چیس (Robin Chase)، یکی از پایهگذاران شرکت زیپکار (شرکتی برای کرایه اتوموبیل) نیز چنین تجربهای دارد:
هرچه سریعتر با مشتریانتان ارتباط برقرار کنید و از آنها یاد بگیرید تا محصولتان را بسازید. در کسبوکار دومم، زمان و هزینه زیادی روی وبسایتگذاشتیم درحالی که هنوز با مشتری هایمان ارتباطی نداشتیم. این یعنی اینکه بخشی از یادگیری ما، دور ریختن بعضی از کارهای انجام شدهمان بود.
اعتبارسنجی میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد و در نهایت تصمیم با شماست که چگونه عمل بکنید. همچنین اعتبارسنجی هزینه چندانی هم ندارد. در این بخش چند راهکار ساده و در عین حال مفید برای این کار به شمکا پیشنهاد میدهیم.
اگر از قبل نمیدانید که صفحه فرود چیست، مقالات زیادی در اینترنت وجود دارد و با یک سرچ ساده در عرض چند دقیقه متوجه میشوید. خب حالا اگر از قبل با صفحه فرود (یا همان: landing page) آشنا هستید، توصیه میکنم با استفاده از کلمات کلیدی، یک صفحه فرود ساده و جذاب برای ایده یا محصولتان ایجاد بکنید و در رسانههایی که در اختیار دارید آن را تبلیغ کنید.
حالا اگر این کار را انجام بدهید، چه سودی خواهید داشت؟ سودش برای شما این است که شما میتوانید نرخ کلیک این صفحه را داشته باشید: نرخ کلیک همان تعداد کلیکهایی است که روی لینک وبسایت شما میشود. حالا اگر این نرخ کلیک بالا باشد، یعنی چه؟ یعنی اینکه صفحه و محتوای صفحه شما برای بقیه جذاب بوده و آن را دنبال کردند. آشنا نیست؟ بله درسته! این یعنی ایده شما اعتبار دارد و شما هم به راحتی این اعتبار را سنجیدید!
شما حتی میتوانید با استفاده از تبلغات اینستاگرام، فیسبوک و ادووردز، ترافیک صفحه فرود خودتان را افزایش بدهید.
نظرسنجیها یکی از راههای سریع کسب اطلاعات هستند اما اگر درست انجام نشوند، ممکن است اطلاعات نادرستی هم به شما بدهند. حالا یعنی چه اگر درست انجام نشوند؟ منظورم این است که شما باید سوالات خودتان را در نظرسنجی با دقت زیادی انتخاب کنید تا دقیقا به چیزی که میخواهید برسید. همچنین این را هم مد نظر داشته باشید که حالات روحی و عاطفی افراد در برخی از روزها، روی نظراتشان میتواند تاثیر داشته باشد.
این نظرسنجیها را میتوانید به روشهای مختلفی انجام بدهید: مثلا میتوانید در کانالهای تلگرامی از بات نظرسنجی استفاده کنید یا میتوانید یک نظرسنجی آنلاین داشته باشید. و البته سنتیترین روش نظرسنجی هم که روی کاغذ بصورت نوشته است، گزینه دیگری میتواند باشد.
حالا که حرف از نظرسنجی شد بهتر است یکی از بهترین و موثرترین روشهای نظرسنجی را به شما معرفی کنم: نظرسنجی پیامکی! اینکه میگویم این روش از نظرسنجی بسیار موثر است دلیل دارد! دلیلش چیست؟ دلیلش این است که شما اولا بصورت مستقیم با طرف مقابل در ارتباط هستید و مطمئن هستید که دیده خواهید شد. چون ممکن است مشتری شما خیلی ایمیلش را چک نکند یا اصلا حوصله ورود به وبسایت را نداشته باشد. اما پیامک را حتما میبیند! همچنین این روش هزینه بسیار کمی هم دارد.
اگر خودتان جای مشتری بودید، از این محصول استفاده میکردید؟ اگر جوابتان "نه" است، پس چه انتظاری از مشتری دارید؟ در این زمینه، داشتن یک مشاور فروش میتواند کمک بزرگی به کسبوکار و استارتآپ شما بکند.
خیلی روراست و مستقیم با مشتریان خودتان حرف بزنید، ایدههایتان را بیان کنید، بازخورد داشته باشید تا به فروش برسید. نظرسنجیها و بقیه روشهای گفته شده برای جمعآوری اطلاعات بینظیرند اما آنطور که باید، ذهن شما را روشن نمیکنند. سعی کنید با مشتریان خودتان مکالمه داشته باشید تا بدانید که چه نیازها و مشکلاتی دارند. یکی از بهترین مزایایی که مکالمه رو در رو با مشتری به شما میدهد این است که شما اصطلاحا مستقیم سر اصل مطلب میروید و از نیازها و انتظارات مشتری خودتان مطلع میشوید.
خب حالا فرض میکنیم مشتریانی دارید که حاضرند بابت محصول یا خدمات شما پولی پرداخت کنند. پس تبریک! شما یک کسبوکار دارید! اما خیلی هم خوشحال نباشید، چون هنوز جواب سوال سوم را نمیدانید: "چند نفر حاضرند برای محصول یا خدمات شما پول خرج کنند؟"
اندازه بازار یکی از مهمترین جنبههای بررسی و پرورش استارتآپ است. حتی بدون اغراق، اندازه بازار، اولین معیار سرمایهگذاران است و اگر به دنبال جذب سرمایهداران و کارآفرینهای بزرگ هستید، باید اندازه بازارتان به همان اندازه بزرگ باشد.
اگر نتوانید سرمایهگذاران را متقاعد کنید که اندازه بازارتان میلیار دلار میارزد، احتمال اینکه با شما کار کنند خیلی کم است!
(کریس دیکسون، سرمایهگذار)
چیزی که خدمتتان عرض کردم حتی از نظر محاسباتی هم خیلی منطقی است! مثلا خودِ شما ترجیح میدهید که یک فروشگاه کالای ورزشی رده اول در یک شهر 100 نفره باشید یا یک فروشگاه کالای ورزشی رده سوم در یک شهر 100 هزار نفره؟ پس برای اینکه یک کسبوکار موفق و پولساز باشد، باید با اندازه بازار خودش همخوانی داشته باشد. آقای مارک ساستر که یک سرمایهگذار است با آقای دیکسون موافقت میکند:
تنها هدف شما در این مرحله این است که تصور و خلاقیتم را تحریک و مرا برای پتانسیل کسبوکارتان هیجان زده کنید!
پس دیگر مطمئن شدید که اندازه بازار خیلی مهم است و باید با دقت حساب شود.
خب حالا میدانید که مشتریانی دارید که حاضرند برای محصول یا خدمات شما دست به جیب بشوند و همچنین اندازه بازارتان را نیز سنجیدهاید. پس وقت آن است که قدم بعدی را بردارید و برای محصول خودتان کِشِش و مدرک اجتماعی داشته باشید.
در دنیای کسبوکار و استارتآپ، کِشِش پادشاه است! در این بخش به شما یاد میدهیم که چطور برای استارتاپ خود کشش و مدرک اجتماعی درست کنید.
حدس میزنم تا همین الان حداقل چند بار پرسیدهایده که "خب این کشش که این قدر مهم است اصلا چی هست!" فرض کنید شما یک کسبوکاری مد نظر دارید و میخواهید آن را راه بیندازید. برای این کار باید چند سرمایهگذار را متقاعد کنید که روی استارت آپ شما وقت و هزینه بگذارند. اما چطور؟ این سرمایهگذاران از کجا بدانند که استارت آپ شما ارزش سرمایهگذاری دارد و بعد از مدتی سودآور خواهد بود؟
اینجاست که بحث کشش مطرح میشود. اگر استارت آپ شما نسبت به اندازه بازار خودش، سوددهی معقولی داشته باشد، میتوانید بگویید که این استارت آپ کشش دارد. بگذارید سادهتر بگویم: کشش به دنیا و به سرمایهگذاران نشان میدهد که استارتاپ شما قابل اعتماد است. خیلی هم پیچیده نیست ها! فکر کنید: اگر استارتاپ شما ارزش تولید بکند، مردم از آن استفاده میکنند و اگر ارزش تولید نکند، هیچ کس از آن استفاده نمیکند.
بعد از مطالعه و بررسی نمونههای بسیار زیادی، بهترین و موثرترین راههای نشان دادن کشش را پیدا کردیم! پس نگاهی به آنها بیندازید.
کسب و کاری که وجودیت قانونی، شماره ثبت، حساب بانکی تجاری، یا تیم کارشناس نداشته باشد به هیچ وجه نمیتواند نظر سرمایهگذاران و حتی مشتریان را جلب بکند. اگر شما این موارد را در استارتاپ خودتان داشته باشید، قطعا شانس بیشتری برای موفقیت خواهید داشت.
قدمهای کوچکی مثل درست کردن یک وبسایت و تشکیل یک تیم متخصص، وجههای قانونی و رسمی به استارت آپ شما میدهد و آن را از حد ایده بودن فراتر میبرد. خبر خوب هم این است که انجام دادن این کار ها اصلا سخت نیست!
اگر این کارهای ساده و پیشپا افتاده را انجام ندهید، هیچ کس شما را جدی نخواهد گرفت! اصلا یک مثال بگویم که خیالتان راحتتر شود: فرض کنید که برای کار در بانک، قرار است با شما مصاحبه شود. درست است که کار بانکی ارتباط مستقیمی با نوع پوشش ندارد اما اگر پوشش مناسبی هم نداشته باشید قطعا شغل را از دست خواهید داد! پس ظاهر قضیه را هم همیشه باید در نظر داشته باشید چون جذب مشتری و سرمایهگذار با کسب و کاری که فقط در ذهن شما وجود دارد، تقریبا غیرممکن است!
مورد قبلی که گفتم، برای ایجاد کشش خیلی خوب است و میتواند جرقه اولیه را ایجاد کند اما به هیچ وجه کافی نیست! اگر میخواهید یک قدم بیشتر برداشته و نشان دادن کشش استارت آپ را کاملتر بکنید، باید بدانید که با چند گزینه رو در رو هستید.
اگر استارت آپ شما از همان ابتدا مشتریانی دارد که برای خدمات یا محصولات شما پول میدهند، میتوانید از سود به دست آمده از آنها به عنوان بهترین روش نشان دادن کشش استارت آپ استفاده کنید. یعنی اگر استارت آپ شما بدون کمک سرمایهگذاران دیگر، مشتری جذب کرده و سود داشته باشد، استارتاپ شما خیلی موفق است!
اما متاسفانه این کار برای بسیاری از کارآفرینان مقدور نیست و آنها بدون داشتن سرمایه اولیه، نمیتوانند محصول یا خدمات خودشان را تولید و به دست مشتری برسانند. پس اگر اینطور باشد، شما در حقیقت فروشی نداشتهاید که بتوانید سود آن را به عنوان کشش به سرمایهگذاران ارائه بدهید. اما نگران نباشید!
درست است که شما مشتریای ندارید که از همان اول از شما خرید کند، اما عوضش مشتریانی دارید که کار شما برایشان جذاب است (یعنی به کسب و کار شما علاقه نشان دادهاند). این نوع مشتریان با اینکه هنوز هیچ خریدی از شما نکردهاند اما بهترین گزینه برای هدف قرار دادن هستند. شما به عنوان یک بازاریاب و کارآفرین، باید ارزش و هدف استارت آپ خودتان را بازاریابی کنید تا این افراد را به مشتری تبدیل کنید.
پس تا اینجا ما دو نوع مشتری را شناختیم: مشتریهایی که به شما پول میدهند و مشتریهایی که به کسب و کار شما علاقهمند هستند. درست است؟ قضیه اینجا تمام نمیشود چون نوع سومی هم از مشتری داریم: مشتریهای آزاد یا همان کاربران! این افراد هیچ پولی به شما ندادهاند (هنوز!) و شاید حتی علاقه خاصی هم از خودشان نشان داده نباشند اما شما میتوانید آن ها را به مشتریهای علاقهمند تبدیل کنید! چطور؟ مثلا یک مسابقه بگذارید و یک جایزه مختصری بدهید! یا یک کوپن تخفیف طراحی کرده و به این افراد بدهید تا دل آنها را به دست بیاورید!
آیا منظور من از این جمله را متوجه میشوید؟ اگر نشدید، الان توضیح میدهم. درست است که ایده شما و اینکه اصلا این ایده چقدر دست یافتنی است برای سرمایهگذاران و کارآفرینان دیگر بسیار مهم است. اما این همه قضیه نیست! چیز دیگری که برای این افراد خیلی مهم است خود شمایید! سرمایهگذاران همیشه روی این قضیه خیلی دقت میکنند که طرف حسابشان چقدر آدم مطمئن و سخت کوشی است.
حالا این سرمایه گذاران از چه راههایی ویژگیهای شخصیتی شما را بررسی میکنند؟ خب اینجا راههای زیادی وجود دارد و من هم مهمترین این موارد را برای شما مینویسم:
اول از همه، نحوه ارائه شما به یک سرمایهگذار خیلی مهم است. شما باید در ارائهتان نشان بدهید که چقدر درگیر ایده خودتان شدهاید. منظورم را میگیرید؟ یعنی حتما باید نشان بدهید که هدف جدیای دنبال میکنید.
سپس برای اینکه در نظر سرمایهگذاران حرفهای جلوه بدهید، نیاز به یک تیم دارید. تیمی که تخصص لازم را در زمینه استارت آپ شما داشته باشد. البته نحوه مدیریت این تیم توسط شما هم باز میتواند معیار خوبی برای پذیرفته یا رد شدن توسط سرمایهگذاران باشد.
حالا وقت آن است که کشش ایجاد کنید!
خب حالا شما میدانید که چگونه میتوانید کشش استار آپ خودتان را به نمایش بگذارید! اما مسئله اصلی همچنان سر جای خودش باقیست: اصلا چگونه کشش ایجاد کنیم؟ آقای گابریل واینبرگ (موسس چندین شرکت) با تکیه به تجربه خودش (!) به ما میگوید که استراتژیهای مختلفی برای این کار استفاده شدهاند که شامل بازاریابی موتور جست و جو، بهینه سازی موتور جست و جو (سئو)، وبلاگ نویسی و ویدئوهای داغ میشود.
یکی از مهمترین چیزهایی که در مصاحبه با افراد در مورد ایجاد کشش یاد گرفتهام این است که کشش اولیه میتواند به روشهای مختلفی و معمولا هم به صورت اتفاقی پیش بیاید.
خیلی ساده بخواهم بگویم، مدرک اجتماعی همان تحسین و اعتباری است که کسب و کار شما از بقیه افراد به دست میآورد. ارزش و اعتبار مدرک اجتماعی شما رابطه مستقیمی با ارزش و اعتبار افرادی دارد که شما را تحسن میکنند. یعنی هر چه اعتبار این افراد یا سازمان ها بیشتر باشد، اعتبار مدرک اجتماعی شما هم بیشتر خواهد شد. مدرک اجتماعی معمولا از یکی از چهار منبع زیر به دست میآید:
اگر کسب و کار شما مشاورین متخصصی در کنار خودش داشته باشد، احتمال اینکه سرمایهگذاران به استارت آپ شما اهمیت بیشتری بدهند بیشتر میشود چون که مشاورین تجربهها و روابطی که از گذشته دارند را با خودشان وارد کسب و کار میکنند و این باعث میشود که سرمایه گذاران اعتماد بیشتری به استارت آپ شما داشته باشند.
مشتریان نیز میتوانند باعث افزایش اعتبار یک کسب و کار شوند. مثلا شما میتوانید از اسم مشتریهای بزرگتان در مقاله ها، صفحات وبسایت و یا کتابهای الکترونیکی خودتان استفاده کنید تا باعث جذب مشتریان دیگر بشوید. حالا این قضیه چگونه ممکن است؟ خیلی راحت! اگر مردم ببینید که برندهای بزرگی با کسب و کار شما کار میکنند، پیش خودشان میگویند که خب حتما این استارت آپ موفق و قابل اعتماد است که این برندهای بزرگ با آنها کار میکنند.
یکی از بهترین و موثرترین راهها برای به دست آوردن کشش اجتماعی، شناخته شدن در رسانه است. زمانی که شما در یک خبر رسانهای ظاهر میشوید، این نشان میدهد که استارت آپ شما ارزش و ظرفیت خبرساز بودن را دارد حتی اگر این خبر چندان بزرگ و شگفت انگیز نباشد. همانند مشتریهای بزرگ، ظاهر شدن در رسانههای بزرگ و معتبر نیز میتواند تاثیر بیشتری داشته باشد.
آخر از همه، سرمایهگذاران با قرار دادن سرمایه در اختیار شما، بزرگترین تحسین را به شما میدهند. چگونه؟ اگر کسی سرمایه خودش را با چشمداشتی مالی به کسب و کار شما بسپارد، این یک نشانه خیلی خوبی برای سرمایهگذاران است، حتی اگر مبلغ آن کم باشد.
یادتان است که در انتهای بخش اول این مقله به جای نتیجه گیری از "خداحافظی موقت" استفاده کردم چون قرار بود که این موضوع را ادامه بدهیم. این بار هم قضیه همین است! شما با مطالعه این بخش، چند قدم به تبدیل رویای استارت آپ خودتان به واقعیت نزدیکتر شدید اما این کافی نیست! هنوز بخشی از مسیر مانده است. پس در قدمهای بعدی هم همراه ما باشید. درضمن مثل همیشه نظرات باارزشتان را در بخش نظرات به ما بگویید.
اگر هنوز هم قسمت اول راه اندازی استارپ آپ را نخوانده اید پیشنهاد میکنم همین الان قسمت اول راه اندازی استارت آپ را مطالعه کنید.
در کشورهای پیشرفته نگاه مردم به اقتصاد نگاهی ملیگرایانه و متعصبانه است بهنحویکه همین تعصب سبب مشارکت و پیشرفت آنها میشود. اما مردم به چه شیوههایی میتوانند در تولید مشارکت کنند؟
رهبر انقلاب شب گذشته در دیدار با جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی، تولیدکنندگان را فرماندهان، پیشروان، خطشکنان و صفوف مقدم عرصه حیاتی تولید داخلی، رونق اقتصادی و گسترش رفاه عمومی» خواندند و میدان جنگ اقتصادی را میدان یک جنگ واقعی دانستند. ایشان نقش اقتصاد را در نظام اسلامی بسیار مهم برشمردند و افزودند: "ثروتمند کردن جامعه، افزایش ثروت ملی، گسترش رفاه عمومی و توزیع عادلانهی منابع عمومی، در اسلام یک ارزش است که با تحقق این نگاه، در عین وجود تفاوت در جامعه، شکاف طبقاتی به وجود نخواهد آمد". بدیهی است که در این جنگ اقتصادی که هم اکنون علیه جمهوری اسلامی در حال وقوع است، همه گروههای اجتماعی از جمله اقشار مختلف مردم با توجه به حوزه مسئولیت خود، برای دفاع از اقتصاد کشور، افزایش تولید و کمک به تولیدکنندگان نقشی دارند. اما مردم در این شرایط، چگونه میتوانند تولیدکنندگان را بهعنوان فرماندهان جنگ اقتصادی یاری نمایند؟
یکی از مهمترین اقدامات مردم در این زمینه، خرید کالای تولید داخل است. بدون تردید اگر مردم یک کشور در خرید کالاهای روزمره خود، کالای ساخت داخل را بر کالاهای خارجی ترجیح دهند، گام بزرگی در مسیر اشتغالزایی، افزایش تولید و شکوفایی اقتصادی کشور برداشتهاند. اگر مردم یک کشور اصرار به مصرف کالای داخلی آن کشور داشته باشند، این مسئله علاوه بر کاهش بیکاری و افزایش تولید و درآمد که به نفع کشور و مردم است، به تدریج باعث ارتقای کمی و کیفی سطح تولید و رسیدن به مرحله صادرات به کشورهای دیگر میگردد که خود عاملی برای دستیابی با مراحل بالاتر پیشرفت اقتصادی است. در این میان نقش مردم در ایجاد فرهنگ مصرف تولید کالای داخلی نیز مؤثر است. مردم میتوانند علاوه بر اینکه خود نسبت به خرید کالای ایرانی اقدام مینمایند، در مواردی که خرید کالای خارجی را از سوی سایر هموطنان مشاهده مینمایند، ضرورت خرید کالای تولید داخل و نقش آن در پیشرفت اقتصادی کشو را یادآور شوند و اینگونه نقش مهم خود را در این زمینه ایفا نمایند.
ازجمله تجربههای موفق جهانی که در زمینه حمایت از تولید داخلی وجود دارد، تجربه کشور کره جنوبی است. در سالهایی که صنایع داخلی کره جنوبی در آغاز راه تولید بوده و هنوز جایگاهی در اقتصاد جهانی پیدا نکرده بودند، طی توافق میان مردم و دولت کره مقرر شد به منظور تلاش برای رشد کمی و کیفی صادرات کره، در آن مقطع کالاهای باکیفیت بالا به کشورهای دیگر صادرشده و کالاهای باکیفیت کمتر توسط مردم همان کشور مصرف شود
پس از مدتی کالاهای کرهای به تدریج جای خود را در بازارهای جهانی باز کرده و توانستند با بسیاری از کشورهای برتر دنیا در این زمینه رقابت نمایند. این راه هم اکنون برای کشور ما نیز باز است. اگر مردم در یک مقطع، خود را مقید به مصرف کالای داخلی هر چند باکیفیت پایینتر نمایند، زمینه را برای رشد صادرات، پیشرفت اقتصادی، افزایش درآمد ملی و رفع مشکلاتی معیشتی کشور فراهم مینمایند که این اقدام خود یکی از نمونههای جهاد در این جنگ اقتصادی است. البته این نکته منافاتی با نظارت و حمایت به هر بهانهای نیست.
دومین اقدامی که مردم در شرایط جنگ اقتصادی میتوانند انجام دهند، این است که در جایگاه نیروی کار، بهرهوری خود را در فعالیت تولیدی افزایش دهند. بدون شک بخشی از مردم به عنوان نیروی کار در مراکز دولتی و غیردولتی مشغول به کارند. اگر هر کس خود را مقید کند به اینکه کار خود را با حداکثر دقت و بهرهوری انجام دهد، قطعاً این مسئله موجب افزایش کیفیت کالا و رضایت مشتری و در نتیجه فروش بیشتر و درآمد بالاتر میگردد.
نقش مهم دیگری که مردم در این راستا میتوانند ایفا نمایند، تأمین سرمایه موردنیاز بخش تولید است. امروزه یکی از مشکلات جدی بخش تولید در کشور، کمبود نقدینگی برای راهاندازی یا افزایش تولید است. بسیاری از تولیدکنندگان و کارآفرینان به دلیل نبود سرمایه لازم، امکان افزایش تولید و بهکارگیری نیروی جدید را ندارند. این در حالی است که بسیاری از مردم امکان تأمین سرمایه موردنیاز فعالیتهای تولیدی را دارند. در این شرایط مردم میتوانند به جای سرمایهگذاری در بانکها و بازارهای غیر مولد نظیر بازار ارز و سکه، با سرمایهگذاری در بخش تولید، این مانع جدی را از سر راه تولید کشور بردارند.
امروزه یکی از مهمترین و مطمئنترین روشهای تأمین مالی تولید، سرمایهگذاری در بورس است. بر اساس قوانین بالادستی باید تا سال 1404 به سمت تأمین مالی بخش تولید از طریق بورس حرکت کنیم. بررسیهای اقتصادی نشان میدهد در بین بازارهای مختلف، بازار بورس توانایی هدایت و جذب سرمایه بالاتری نسبت به سایر بازارهای مالی داشته و امکان سودآوری آن نیز برای سرمایهگذار بیشتر است. این کار میتواند از طریق قراردادهای قرضالحسنه یا مشارکت و همچنین مدل تأمین مالی خرد انجام گیرد. این روشها اگرچه ممکن است سودآوری کمتری نسبت به سرمایهگذاری در بانک یا خرید سکه و ارز داشته باشد، اما چون در راستای تقویت تولید و افزایش اشتغال و درآمد ملی در شرایط جنگ اقتصادی است، یقیناً یک اقدام جهادی محسوب میگردد.
بر اساس آنچه گفته شد، مردم نقش بسیار بالایی در همراهی تولیدکنندگان دارند. اگر مردم و مسئولین نقش کلیدی خود را در کمک به فعالان اقتصادی کشور ایفا نمایند، دشمن در عرصه اقتصادی مانند جنگ نظامی، ی و امنیتی به عقب رانده خواهد شد. بدون شک نتیجه این پیروزی که عبارت است از رونق تولید، به نفع خود مردم خواهد بود؛ زیرا رونق تولید به معنای افزایش رشد اقتصادی، اشتغالزایی، رشد صادرات و درآمد ملی است که مجموعاً باعث افزایش درآمد سرانه کشور و ارتقای سطح رفاه مردم خواهد شد.
در بخش اول این سری مقالات به برسی 25 توصیه اول برای شروع کسب و کار پرداختیم. در بخش دوم به برسی 25 توصیه دوم برای شروع کسب و کار می پردازیم. در ادامه همراه ما باشید.
کسب و کار شما یک کار در حال پیشرفت است و اگر محصول یا خدمات خود را به سرعت تحویل مشتری دهید میتوانید اجتماعی از مشتریان راداشته باشید که بازخوردهای ارزشمندی به شما میدهند و در ادامه مسیر همواره کمکرسان شما خواهند بود.
مشاور کسب و کار : اگر مشتریانی از گذشته داشتهاید شک نکنید که باارائه خدمات یا محصولات جدید میتوانید دوباره به معامله با آنان ادامه دهید.
همیشه یادتان باشد که موفقیت یک شبه اتفاق نخواهد افتاد. پیش از اینکه سود ببرید، باید زمان زیادی را صرف کسب و کارتان کنید.
وقتی یک مشتری جدید گرفتید سعی کنید لااقل در ماه اول خدمات و کالایی به او عرضه کنید که بیش از سطح انتظارش باشد. این گونه مشتری را به خودتان وفادار کردهاید.
از اینکه درباره تمام موفقیتها و شکستها، مذاکرات و مبارزاتتان در کسب و کار با مشتریان سخن میگویید اصلا خجالت نکشید. مشتری باید بداند شما زنده و فعال و پویا هستید. پس برایش تعریف کنید.
هرگز تن به درگیری بین خودتان و شریکتان ندهید. اگر میبینید واقعا نمیتوانید با هم کار کنید سریعا رابطه کاری را قطع کنید و به طور قانونی هرکسی سهمش را بردارد و کار خودش را انجام دهد. درگیر این جنگ و جدلها شدن اجازه رشد در کسب و کارتان را از شما میگیرد.
یادتان باشد همانطور که شما نیاز به سرمایهگذار دارید بعضی ادمها هم هستند که نیاز به سرمایهگذاری در یک شرکت را دارند. پس اصلا ترس به خودتان راه ندهید و تسلیم نشوید. در نهایت یک یا چند شریک سرمایهگذار دیگر پیدا میکنید و اوضاع را تحت کنترل خود درمیآورید.
گذشته از اینکه شما یک نویسنده زبردست هستید اما باید یک دستیار محتوانویس برای خودتان استخدام کنید که ایمیلهای هدفمند به مشتریانتان بزند و همچنین بتواند کسب و کار شما را در رسانههای اجتماعی معرفی کند و در توسعه برند شما کوشش کند.
مشاور کسب و کار : وقتی قرار ملاقات با یک مشتری دارید سعی کنید حسابی آماده باشید و آنچه ر ا که فکر میکنید نیاز است در دسترس داشته باشید. مثلا اطلاعات خود رادر مورد حرفهتان بالا ببرید، در مورد کارکنان شرکتتان نکات مهم و خوبی داشته باشید و از بازار رقابت به خوبی سخن بگویید.
هنگام صحبت با سرمایهگذاران یا مشتریان از کلام ناجوری درباره بازار رقابت و رقیبانتان استفاده نکنید. هیچ نیازی نیست که این جلسه را تبدیل به یک قرار ملاقات تلخ کنید. در حقیقت گاهی اوقات به این شیوه صحبت کردن حتی ممکن است مشتری شما را به سمت رقیبتان سوق دهد. به یاد داشته باشید وقتی یک رقیب در بازار حضور دارد، پس یک بازار برای کسب و کار شما شکل گرفته است.
هیچ چیزی بهتر از تبلیغات دهان به دهان برای فروش کالا یا خدمات وجود ندارد. اجازه دهید اعضای خانواده، دوستان و افراد بانفوذی که میشناسید چند کلمهای درباره محصول یا خدمات شما با دیگران سخن بگویند. شک نکنید آن چند نفر هم با افراد دیگر سخن میگویند و همینطوری محصول شما دهان به دهانمی چرخد و معروف میشود.
از اینکه دیگران با چهره شما آشنا شوند نترسید. سعی کنید از لاک خود بیرون بیایید و خودتان را به عموم مردم چه مشتریان و چه سرمایهگذاران نشان دهید. شرکت در همایشهای مربوطه و حضور در نشستهای مختلف روش خوبی برای گسترش شبکه است.
تعامل با مشتریان بخش بزرگی از کسب و کار شماست. کسب و کار شما ممکن است مشتریان جدیدی به دستآورد اما این بخش مهم کسب و کار شما نیست. بخش مهم آن حفظ ان دسته از مشتریان است که برای شما مشتریان برجسته و وفادار محسوب میشوند.
مشتریان بالقوه میخواهند تا حد امکان در مورد کسب و کار شما اطلاعات بیشتری کسب کنند و باید بتوانند به سرعت به هر نوع اطلاعات در وب سایت شما دسترسی پیدا کنند.
برخی از بهترین کسب و کارها در دوره رکود اقتصادی راهاندازی شدهاند. طبق آمار بنیاد کافمن بیش از نیمی از شرکتهایی که در ۲۰۰۹ توسط فورچون ۵۰۰ فهرست شده بودند در دوران رکود اقتصادی تاسیس شده بودند.
همیشه مطمئن باشید که پول محصولات یا خدماتتان به شما برمیگردد. سعی کنید یک تقویم زمانی داشته باشید و در آنجا تمام پرداختها را ثبت کنید.
برای کسب و کار خود کارمندان مناسب استخدام کنید. اگر فکر میکنید این کسب و کار شماست و نیاز به فرد دیگری ندارد یادتان باشد که شمادر هر زمینهای تخصص و مهارت ندارید و برای برخی وظایف باید از افراد دارای کیفیت و تخصص کافی کمک بگیرید.
وظایف مختلف را به کارمندانتان بسپارید. به این کار مدیریت اثربخش میگویند.
اگر هر موضوعی را با کارکنان درمیان بگذارید مطمئن باشید که میتوانند به شما راهحلهای خوبی بدهند. هیچکس از اینکه پشت سرش حرف بزنند خوشش نمیآید. پس تمام موضوعات حساس را قبل از اینکه درگوشی شوند خودتان بازگو کنید.
به استخدام افرادی که شخصیت مخالف شما دارند اقدام کنید. این افراد شما را به یک چالشی میکشند که شاید دریچههای جدید در برابر دیدگان شما بگشاید و مهارت واستعدادهایشان چیزی را به کسب و کار شما میدهد که تا به حال نداشتهاید.
شما مجبورید مدت زمان زیادی را به کسب و کار خود اختصاص دهید از این رو حتی یک شبانه روز هم برای برنامههای کاری یک روزهی شما کم است. بنابراین مجبور هستید بسیاری از فعالیتهای اجتماعی و تفریحی خود را کنار بگذارید و امیدوار باشید دوستان و خانوادهتان این موضوع را درک کنند.
به عنوان یک مدیرعامل یا صاحب کار مسئولیت پرداخت چکها و حقوق کارکنان با شماست. پس برای کسب درآمد بجنبید.
فقط به این دلیل که کسب و کار شما تا به حال باعث نشده که میلیاردر شوید دلیل نمیشود که بگویید کسب و کارتان شکست خورده است. همین قدر که شما یک سلسله وظایف کاری را انجام میدهید که به شما شور و انگیزه میدهد یعنی اینکه داستان موفقیت شما در حال تکمیل شدن است.
شکست اجتناب ناپذیر است. اگر کارها اصلا خوب پیش نمیروند و شما هرکاری از دستتان برمیآمده انجام دادهاید و نتیجه نگرفتهاید غرورتان را کنار بگذارید و کاسبیتان را جمع کنید. خب البته که پذیرفتن این موضوع به همین راحتیها هم نیست ولی یادتان باشد که این بهترین کار است.
مشاور کسب و کار: با وجود تمام این راهنماییها برای شما یادتان باشد مهمترین چیز روش آموختن است. در حالیکه ممکن است بسیاری از توصیهها برای دیگران خوب و کاربردی باشد شاید برای موفقیت و شکست شما تاثیرگذار نباشد. کسی که در نهایت میتواند صلاح و صواب کار خودش را تشخیص دهد کسی جز خود خود شما نیست. پس مسئولیت مستقیم تمام کارهایتان را بپذیرید و با تکیه بر دانش و مهارت خود مسیر کسب و کارتان را بسازید و آباد کنید. شاید در این راه شکست هم بخوری. اما نیک میدانید که این چیزی بوده که خودتان انتخاب کردهاید و به سرانجام رسانیده اید.
برای دیدن 25 توصیه دیگر به بخش اول این مقاله مراجعه کنید.
مشاور کسب و کار: 50 توصیه برای شروع کسب و کار خودتان (بخش اول)
راه انداختن یک کسب و کار شخصی همانقدر که وسوسه برانگیز و جذاب است میتواند سخت و طاقت فرسا هم باشد. اما برای اینکه در این راه موفق شوید خوب است از توصیه های یک مشاور کسب و کار بهره ببرید.
در ادامه 25 توصیه برای شروع کسب و کار خودتان آمده است که میتواند در نقش یک مشاور کسب و کار واقعا عالی عمل کند.
تمام افراد برای شروع یک کسب و کار از همان ابتدای امر آماده نیستند. این بدان معنی نیست که شما ایدههای خوب و درخشانی ندارید بلکه ممکن است از نظر ویژگیهای فردی شما آمادهی راهاندازی یک استارت آپ نباشید. قبل از اینکه تصمیم بگیرید ایدههایتان را جامهی عمل بپوشانید باید بدانید که آیا برای تمام کارهایی که در آیندهی نزدیک به سراغ شما میآیند از بررسی اسناد و ارتباطات گرفته تا پرداخت صورتحسابها آماده هستید یا خیر. این نشان میدهد شما باید بتوانید قبل از هر کاری خودتان را مدیریت کنید تا بتوانید کسب و کارتان را هم مدیریت کنید.
درواقع قبل از سرمایهگذاری مالی و زمانی در هر کاری خودتان را ارزیابی کنید و ببینید آیا شما ویژگیهای یک کارآفرین را دارید یا خیر. آیا شما انگیزه لازم برای شروع کار را دارید؟ آیا قدرت سازگاری و اعتماد به نفس لازم را دارید؟ آیا شما به اندازه کافی انعطافپذیر هستید؟
فقط به دنبال یک کسب و کار محدود و جزیی نباشید. سعی کنید به یک طیف وظایف کاری فکر کنید که همهی آنها بتوانند برایتان پولسازی کنند. درواقع یک مفهوم کسب و کار بیافرینید که برایتان شور و هیجان و تنوع داشته باشد. و همیشه به دنبال ایدههایی برای شروع کسب و کار باشید که زندگی مردم را به سمت مثبت تغییر میدهند و برایشان ارزش افزوده ایجاد میکنند.
وقتی یک ایده در ذهن شما نقش میبندد و به فکر اجرایی کردن آن میافتید باید ببینید آیا میتوان آنرا به واقعیت نزدیک کرد یا خیر. آیا محصول یا خدماتی که قصد ارائه آن را دارید همان چیزی است که مردم میخواهند؟ آیا میتوانید به سود مورد نظرتان دست یابید؟ آیا محصول یا خدماتتان واقعا جواب میدهد؟
طرح جامع کسب و کار شما را به پیشبرد اهدافتان هدایت میکند، حتی اگر برنامه کسب و کار شما فقط یک طرح دورکاری برای ترجمه باشد باز هم برای معرفی ایدهتان به سرمایهگذاران بالقوه نیاز دارید. طرح کسب و کار شما باید یک بیانیه ماموریت، یک خلاصه شرکت، یک خلاصه اجرایی، یک پیشنهاد خدمات یا محصول، شرح یک بازار هدف، پیشبینیهای مالی و هزینه عملیاتی داشته باشد.
مشاور کسب و کار: سعی کنید نام تجاری خود را سریعا در اداره ثبت شرکتها به نام خودتان ثبت کنید.
شما باید نسبت به کسب و کارتان علاقمندی داشته باشید از یان رو باید دایما برای ارتقای آن تلاش کنید. ارزیابی بازار، هدف قرار دادن مشتریان، تشخیص مشتریان علاقمند و… یک کار ارزیابی رقابتی خوب است.
تحقیقات بیشتری انجام دهید و عوامل ایجاد هزینههای ثابت را در حرفه خود مشخص کنید. این نه تنها به شما کمک میکند که کسب و کارتان را به طور موثرتری مدیریت کنید بلکه سرمایهگذاران بالقوه را هم به سمت کسب و کارتانمتمایل میکنید.
مشاور کسب و کار: شما باید تعیین کنید که چه مقدار بودجه برای انجام این کار نیاز دارید و چگونگی تولید محصول یا خدمات جدید را در طرح بازاریابی خود بگنجانید.
شما برای شروع کار خود خواه ناخواه نیاز به استفاده از وام ها، کارتهای اعتباری، کمکهای مالی و سرمایهگذاران ریسک پذیر دارید. سعی کنید که یک سرمایهگذاری پیدا کنید که نیازهای شما را بشناسید و از بسیاری جهات با یکدیگر مشابهت داشته باشید تا بتواند به راحتی با شما کار کند.
چه خوشتان بیاید چه نه سرمایهگذارتان در بسیاری امور کسب و کارتان به شما توصیههایی خواهد کرد و شما باید به توصیههای او گوش کنید. البته این بدان معنا نیست که هر آنچه را او به شما میگوید چشم بسته انجام دهید.
شما برای شروع کسب و کارتان زمان و منابع زیادی را در کارتان سرمایهگذاری میکنید. مطمئن باشید که خانوادهتان در جریان مستقیم کار شما قرار دارند. آنها باید آگاه باشند کهاین روند به لحاظ مالی و عاطفی بسیار چالشبرانگیز است.
تعیین اینکه چه جور شرکتی ثبت کنید بسیار مهم است. آیا شما نیاز به یک شرکت خصوصی دارید یا مشارکتی با برخی افراد، شرکت سهامی عام، شرکت با مسئولیت محدود یا یک شرکت تعاونی مورد نیاز شماست؟
مشاور کسب و کار: در مورد انتخاب یک نام مناسب برای کسب و کارتان تصمیم بگیرید و سپس بررسی کنید که آیا دامنه اینترنتی آن نام موجود است و شاما میتوانید با آن اسم یک سایت هم برایش بزنید.
منابع رایگان متعددی میتوانند در زمینه آموزش، و پژوهش و تحقیقات حوزه کسب و کار به شما کمک کنند. سعی کنید نهایت بهره را از آنان ببرید.
باید از همان ابتدای کار بدانید که وضع مالیاتی شما به چه گونه است. آیا میتوانید از معافیتهای مالیاتی استفاده کنید یا خیر. آیا برای پایان سال مالیاتی و پر کردن وارسال اظهارنامه آمادگی دارید.
بررسی کنید که برای کسب و کار شما به چه مجوزهایی نیاز است و آیا اگر لایسنس شرکت خارجی خاصی را بگیرید اوضاع کسب و کارتان بهتر میشود.
اطمینان حاصل کنید که از یک بیمه مناسب برای کسب و کار و کارمندانتان استفاده میکنید. حتی در مورد محل کار و ساختمانی که در آن مستقر هستید هم از یک بیمه خوب استفاده کنید تا مشکلات ناشی از آسیبهای غیرمترقبه را نداشته باشید.
شما باید بدانید که آیا از سیستم نقدی استفاده میکنید یا سیستم تعهدی. سال مالی خود را بشناسید و یک سیستم قوی حسابداری تنظیم کنید.
مکانی را انتخاب کنید که به بهترین وجه نیازهای کسب و کار شما را برآورده میکند و فرصت رشد و رقابت با سایر کسب و کارها را برای شما میسر میکند. همچنین به تامینکنندگان مواد اولیه شمانزدیک است و نکته مهمتر اینکه برای مشتریانتان نیز در دسترس است.
مشاور کسب و کار : اگر شرایط خرید یا اجاره یک دفتر کار مناسب را ندارید اصلا ناراحت نباشید. شما میتوانید از یک اتاق منزلتان یا انباری کوچکتان هم استفاده کنید. داشتن دفترکار همه چیز یک کسب و کار نیست.
ثبت اختراع معمولا هزینه بسیاری میطلبد و بسیار هم وقتگیر و خستهکننده است. از این رو برای ثبت اختراع تان زیاد هم عجله نکنید بگذارید اول مشتری هایتان را پیدا کنید و خیالتان از بابت بازار فروش آن راحت شود و سپس به دنبال ثبت و کارهای قانونی بروید.
شما باید قادر باشید نسبت به آنچه مشتریانتان میخواهند انعطاف لازم را داشته باشید. توجه به نیاز مشتری و خواست او میتواند ضامن بقای کسب و کار شما باشد.
معمولا دوستان و عزیزان شما نسبت به کسب و کارتان صادقانه سخن میگویند. پس از آنان به عنوان مشاوران رایگان و صادق حتما کمک بگیرید.
بین انتقاد سازنده که موجب رشد و گسترش کسب و کار شما میشود و نیز ایرادگیریهای از روی غرض همیشه فاصله است. سعی کنید به انتقادات سازنده گوش دهید اما از افراد ایرادگیر که هیچ راهحلی برای مشکل شما ندارند و فقط میخواهند مسیر شکست را برایتان هموار کنند فاصله بگیرید.
اگر در نوبت اول ایده شما توسط مشتریان یا سرمایهگذاران رد شد زود عصبانی نشوید. سعی کنید چیزی که آنها دوست نداشتهاند را پیدا کنید و در جهت رفع آن کوشا باشید. پس از رفع ایرادات و انجام تغییرات لازم دوباره به سمت انان برشد.
برای دیدن 25 توصیه دیگر به بخش دوم این مقاله مراجعه کنید.
مشاور کسب و کار: 50 توصیه برای شروع کسب و کار خودتان (بخش دوم)
همیشه عنوان کارآفرین برای ما جذابیت خاصی داشته و داستانهای جالبی نیز از کارآفرینان مشهور دنیا شنیدهایم، اما آیا میدانید که مومات راه کارآفرینی دقیقا چیست و چه مخاطراتی به همراه دارد؟
امروزه با توجه به نقش مهم استارتاپها یا کسبوکارهای نوپا در توسعه و پیشرفت اقتصاد کشورها، کارآفرینی جایگاه ویژه و متمایزی در دنیای مدرن پیدا کرده است. درواقع، توسعه صنعتی، رشد محلی و افزایش اشتغال، همه و همه به توسعه و رشد کارآفرینی وابسته است.
درنتیجه، کارآفرینان افرادی هستند که بذر توسعه صنعتی را میپراکنند و طعم میوه اشتغال، افزایش درآمد، استانداردهای بهتر برای زندگی و رشد اقتصادی جامعه را به مردم میچشانند. در چنین شرایطی، آیا احساس میکنید که آشنایی لازم و کافی را با کارآفرینی دارید؟ آیا از همه مزایا و امتیازات کارآفرینی و عواملی که آن را تحت تأثیر قرار میدهند آگاهید؟ آیا میدانید که چه انواعی از کارآفرین و کارآفرینی وجود دارد؟ چنانچه پاسخ شما به هر یک از این سؤالات منفی یا اینکه با شک و تردید همراه است، کافی است که به مطالعه این مطلب ادامه بدهید، تا درک جامع و مانعی از کارآفرینی به دست بیاورید.
بیشتر بدانید: کار در منزل؛ ایدههایی پولساز برای کسب درآمد در خانه
کلمه Entrepreneur که در زبان فارسی به کارآفرین ترجمه شده، اصالتاً یک کلمه فرانسوی است که اولین بار در سال 1723 میلادی برای توصیف فردی که با پذیرفتن ریسک اقتصادی و با امید به سودآوری، یک کسبوکار را راهاندازی و مدیریت میکند وارد واژهنامههای فرانسوی شد. با این تعریف از کارآفرین، کارآفرینی فرآیند اقداماتی است که یک کارآفرین بهعنوان شخصی که همیشه به دنبال ایدههای تازه است، به آنها متوسل میشود تا با پذیرفتن ریسک و تردیدهای ذاتی موجود در هر اقدام جدید، از آن ایدهها فرصتهای تازه خلق کند.
ویژگیهای خاصی که کارآفرینی را از اقدامات مشابه با آن متمایز میکند عبارتاند از:
کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی است، زیرا با نیت ارزشآفرینی و کسب سود مالی و از طریق استفاده بهینه از منابع محدود، یک کسبوکار جدید راهاندازی و مدیریت میشود. بهعلاوه، ازآنجاییکه این ارزشآفرینی در میان فضای ناامن کسبوکار باید بهطور مستمر ادامه پیدا کند، لذا کارآفرینی بههیچعنوان فضای یکنواختی ندارد؛ بلکه پویا و پرتکاپو است.
کارآفرینی مستم جستجوی مستمر برای یافتن ایدههای تازه است. اساساً لازمه بقای کارآفرین، ارزیابی مستمر روندها و اقدامات فعلی با هدف بهینهسازی و استفاده از سیستمهای نوینی است که باعث پیشبرد هرچه بهتر اهداف کسبوکار میشوند. بهعبارتدیگر، کارآفرینی نیازمند تلاش مستمر در جهت بهبود و بهینهسازی است و این تلاش بدون خلاقیت و نوآوری ره بهجایی نخواهد برد.
منظور از پتانسیل سودآوری، احتمال بازگشت سرمایه یا کسب درآمد ناشی از اقدام مخاطرهآمیز کارآفرین در جهت تبدیل یک ایده جدید به یک کسبوکار واقعی است. ایدههای کارآفرین در غیاب پتانسیل سودآوری فقط در حد نظریه باقی خواهد ماند.
عصاره و جوهر کارآفرینی، تمایل به در آغوش کشیدن ریسکی است که ذاتاً در خلق و اجرای ایدههای جدید وجود دارد. ایدههای تازه همیشه با شک و تردید همراهاند و چهبسا نتیجه اجرای آنها مثبت نباشد، یا فوراً به ثمر نرسند؛ بنابراین کارآفرین برای چشیدن میوه زحمات خود باید صبور و ریسکپذیر باشد.
کارآفرینی نیز بهمانند هر اقدام هدفمند دیگری نیازمند طی کردن مراحل خاصی است که این مراحل را بهطور خلاصه میتوان به ترتیب زیر بیان کرد:
در این مرحله، کارآفرین با خلاقیت و ذهن بازی که نسبت به ایدهها و چالشهای جدید دارد وجود فرصتی را احساس کرده و بازار موجود برای آن را تصور میکند. درواقع، کارآفرین در این مرحله به دنبال نیازها، خواستهها، مشکلات و چالشهایی است که تابهحال به شکل مناسبی برآورده یا حل نشدهاند.
کارآفرین در این مرحله با هدف پیدا کردن روشهای تازه و نوآورانه برای حل مشکل یا ی نیاز موجود، با استفاده از تجربههای گذشته و خلاقیت خود ایده پردازی میکند. سپس از میان همه ایدههایی که شکل میگیرند، عملیترین و سودآورترین مورد بهعنوان بهترین ایده انتخاب میشود. در اینجا فرصتها و شرایط مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و ارزش محصول یا سرویس مورد نظر، ریسک و امتیازات و فضای رقابت موجود ارزیابی میشود. در نهایت، یک چشمانداز جامع برای اجرایی کردن ایده مورد نظر شکل میگیرد.
کارآفرین در این مرحله به کمک یک بیزینس پلن (Business Plan یا برنامه کسبوکار) تلاش میکند تا نظر افراد حقیقی و حقوقی مناسب، ازجمله سرمایهگذاران، شرکای توانمند و مؤسسات مالی و اعتباری را جلب کند. در نهایت، یک گروه مقدماتی از افرادی که توانایی تبدیل چشمانداز به واقعیت را دارند، تشکیل میشود.
در این مرحله از کارآفرینی، منابع موردنیاز، ازجمله منابع مالی، اجرایی، نیروی انسانی و اطلاعات لازم تهیه و سازماندهی میشود.
پس از تأمین و سازماندهی منابع موردنیاز، نوبت به عملی کردن ایدهها و راهاندازی کسبوکار میرسد. طبیعتاً پیادهسازی موفقیتآمیز ایدهها به شوق و انگیزه و تلاش مضاعفی نیاز خواهد داشت.
نظارت، جرحوتعدیل و تطبیق با شرایط بازار ازجمله ضرورتهای انکارناپذیر کارآفرینی است. اجرای تغییرات موردنیاز مستم وجود منابع مالی و انعطافپذیری نیروی انسانی خواهد بود و باید از قبل مدنظر قرار داده شده باشد.
ازجمله مهمترین مزایا و منافع فردی، سازمانی و اجتماعی کارآفرینی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
یکی از بزرگترین مزایای کارآفرینی، پتانسیل بالای آن برای شناسایی و تقویت توانمندیهای مدیریتی کارآفرین است. کارآفرین در طول فرآیند کارآفرینی یک مشکل را بررسی و راهکارهای مختلفی برای حل آن پیدا میکند؛ سپس گزینههای مختلف را از نظر هزینه و بازده بررسی میکند و در نهایت بهترین گزینه را انتخاب میکند؛ در ادامه نیز بهطور مستمر درگیر برنامهریزی و تصمیمات آنی خواهد بود. این فرآیند میتواند بهترین تمرین برای تقویت مهارتهای مختلف کارآفرین، ازجمله مهارتهای تصمیمگیری و تصمیم سازی وی باشد. همین مهارتها و توانمندیهای مدیریتی در نهایت عامل خلق فناوریها و محصولات جدیدی خواهد بود که جایگزین فناوریها و محصولات قدیمی شده و عملکرد بهتری را هم برای کسبوکار و هم برای جامعه رقم میزنند.
کارآفرینی میتواند با تکیهبر مهارتها، ایده و خلاقیت کارآفرینان موجب رشد و تقویت خلاقیت و نوآوری در جامعه شود. این بهنوبه خود باعث ایجاد جوّ بهتر و پویاتری در فضای کسبوکار و شکل گرفتن شرکتها و سازمانهای خلاقتر و کارآمدتری خواهد شد.
کارآفرینی با ایجاد و تقویت شرکتها و سازمانهای کارآمد و خلّاق، محصولات و خدمات متنوع و نوآورانهای را در دسترس جامعه قرار میدهد که همین باعث بهبود شرایط زندگی برای مردم خواهد شد.
کارآفرینی مستم تولید و استفاده از ایدههای خلاقانه، به حداکثر رساندن بازده حاصل از مصرف منابع، توسعه مهارتهای مدیریتی و موارد مشابه است و تقریباً همه اامات کارآفرینی نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در توسعه اقتصادی کشور دارند.
کارآفرینی یک فرآیند پیچیده است که تحت تأثیر فعلوانفعال دامنه گستردهای از عوامل مختلف قرار میگیرد. ازجمله مهمترین عواملی که کارآفرینی را تحت تأثیر خود قرار میدهند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عوامل فردی با شایستگیها و توانمندیهای شخصی کارآفرین در ارتباط هستند:
منظور از عوامل محیطی، عوامل مرتبط با شرایطی است که کارآفرین در آن کار میکند. ازجمله این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عواملی مانند اعتراضات ی و اعتصاب، اقدامات و قوانین غیرعادلانه و تهای غیرمنطقی مالی و پولی سدّی بر سر راه کارآفرینی و لذا رشد اقتصادی محسوب میشوند. از طرف دیگر، درآمد بالاتر مردم، اشتیاق جامعه به محصولات و فناوریهای نوین، نیاز به ابزارهایی برای تسریع ارتباطات و حملونقل و موارد مشابه باعث تقویت و پیشرفت هرچه بیشتر کارآفرینی خواهد شد.
کارآفرینان را بر اساس تمایل به خلق ایدههای تازه میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:
کارآفرینی را نیز میتوان با توجه به شاخصها و معیارهای مختلفی دستهبندی کرد. یکی از رایجترین و جامعترین گروهبندیهای انواع کارآفرینی بهاینترتیب است:
امروزه بیشتر کارآفرینان و استارتاپها را میتوان در گروه کسبوکارهای کوچک دستهبندی کرد. بهعنوان نمونه، 5.7 میلیون کسبوکار کوچک در ایالاتمتحده وجود دارد که معادل 99.7 درصد کل شرکتهای فعال در این کشور بوده و 50 درصد از شاغلین مشاغل غیردولتی در این کسبوکارها به کار مشغول هستند.
ازجمله کسبوکارهای کوچک میتوان به خواروبارفروشیها، آرایشگاهها، مشاوران، آژانسهای مسافرتی، فروشگاههای اینترنتی محلی، کارگاههای نجاری، مغازههای الکتریکی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. کسبوکارهای کوچک معمولاً افراد محلی یا اعضای خانواده خود را به کار میگیرند و بسیاری از آنها سود چندانی به دست نمیآورند. تعریف آنها از موفقیت، کسب یک درآمد معمولی است، نه تسلط بر بازار یا رشد و توسعه تا تبدیلشدن به یک کسبوکار بزرگ. ازآنجاییکه این کسبوکارها نمیتوانند نظر سرمایهگذاران را به خود جلب کنند، لذا به سرمایه دوستان و خانواده یا وامهای بانکی متکی هستند.
استارتاپهای مقیاسپذیر (Scalable) یا به عبارت بهتر گسترشپذیر» کسبوکارهایی هستند که بنیانگذارشان از همان روز اول میداند که چشماندازشان میتواند دنیا را تغییر بدهد و لذا بر روی رشد و توسعه کسبوکار تمرکز میکند. این نوع از کارآفرینی نظر سرمایهگذاران را جلب کرده و بهترین و خلاقترین کارکنان را جذب میکند. استارتاپهای مقیاسپذیر معمولاً در قطبهای نوآوری جهان (سیلی ولی، شانگهای، نیویورک، بانگالور و .) شکل میگیرند و درصد آنها زیاد نیست، اما به خاطر پتانسیل و بازده بالایی که دارند بیشترین سرمایه (و توجه) را به سمت خود جذب میکنند.
چرخه عمر شرکتهای بزرگ نامحدود نیست؛ به این معنی که رشد آنها به نوآوری مستمر و عرضه محصولات نوین و مدلهای جدید تولیدات فعلی بستگی دارد. تغییر در سلایق مشتریان، تغییر و تحول در فناوریها و قوانین، ظهور رقبای جدید و موارد مشابه میتواند این شرکتها را بیشتر تحت فشار قرار داده و آنها را به سمت تولید محصولات کاملاً جدید برای مشتریان جدید و برای عرضه در بازارهای جدید سوق بدهد. در این راستا، شرکتهای بزرگ به دنبال خرید شرکتهای خلاق و مبتکر میروند یا اینکه خودشان یک محصول تحولآفرین تولید میکنند (کارآفرینی درونسازمانی). جالب اینجاست که غالباً بزرگی شرکت اجرای برنامههای تحولآفرین را دشوارتر میکند.
کارآفرینان اجتماعی افراد مبتکری هستند که بر روی خلق محصولات و خدماتی تمرکز میکنند که نیازها و مشکلات اجتماعی را حل میکند؛ اما برخلاف استارتاپهای مقیاسپذیر، هدف آنها تبدیل کردن جهان به جای بهتری برای زندگی است، نه گرفتن سهمی از بازار یا سودآوری برای بنیانگذاران آن. کارآفرینی اجتماعی میتواند غیرانتفاعی، انتفاعی یا ترکیبی از این دو باشد.
دنیای دیجیتال و بهخصوص اینترنت بر همه ابعاد زندگی انسان سایه افکنده و طبیعتاً کارآفرینی هم از این تأثیر بینصیب نمانده است. درواقع، پتانسیل اینترنت برای کارآفرینی آنقدر زیاد بوده که نوع نسبتاً جدیدی از کارآفرینی موسوم به کارآفرینی اینترنتی» نیز پدید آمده است. همانطور که از نام این نوع از کارآفرینی برمیآید، مبنای کارآفرینی اینترنتی یک کسبوکار اینترنتی» است؛ بنابراین بزرگترین تفاوت بین کارآفرینی اینترنتی با اقسام دیگر کارآفرینی تمرکز کارآفرینی اینترنتی بر اینترنت برای کسب درآمد است؛ درحالیکه انواع دیگر کارآفرینی وب محور نیستند.
البته چنین تعریفی به این معنا نیست که کسبوکارهای سنتی به هر قیمتی از استفاده از اینترنت خودداری میکنند؛ بلکه عامل مهم، محوریت اینترنت در کارآفرینی و کسبوکار است. درواقع، امروزه آنقدر اینترنت با انواع مختلف کارآفرینی عجین شده که بهسختی میتوان از عبارت کارآفرینی غیر اینترنتی» برای توصیف انواعی از کارآفرینی استفاده کرد که اینترنت محور نیستند. بهعنوانمثال، حتی اگر کسبوکاری با محوریت فروش ترشی داشته باشید، باوجوداینکه یک کارآفرین اینترنتی محسوب نمیشوید، به کمک شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام یا با راهاندازی یک سایت اختصاصی میتوانید کسبوکار خود را تبلیغ و ترویج کنید. فرق عمدهای که بین کارآفرینی سنتی و اینترنتی وجود دارد این است که شما میتوانید در کارآفرینی اینترنتی با کمک ابزارهای آنلاین سئو نظیر گوگل آنالیتیکس کسبوکار خود را تحلیل کرده و بدانید که به کدام سمت میروید، چیزی که در کسبوکاری که در بستر اینترنت انجام نمیشود به راحتی امکان پذیر نیست.
در پایان به برخی از تصورات نادرست رایج درباره کارآفرینی اشاره میکنیم.
این یک تصور کاملاً نادرست است، چراکه کارآفرینی حوزهای است که مدلها، فرآیندها و معادلات خاص خودش را دارد. لذا با مطالعه درباره کارآفرینی میتوانید آن را یاد بگیرید. دقیقاً به همین دلیل است که امروزه برخی از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی امکان تحصیل در رشته کارآفرینی را فراهم آوردهاند.
شاید بتوان برای چنین تصوری چند مصداق برجسته (مثل بیل گیتس) پیدا کرد، اما وماً چنین چیزی صحیح نیست. حقیقت این است که آموزش و یادگیری بیشتر باعث رشد و پیشرفت هرچه بیشتر کارآفرینی و کارآفرینان خواهد شد.
پول مانند خونی است که برای زنده ماندن و رشد باید در رگ کسبوکار جاری باشد؛ اما امکان تأمین منابع موردنیاز برای ایده خوبی که متناسب با شرایط و مقتضیات موجود است وجود دارد و لذا پول مسئله غیرقابلحلی نخواهد بود.
اگر ترکیبی از همه منابع و شرایط لازم، مخصوصاً توان مدیریتی وجود نداشته باشد، یک ایده خوب یا فوقالعاده فقط در حد یک ایده باقی خواهد ماند و هیچگاه به مرحله عمل درنخواهد آمد.
بسیاری از مردم با این تصور لذتبخش که خودشان رئیس خودشان خواهند بود رؤیای کارآفرینی را در سر میپرورانند؛ اما باید به خاطر داشته باشید که در یک شغل معمولی فقط به یک رئیس حساب پس میدهید؛ اما بهعنوان کارآفرین باید همیشه پاسخگوی سرمایهگذاران، شرکا و از همه مهمتر، مشتریان باشید. اساساً حقیقت این است که کار کردن برای دیگران از کار کردن برای خودتان آسانتر است؛ چراکه بهعنوان یک کارآفرین و مدیر کسبوکار، ذهنتان در همه حال درگیر مسئولیت خطیری خواهد بود که برعهدهگرفتهاید.
کارآفرینی بهعنوان یک فرآیند مملو از ریسک که بر ابتکار، توانمندی و علاقه کارآفرین تکیه دارد باعث رشد کارآفرین و جامعه میشود. طبیعتاً با توجه به ریسکی که ذاتاً با کارآفرینی همراه است با قدم گذاشتن در این مسیر نباید انتظار داشته باشید که همهچیز به خوبی و به بهترین شکل ممکن بهپیش برود. بااینوجود، با توجه به آنچه که در این مطلب ذکر شد و با مطالعه و کسب آگاهی بیشتر، در کنار علاقه و ایمانی که به کار خود دارید، در نهایت میتوانید میوه زحمات خود را بچشید. بهعلاوه، حتی در صورت شکست یک درس تازه خواهید گرفت که از آن میتوانید برای ساختن پلی به سمت پیروزی بهرهبرداری کنید.
شهرام شاهکار خالق اسنپ با بیان اینکه در تابستان ۹۳ با نام تاکسییاب کارمان را شروع کردیم، در رابطه با نحوه شروع به کار اسنپ میگوید: خرداد 94 بود که نام تاکسییاب به اسنپ تغییر پیدا کرد و نسخه آزمایشی اپلیکیشن اسنپ معرفی شد.
تاکسیهایی که هیچ چیز آنها شبیه تاکسیهایی که تاکنون می شناختیم نیست. نه رنگ و شکل یکسان دارند، نه چانهزنی و بگو مگو با مسافر، نه هنگام باران غیبشان می زند و نه. تاکسیهای موبایلی چند وقتی است جای خود را میان سفرهای درون شهری شهروندان تهرانی باز کرده و با سرعتی عجیب فراگیر شدهاند.
این استقبال مترادف شد با کم شدن زنگ خور آژانس های موسسات اتومبیل کرایه تهران، زنگهایی که عمدتا با جمله ماشین نداریم»، محدود طرح نمی رویم»، یه ساعت دیگه تماس بگیرید» به متقاضیان خودرو پاسخ داده می شد! آژانس داران تهرانی پس از این موضوع، در اعتراض های شفاهی به اتحادیه، اسنپ، تپ سی و . را عامل کاهش زنگ خور آژانس ها اعلام کرده و گفتند: آژانس های خودرو کلی عوارض و مالیات و . میدهند، آن وقت تاکسی موبایلی ها بدون هیچ مشکلی نان ما را آجر کردهاند.
این روزها تاکسیهای آنلاین دل اکثر کاربرانشان را بردهاند تا جایی که براساس آماری که از سوی اسنپ ارائه شده است تعداد کاربران اسنپ ۵۸۰ هزار نفر و تعداد رانندگان آن ۲۸ هزار نفر اعلام شده است که رشد ۱۰۰ درصدی اسنپ در ماههای اخیر را به همراه داشته است. رتبه رضایت کاربران از ۵ نمره ۴.۶ اعلام شده، همچنین گفتنی است مسافران شهری با اسنپ بیش از ۲۳ میلیون کیلومتر سفر کردهاند که معادل ۵۸۱ بار دور زمین، ۱۳هزاربار رفت و برگشت از تهران تا مشهد و ۳۰ بار رفت و برگشت به کره ماه است.
اسنپ نیز مانند هر سرویس دیگری قوانین خاص خود را دارد؛ قانونهایی که شاید کمتر مسافری از آنها مطلع باشد. رانندگان اسنپ در استخدام این شرکت نیستند بلکه اسنپ تنها واسطهای برای وصل کردن شما به رانندگان شخصی است. بنابراین وقتی درخواست سفر میکنید، رانندگان مخیل به قبول یا رد آن هستند و اسنپ نمیتواند آنها را مجبور به قبول درخواست شما کند.
طبق قوانین اسنپ افراد برای ثبت نام و استفاده از خدمات آن باید 18 ساله باشند و به سن قانونی رسیده باشند بنابراین در صورتی که اسنپ متوجه این موضوع شود میتواند حساب شما را مسدود کند.
اسنپ هیچ مسئولیتی در قبال کارها و رفتار راننده که خلاف قوانین کشور باشد را بر عهده نمیگیرد و در صورت رخ دادن چنین موردی شما باید از شخص خاطی شکایت کنید نه اسنپ!
هر فرد اجازه دارد فقط یک حساب در اسنپ بسازد. یعنی شما مجاز نیستید با چند شماره مختلف در اسنپ حساب داشته باشید و از خدمات آن استفاده کنید.
اسنپ به شما اجازه نمیدهد حساب خود را برای استفاده در اختیار اشخاص دیگر قرار دهید یا آن را به دیگران واگذار کنید. استعمال دخانیات حین استفاده از خدمات اسنپ ممنوع است در نتیجه شما با ثبت نام در اسنپ میپذیرد هنگام سفر سیگار، پیپ و. نکشید. طبق قوانین راهنمایی و رانندگی کشور هر خودرو حق حمل حداکثر 4 مسافر را دارد بنابراین سوار شدن بیش از این تعداد خلاف قانون است و اسنپ نیز به شما اجازه این کار را نمیدهد.
در قوانین اسنپ آمده است انتقال بار و کالا بدون حضور مسافر (مالک کالا) ممنوع است و کاربر حق ارسال کالا را نخواهد داشت. پس اگر کالای شما گم یا یده شود اسنپ مسئولیت آن را نمیپذیرد.
شما مجاز نیستند هنگام استفاده از اسنپ سگ، یا سایر حیواناتی را به همراه داشته باشید که همراه داشتن آنها در خودرو طبق قوانین ایران ممنوع است.
مسافران اسنپ مجاز نیستند هنگام سفر کالاهای ممنوعه و خطرناکی مثل مواد مخدر، مشروبات الکلی، مواد آتشزا، مواد سمی، مواد رادیو اکتیو، مواد منفجره، سلاح و. را به همراه داشته باشند.
کدهای تخفیفی که اسنپ در اختیار شما میگذارد غیرقابل فروشند. همچنین طبق قوانین اسنپ شما مجاز به دادن این کدها به افراد دیگر نیستید.
مبلغی که کاربران به عنوان هزینه سفر به اسنپ پرداخت میکنند یا حساب خود را شارژ میکنند قابل استرداد نیست و نمیتوانند آن را از اسنپ پس بگیرند. همچنین پس از درخواست سفر حق اعتراض نسبت به هزینه آن را نخواهید داشت.
اسنپ خود را مجاز میداند اطلاعات شخصی، اطلاعات مکانی، اطلاعات سفر و اطلاعات دستگاه شما را ذخیره کند و مورد استفاده قرار دهد ولی هیچ کاربر مجاز نیست اطلاعات سایر مسافران و رانندگان را ذخیره و از آنها استفاده کند. ضمنا وظیفه محافظت از اطلاعات حساب شما برعهده خود شماست.
شهرام شاهکار خالق اسنپ با بیان اینکه در تابستان ۹۳ با نام تاکسییاب کارمان را شروع کردیم، در رابطه با نحوه شروع به کار اسنپ میگوید: خرداد 94 بود که نام تاکسییاب به اسنپ تغییر پیدا کرد و نسخه آزمایشی اپلیکیشن اسنپ معرفی شد.
وی در رابطه با ارزان بودن قیمتهای ارائه شده از سوی این اپلیکیشن میگوید: اسنپ بهعنوان یک نرمافزار زمانی میتواند عملکرد خوبی داشته باشد که کاربران مسافر و کاربران راننده را راضی نگه دارد. دلیل موفقیت ما نیز تا به امروز بسیار ساده بوده است. مدل کسب و کاری که اسنپ ایجاد کرده است این اجازه را میدهد که بهرهوری رانندگان بالا رود به این معنا که برای یک راننده مسیر برگشت به محل ثابت حذف شده است و راننده میتواند بعد از رساندن مسافر به مقصد، بلافاصله از همان منطقه یک مسافر دیگر سوار کند. بنابراین تعداد سفرهای یک راننده بدون اتلاف وقت چندین برابر میشود. به همیندلیل نرخ کرایه مسافران نیز کمتر شده، درحالیکه درآمد راننده افزایش مییابد.
وی در ادامه میافزاید: در واقع ما تمام تلاش مان را کرده ایم که خودمان را در رقابت با صنف تاکسی و اتومبیل های کرایهای قرار ندهیم تا جایی که فعالیت و امکانات ما در طول نیازهای طیف بازار سنتی تر قرار گیرد.
شهروندی که موافق جمعآوری اسنپ است میگوید: باید قبل از شروع به کار این اپلیکیشن ، اول حقوق کسانی که تا به امروز به مردم سرویسدهی میکردند و کسب درآمدشان از این راه بود، در نظر گرفته میشد. درصورتی که یکی از شروط ورود به اسنپ این است که راننده، تاکسی نداشته باشد و خودرواش شخصی باشد. این کار نقض حقوق کسانی است که از این راه کسب درآمد دارند.
وی در ادامه میافزاید: چرا باید یک عده آدم که درآمد دارند، بیایند در این شرکتها و درآمد دیگری برای خودشان داشته باشند. به طور مثال کارمندی که حقوق میگیرد بعد از کار در این سامانه هم فعال میشود و نان بقیه مسافرکشها را آجر میکند. رانندگی در تپ سی و اسنپ شغل دوم بسیاری محسوب میشود که آنها علاوه بر ایجاد ترافیک سنگین و تشدید آلودگی هوا باعث بیکاری بسیاری از رانندگان تاکسی و آژانسهای کرایهای شدهاند.
در مقابل یکی دیگر از شهروندان تهرانی که از قیمت فوقالعاده اسنپ راضی بود و چانه نزدن سر قیمت را یکی از مهمترین مواهب استفاده از این نرمافزار میدانست، میگوید: حمایت از فکر نو باید همیشه وجود داشته باشد تا کشور به پیشرفت برسد، جلوگیری از فعالیت این دو سیستم یعنی جلوگیری از ابتکار و نوآوری در بین جوانان.»
وی در ادامه میافزاید: اگر این طرح در تمام مراکز استانها اجرا شود، عالی است. همچنین براساس گزارش میدانی در گفتو گو با رانندگان اسنپ مشخص شد که این رانندگان 13 درصد از مبلغ سفر را به عنوان حق کمیسیون پرداخت میکنند در حالی که این رقم برای آژانسهای کرایهای 17 درصد اعلام شده است.
حق انتخاب نوع وسیله برای حمل و نقل های درون شهری با خود مردم است. گروهی از مردم حمل و نقل عمومی را بر می گزینند، گروهی از پشت فرمان خودروی شخصی نشسته و گروهی نیز خودروهای دربستی و به اصطلاح آژانس را انتخاب میکنند. به طور قطع، برای انتخاب هر کدام از این وسایط و خدمات آن، مسئولان باید امن ترین و راحتترین خدمت را پیش روی شهروندان قرار دهند تا مردم با قدرت انتخابشان، مشکلی برای تردد و زندگی در شهر نداشته باشند.
امار ارائه شده مربوط به سال 95 است.
مدیریت شرکت فروش آنلاین دیجیکالا به بررسی شکلگیری کسب و کار اینترنتی این دو برادر دوقلوی موفق و چگونگی تبدیل شدن دیجیکالا به شرکتی بزرگ با حدود ۴۵۰ کارمند پرداخته است که در ادامه میخوانید.
دیجی کالا نام یکی از وبگاههای فعال در زمینه تجارت الکترونیک در ایران است. این وبگاه در زمینه فروش آنلاین محصولات فعالیت میکند و به طور میانگین روزانه بیش از ۴۰۰ هزار بازدید کننده دارد. دفتر مرکزی این شرکت که برای امور مالی و بازرگانی استفاده میشود روبروی فرهنگسرای ارسباران است و دفتر دوم که مرکز پردازشها نام دارد خارج از تهران در جاده فتح و دفتر سوم مرکز تکنولوژی و بازاریابی نام دارد و در پارک علم و فناوری شهر پردیس واقع شده است.
حمید و سعید محمدی در سال ۱۳۸۴ هر دو عکاسی دیجیتال را پیگیری میکردند. بعد از جست و جو در اینترنت درباره دوربینها، دوربین مورد نظر را از بازار جمهوری تهران خریداری کردند. اما بعد از چند روز پی بردند، لنز روی دوربین دست دوم و تعمیری است. این اتفاق ناخوشایند از تجربه خرید به شکل سنتی، که خیلی قابل اعتماد هم نبود، جرقه اولیه تاسیس شرکت دیجی کالا بود.
مدیران این سایت از سال ۸۳ تصمیم به راهاندازی آن گرفته و در سال ۱۳۸۵ توسط حمید محمدی و سعید محمدی بنیانگذاری شد. پرسنل اولیه آن ۵ نفر بودند که تا اسفند ۱۳۹۲ به ۲۰۰ نفر افزایش پیدا کرد و طبق گفته مدیران تا پایان سال ۹۳ به ۷۰۰ نفر میرسد. این شرکت در سال ۹۱ پیشنهاد شراکت صندوق سرمایهگذاری سرآوا را پذیرفت. محمدی در مصاحبهای در سال ۱۳۹۲ مدعی شد که دیجیکالا سهم بیش از ۸۵ درصدی از بازار خورده فروشی آنلاین ایران را در دست دارد.
طبقه اول دفتر مرکزی که بخش خدمات و امور مشتریان نام دارد مدرن و پرنور طراحی شده است. در این بخش مراجعه کنندگان افرادی هستند که از ضمانت ۷ روزه دیجی کالا استفاده میکنند. در این بخش ۱۴ نفر هشت و نیم صبح تا پنج بعدازظهر مشغول به کار هستند و در روز حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر مراجعه میکنند. در این بخش روی هر کدام از میزها یک رایانه قرار دارد تا در صورت نیاز نحوه دسترسی به خدمات آنلاین را به مشتری آموزش دهند.
طبقه پنجم ساختمان مرکزی بخش تامین کالا است. به ادعای مدیر تامین شرکت دیجیکالا تمام محصولاتش را از توزیعکنندههای موجود تامین میکند و خود وارد کننده نیست.
در مرکز تماس و ارتباط با مشتری که در انتهای همان طبقه واقع شده حدود ۳۰ نفر به مشتریان و کاربران دیجیکالا پاسخ میدهند. این بخش به دفتر دوم منتقل شد.
بر اساس گزارش مجلهٔ اومیست در سال ۲۰۱۴ این وبگاه با سرمایهٔ ۱۵۰ میلیون دلار در رتبهٔ اول شرکتهای اینترنتی ایران قرار گرفت. طبق گزارش واشنگتن پست در سال ۱۳۹۳ (۲۰۱۴ میلادی) این وبگاه روزانه ۳٬۰۰۰ درخواست خرید دارد و در ۱۶ شهر مهم ایران برای پخش محصولاتش شعبه دارد. این شرکت ۴۵۰ کارمند در سال ۱۳۹۳ دارد و تحویل محصولات به مشتریان را کارمندان شرکت به عهده میگیرند.
این دو برادر متولد سال ۵۸ هستند و با یک تجربه تلخ از یک خرید سنتی به فکر ایجاد این شرکت افتادهاند. آنها شرکتی تاسیس کردند که در کنار فراهم آوردن محتوای مناسب برای کسب اطلاع از محصولات، بتوانند این محصولات را به صورت آنلاین، به فروش برسانند.
آنها کار خود را با تنها دو محصول تلفن همراه و دوربین آغاز کردند و رفتهرفته آن را گسترش دادند. امروزه نهتنها تمامی کالاهای دیجیتال را در سبد فروش خود دارند، بلکه محصولاتی چون ساعت، کتاب و رسانه نیز به سبدشان افزوده شده است. حدود دو سال قبل یکی از سرمایهگذاران خطرپذیر برای این شرکت سرمایهگذاری کرد که نتیجه بسیار خوبی را برای آنان به همراه داشت. چندی پیش اومیست در مقالهای ارزش شرکت دیجیکالا را بالغ بر ۱۵۰ میلیون دلار برآورد کرد. این دو برادر از ابتدای تاسیس این شرکت تاکنون روزانه به طور متوسط ۱۳ تا ۱۴ ساعت کار کردهاند و معتقدند اگر هماکنون کسی تصمیم به تاسیس یک شرکت یا تجارتی به شکل استارتآپ بگیرد، باید روزانه ۱۸ ساعت در روز برای چندین سال کار کند تا به نتیجه خوبی دست پیدا کند.
• با معرفی شروع کنیم. تحصیلاتتان چیست؟
من حمید محمدی، لیسانس صنایع از دانشگاه خواجه نصیر و فوقلیسانس امبیای از دانشگاه علم و صنعت دارم و سعید برادرم، لیسانس مکانیک و فوقلیسانس امبیای از دانشگاه سازمان مدیریت صنعتی است.
• فکر میکردید روزی به این موفقیت دست پیدا کنید؟
فکر میکنم همه ما در مواقعی پتانسیل لازم برای موفقیت را در خودمان میبینیم، اما برای برخی این موفقیت پیش میآید و برای برخی دیگر نه.
• چه مسائل و مشکلاتی در کسب و کار اینترنتی وجود دارد؟
به نظر ما مسائل و مشکلات خیلی بزرگ و حلنشدنی بر سر راه کسب و کار اینترنتی در ایران وجود ندارند؛ اما خیلیها اظهارنظر میکنند که امکان ندارد بتوانید در این حوزه فعالیت کنید، زیرا زیرساختهای لازم و فرهنگ خرید اینترنتی وجود ندارد. ما با این نظر مخالف هستیم.
البته چالشها و مشکلاتی وجود دارد که ممکن است در کشورهای توسعهیافتهتر وجود نداشته باشد یا کمتر باشد. به طور مثال مشکلات میتواند زیرساختهای تجارت الکترونیک از توزیع تا قیمت بالای پهنای باند و سرعت اینترنت برای مصرفکنندگان عادی، نبود قوانین و متولیهای مشخص در این حوزه و مهمتر از همه فضای اقتصادی غیرشفاف باشد.
• دیجیکالا از کجا شروع شد؛ قبل از آن مشغول به چه تجارت یا فعالیتی بودید؟
در سال ۱۳۸۴ و از فارغالتحصیلی ما چند سالی میگذشت. هر دو به عکاسی دیجیتال علاقه زیادی داشتیم و کمابیش عکاسی دیجیتال را پیگیری میکردیم. البته تجهیزات عکاسی حرفهای نداشتیم.
دقیقاً زمانی بود که عکاسی آنالوگ به دیجیتال در حال تغییر بود ولی اطلاعات فنی زیادی در این حوزه وجود نداشت. عکاسها هم خیلی اطلاعات فنی دقیقی راجع به عکاسی دیجیتال نداشتند و بعضی از آنها هم اعتقادی به این عکاسی نداشتند. تصمیم گرفتیم یک دوربین دیجیتال بخریم تا در سطح حرفهایتری عکاسی را ادامه دهیم.
شروع به جمعآوری اطلاعات درباره عکاسی دیجیتال و دوربینهای این حوزه کردیم. هیچ اطلاعاتی وجود نداشت؛ هم عکاسی دیجیتال جدید بود و هم اینکه دوربین دیجیتال وسیلهای مصرفی اما به شدت تخصصی بود. اطلاعات فنی و کاربردی زیادی برای مصرفکننده وجود نداشت، در نتیجه در اینترنت جستوجو درباره دوربینها و عکاسی دیجیتال را شروع کردیم.
با یک سایت تخصصی خارجی در حوزه عکاسی دیجیتال آشنا شدیم، نقد و بررسیها و مقایسههایش را خواندیم و در نهایت بهترین دوربین موردنظرمان را انتخاب کردیم و از بازار جمهوری تهران خریدیم. بعد از چند روز استفاده احساس کردیم این دوربین اشکال دارد. نمیدانستیم اشکال کار کجاست اما تصاویر ثبتشده با نمونههایی که در اینترنت از آن دوربین دیده بودیم تفاوت داشت. بعد از مدتی فهمیدیم لنز همراه دوربین با نمونهای که باید روی آن باشد، متفاوت است.
لنز روی دوربین دستدوم و تعمیر شده بود. این اتفاق برای ما بسیار ناخوشایند بود. یک اتفاق خوشایند با اطلاعات و تجربهای که کسب کرده بودیم و یک اتفاق ناخوشایند با تجربه خرید به شکل سنتی که خیلی قابل اعتماد هم نبود. این تجربه جرقه یک ایده تجاری برای ما شد.
سال ۱۳۸۵ شروع کردیم به مطالعه در این حوزه و مدل تجاری دیجیکالا حول نقد و بررسی و فروش اینترنتی کالای دیجیتال شکل گرفت. میخواستیم همزمان هم به بالا رفتن سطح اطلاعات مخاطبمان کمک کنیم تا بتوانند مانند یک متخصص کالاها را بررسی کنند و هم به شیوه درست، اصولی و امروزی خریداری کنند. با این ایده دیجیکالا با گروه محصولی موبایل و دوربین عکاسی شروع به کار کرد. با یک تیم کوچک و سختکوش که در مجموع هفت نفر بود، کار را در آپارتمان اداری برادر بزرگترمان در خیابان سعدی شروع کردیم و یک سال در آنجا فعالیت کردیم. به تدریج و با سرویسهای متفاوتی که هر روز ارائه میشد، از دیجیکالا استقبال شد و بازدید سایت بالا رفت.
رفتهرفته قابلیتهای فروش را اضافه کردیم. هر چند ماه یک بار، گروههای جدید محصولی را به سبد کالاهای عرضهشده اضافه میکردیم تا اینکه توانستیم تمام کالاهای دیجیتال را پوشش دهیم و تیم را در حوزه تولید محتوا و بازاریابی تقویت کنیم. سپس با افزایش بازدید و تعداد سفارشهای روزانه به مسائل زیرساختی تجارت الکترونیک مثل پلتفورم نرمافزاری پرداختیم. پلتفورم مورداستفاده توسط تیم دیجیکالا طراحی و تولید شد که تاثیر زیادی در رشد و گسترش فروشگاه داشت.
• چه مراحلی را طی کردهاید تا دیجیکالا به وضعیت کنونی رسیده است؟
اولین مرحله، طراحی مدل تجاری دیجیکالا و توسعه آن با توجه به شرایط کشور و مخاطبان بود. در ابتدا بیشتر به تولید محتوای غنی و مفید و به زبان فارسی پرداختیم که باعث جذب هرچه بیشتر بازدیدکنندگان سایت شد.
تعداد بالای بازدیدکنندگان به لطف محتوای غنی و در مرحله بعد پلتفورم قوی دیجیکالا، یک دستاورد بزرگ به حساب میآمد و ما را تبدیل به یک برند موفق کرد. شاید بتوان گفت تولید محتوای تخصصی و بیطرفانه که مورد استقبال کاربران قرار گرفت، مهمترین عاملی بود که دیجیکالا را به شرایط موفق امروزی نزدیک کرد.
• مجوز شما برای فروش چه کالاهایی بود؟
تا سال ۱۳۸۷ مجوز فعالیت در حوزه تجارت الکترونیک به شکل امروزی تعریف نشده بود و صرفاً محدود به ثبت وبسایت در ستاد ساماندهی وبسایتها میشد. پس از مدتی عضو هیات موسس کانون فروشگاههای اینترنتی در مرکز توسعه تجارت الکترونیک وزارت بازرگانی شدیم که نتیجه فعالیت آن، منجر به شکلگیری آییننامه فروشگاههای مجازی شد. مجوز صادره را از یک طرف اصناف و از طرف دیگر مرکز توسعه تجارت الکترونیکی با نماد اعتماد الکترونیک صادر میکرد. اکنون برای فعالیت در حوزه تجارت الکترونیک و فروش اینترنتی صرفاً به این مجوز و نماد اعتماد نیاز است.
• چه زمانی دستهبندی محصولات از دوربین و موبایل فراتر رفت؟
در کمتر از یک سال گروه لپتاپ و کامپیوتر جیبی را به کالاها اضافه کردیم. در آن زمان تبلت و بقیه ابزارهای هوشمند امروزی هنوز وجود نداشت.
• یعنی شما در حال حاضر هر چیزی که بخواهید میتوانید بفروشید؟
بله، هیچ فرقی نمیکند که چه چیزی باشد اما باید عرضه و فروش آن کالا منع قانونی نداشته باشد.
• چرا دیجیکالا بعضی محصولات خاص مانند اپل را خودش وارد نمیکند تا دست واسطهها را کوتاه کند و جنس را ارزانتر به مردم ارائه دهد؟
نظام توزیع و خردهفروشی در همه جای دنیا یکسری ساختارهای مشخص دارد. تغییر در این ساختار موجب آشفتگی نظام توزیع کالا خواهد شد. ما ترجیح میدهیم ارتباطمان را با برندها و توزیعکنندگان رسمی آنها نزدیکتر و قویتر کنیم و به عنوان یک خردهفروش آنلاین بزرگ در نظام توزیع حضور داشته باشیم. امروزه یک خردهفروش آنلاین شرکتی دانشبنیان محسوب میشود و تمرکزش را بر روی فعالیتهای بازرگانی صرف مانند واردات کالا قرار نمیدهد. تمرکز ما نیز بر روی خردهفروشی آنلاین، ارتباط موثر با مشتریان و همچنین برندهاست.
• در این چند سال کسی به عنوان سرمایهگذار به شما اضافه شده است؟
بله، کمتر از دو سال قبل یک شرکت داخلی سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) در دیجیکالا سرمایهگذاری کرد.
• برای آینده فکر یا تصمیمی برای گسترش بینالمللی تجارتتان دارید؟
در حال حاضر تمرکز ما بر روی بازار اینترنتی ایران و ارائه سرویسهای باکیفیت به هموطنان است؛ اما زمانی میتوانیم به گسترش فعالیت در کشورهای دیگر فکر کنیم که از ارائه بهترین خدمات در بازار داخل ایران مطمئن شویم. تا آن زمان شرایط برای حضور در کشورهای دیگر هم مساعدتر خواهد بود.
• ما شنیدهایم که قرار است چند مرکز در نقاط مختلف تهران دایر کنید. درست است؟
بله، برای دسترسی سریعتر، چند مرکز توزیع در نقاط مختلف تهران در حال راهاندازی است. تجارت الکترونیک چه در ایران، چه در نقاط دیگر دنیا نیاز به یک زیرساخت و بستر دارد. در حال حاضر زیرساخت توزیع و گستردگی شبکه پستی در ایران نسبتاً مناسب عمل میکند اما متناسب با کسب و کارهای اینترنتی طراحی نشده است.
این برای ما و هر کسی که در این حوزه فعالیت میکند یک چالش محسوب میشود. ما از هر روشی برای ارائه سرویس بهتر به مشتری استقبال میکنیم. در تهران چهارساعته و در کرج در همان روز سفارشها را تحویل میدهیم؛ یعنی اگر مشتری ثبت سفارش را تا ساعت ۱۶ انجام دهد، همان روز کالا را تحویل میگیرد. به تدریج تا پایان سال سفارش مشتریان در اکثر مراکز استانها در کمتر از یک روز تحویل داده خواهد شد.
• در چه شهرهای دیگری مراکزتان را گسترش خواهید داد؟
تا پایان سال در ۱۵ شهر دیگر به جز تهران این مراکز را دایر خواهیم کرد.
• تعداد پرسنل دیجیکالا از ابتدای تاسیس تاکنون چه تغییراتی کرده است؟
تعداد پرسنل دیجیکالا در ابتدای تاسیس هفت نفر بود و هر سال به طور مداوم افزایش یافت. در حال حاضر تعداد پرسنل ثابت دیجیکالا حدود ۴۵۰ نفر است؛ اما با توجه به برنامههای توسعه و حجم خدمات و افتتاح ۱۵ مرکز تا پایان سال، پیشبینی میشود تعداد پرسنل به ۶۵۰ تا ۷۰۰ نفر برسد.
• فکر میکنید در ایران رقیب داشته باشید، میتوانید شرکتی را نام ببرید؟
بله، ممکن است؛ اما با توجه به دادههای موجود فضای رقابت هنوز جدی نیست؛ یعنی رقبای دیگر هنوز نتوانستهاند دستاوردهای بزرگی داشته باشند و دارای سهمهای بسیار کمی هستند، البته ممکن است در آینده اینطور نباشد.
• مزیت رقابتی شما در برابر خردهفروشان فیزیکی چیست؟
واقعیت این است که مزیتهای خرید از دیجیکالا به نسبت خرید سنتی بسیار است، از جمله خرید آگاهانه از طریق مقایسه و بررسی محصولات پیش از خرید، سهولت در خرید، ضمانت هفت روز بازگشت کالا، تضمین اصل بودن کالا، تضمین بهترین قیمت، حمل رایگان و پرداخت در محل، تنوع بالای محصول، طرحهای فروش ویژه روزانه با تخفیفهای قابلملاحظه، طرحهای وفاداری مشتری، سرویس رایگان ارسال هدیه، ارائه خدمات حتی در روزهای تعطیل.
• آیا فروش اجناس بدون گارانتی منع قانونی دارد؟
بله، جرم است. البته متاسفانه پدیدهای است که در کشور ما بسیار رایج است و باید برای این موضوع راهحلی اندیشیده شود؛ زیرا در این شرایط امکان رقابت فروشندگانی مانند دیجیکالا که فقط کالای با گارانتی و رسمی ارائه میکنند با سایر فروشندگان غیررسمی دشوارتر خواهد بود.
• اومیست در مقالهای بر اساس گزارش ورد استارتآپ، ارزش دیجیکالا را ۱۵۰ میلیون دلار برآورد کرده بود. در مورد حواشی این خبر توضیحاتی به ما میدهید؟
در گزارش اومیست باارزشترین کسب و کارهای آنلاین در ۵۰ کشور معرفی شده بودند؛ اما افرادی نمیتوانستند تصور کنند که ممکن است کسب و کاری در حوزه تجارت الکترونیک در ایران وجود داشته باشد که به این اندازه ارزشمند باشد. در واقع بین مردم این آمادگی وجود نداشت.
از دید عموم هنوز یک مغازه فیزیکی در یکی از بازارهای تهران باارزشتر از خیلی از کسب و کارهای آنلاین است. حتی ممکن است بسیاری فکر کنند دیجیکالا را یک کارمند در زمان آزاد بعدازظهر خود اداره میکند و نمیدانند که در حدود ۴۵۰ نفر در این شرکت کار میکنند.
شوک واردشده در رابطه با ارزش کسب و کار آنلاین در ایران بسیار طبیعی است؛ اما افراد بسیاری به اومیست برای ارائه این ارقام اعتراض کردند و معتقد بودند این ارقام اشتباه است. اومیست هم در پاسخ به این اعتراضات اعلام کرد که این مساله را بررسی مجدد میکند و از اعتراضکنندگان درخواست کرد مدارک ادعای خود را برای اومیست بفرستند یا اگر اطلاعات لازم کسب و کاری را در اختیار دارند که میتواند جزو سه شرکت برتر در حوزه کسب و کار آنلاین باشد برای آنها بفرستند. بر اساس اطلاعات دریافتشده، اومیست ارزیابی ارزش انجام داد. این ارزیابی ارزش هم بر اساس موارد مشابه منطقهای در کشورهای همسایه مثل ترکیه، هند و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بود. موارد مشابه هم شامل کسب و کارهای مشابه دیجیکالا در این مناطق است.
در نهایت اومیست ارزشی بیش از ۱۵۰ میلیون دلار پیشین برای دیجیکالا تعیین کرد که با درخواست ما رقم پیشین را اومیست تغییر نداد. به عنوان مثال، هپسیبورادا فروشگاه آنلاینی در ترکیه است که حدود نصف بازدید روزانه دیجیکالا را دارد. ارزش هپسیبورادا یک میلیارد دلار تعیین شده است. البته این بدان معنی نیست که دیجیکالا دو برابر هپسیبورادا ارزش دارد، اما یکی از عوامل موثر در ارزشگذاری است.
• میزان فروش روزانه دیجیکالا چقدر است؟
این ارقام را بهتر است زمانی که دیجیکالا سهامی عام شد اعلام کنیم، زیرا در حال حاضر رقابت وجود دارد و از این ارقام استفاده رسانهای میشود.
• دیجیکالا در گذشته تبلیغات گستردهای نداشت، اما اخیراً شاهد تبلیغات گسترده در بیلبوردها به صورت فیزیکی و در سایتها به صورت مجازی هستیم. علت فعال شدن دیجیکالا در زمینه تبلیغات چیست؟
در چند سال گذشته ما در حال ساخت زیرساختها و توسعه بودیم و عملاً امکان پاسخ دادن به حجم عظیمی از درخواستها را نداشتیم. تبلیغات نداشتیم و اساساً زمان آن هم برای ما فرا نرسیده بود؛ اما در حال حاضر احساس میکنیم این زیرساختها ایجاد شدهاند و در حال توسعه فعالیتهای خود چه به لحاظ گروههای محصولی جدید و چه به لحاظ حجم فعالیت هستیم.
ما قصد داریم نهتنها کاربران حرفهای اینترنت، بلکه سایر کاربران نیز اینترنتی خرید کنند و این خدمات را به عموم مردم عرضه کنیم. در واقع تلاش میکنیم روند گذار از خرید سنتی به خرید اینترنتی را تسریع کنیم. ما قصد داریم تمامی کالاهایی را که امکان عرضه آنلاین دارند تا آخر امسال به دستههای محصولی خود اضافه کنیم و به طور متوسط در هر ماه یک یا دو دسته را معرفی خواهیم کرد. البته این دستههای محصولی جدید به محصولات دیجیتال محدود نمیشوند.
• درباره ضرورت جذب سرمایهگذار در استارتآپها توضیح میدهید؟
به طور کلی هر کسب و کاری برای توسعه خود نیازمند سرمایهگذاری است. البته ما باور داریم، برای استارتآپهای اینچنینی که در فضای آنلاین فعالیت میکنند، سرمایهگذاری یکی از آخرین موضوعهای مهم برای توسعه آنها محسوب میشود. ما تا به حال دغدغه سرمایهگذاری نداشتهایم بلکه موضوع، داشتن ایده، فکر، یک تیم اجرایی قوی و بهکارگیری تجربیات جهانی و الگوهای آزمایششده جهانی است. البته منظور ما این نیست که از اهمیت سرمایهگذاری بکاهیم اما سرمایهگذاری را در آخر لیست اهمیت خود قرار میدهیم.
متاسفانه در فضای استارتآپهای ایران، سرمایهگذاری خیلی بیشتر از آنچه باید مورد توجه قرار میگیرد؛ یعنی احساس میکنند اگر استارتآپ خود را چند سال پیش راهاندازی کردهاند و در حال حاضر نتوانستهاند آن را به یک شرایط مطلوب برسانند به این دلیل است که سرمایهگذاری لازم بر روی کسب و کار آنها انجام نشده است.
مسائل مهمی مانند مدل کسبوکار و تجربه مشتری وجود دارد که نادیده گرفته میشود. ایجاد برند در طول زمان با تلاش فراوان به وجود میآید؛ زیرا شما باید خدمات مناسب به مشتریان بدهید و تجربه خوبی برای آنها ایجاد کنید تا به مرور زمان برند شما در ذهن مشتریان جای گیرد.
• در این مدت شکست هم داشتهاید؟
تجربههای ناموفق داشتهایم. به طور مثال تقریباً یک سال و نیم پیش برای راهاندازی پلتفورم جدید خود اقدام کردیم و با اینکه آزمایشهای اولیه موفق بود و آمادگی لازم را داشتیم اما در چند دقیقه اول سایت با مشکل مواجه شد و مجبور شدیم نسخه قبلی سایت را جایگزین کنیم و عملاً راهاندازی نسخه جدید سه ماه به تعویق افتاد.
• بیشترین زمان آفلاین بودن سایت چقدر بوده است؟
در گذشته آمارهای بزرگتری وجود داشت اما اخیراً خیر، شاید هر چند ماه یک بار به دلیل حملات سایبری، سایت برای یک یا دو دقیقه با مشکل مواجه شود. زمانهایی هم در سطح دیتاسنتر مشکل ایجاد میشود به طوری که بیشتر از کل پهنای باند دیتاسنتر حملات انجام میشود و کل دیتاسنتر با مشکل مواجه میشود.
• روزانه چند کالای برگشتی دارید؟
نرخ برگشت ما بسیار پایین است زیرا تمامی اجناس ما اصل هستند و کنترل کیفیت میشوند.
تردیدی نیست که دیجیکالا در بازار فعلی کسب و کارهای فناوری فراتر از یک فروشگاه اینترنتی صرف است. وبسایتی که دیگر تنها یک مرجع محتوایی برای ابزار تکنولوژیکی به شمار نمیآید و میتوان آن را یک فروشگاه آنلاین تمامعیار ابزار الکترونیکی محسوب کرد: از لپتاپ، موبایل و دوربین دیجیتال گرفته تا لوازم آشپزخانه، اداری و صوتی تصویری که وجه مشترک همه آنها الکترونیکی بودنشان است. پشت صحنهاش بسیار مفصلتر از جلوی صحنهاش است.
۴۰۰ هزار نفر بازدید در هر روز سرمایه بسیار ارزشمندی برای دیجی کالا بوده تا سرمایهگذاری در بخش فروشگاه اینترنتیاش را سرعت بیشتری ببخشد. یکشبه هم به اینجا نرسیدند؛ از سال ۸۳ نیاز چنین وبسایتی را در وب فارسی احساس کردند و در سال ۸۵ آن را پیادهسازی کردند. در سال ۹۱ پیشنهاد شراکت صندوق سرمایهگذاری سرآوا را میپذیرند و جهش معقولی در کسب و کارشان ایجاد میکنند. توسعه فزاینده» مجموعه، کوتاهترین واژهای است که میتوان برای توصیف هدف مدیران همزاد، جدی و مصمم دیجیکالا در سال ۹۳ استفاده کرد. شرکت در مجموع شامل ۳۰۰ نفر پرسنل است که مدیران آن یعنی حمید و سعید محمدی با قطعیت میگویند:این تعداد تا پایان سال به ۷۰۰ نفر میرسد.»
رسیدن به قلب سایت آسان نیست، قصد دارند در همان هفته با چند فروشگاه خارجی تبادل اطلاعات کنند، بنابراین سرگرم مهمانداری هستند. سعید رحمانی مرد اول سرآوا در سفر است و هماهنگی به درازا میکشد. این همه دشواری برای جوانترین شرکتی که در بخش شرکتگردی پیوست معرفی شده است؟ همانطور که پیشتر هم اشاره شد این سایت و بنیانگذارانش قدیمیترین شرکت جوان در فضای کسب و کار حال حاضر ایران هستند. داستان موفقیت آنها آرزوی انبوه جوانانی است که میخواهند گوگل، مایکروسافت و شاید هم مثل این دو آمازون آینده ایران را بسازند.
فرهنگسرای ارسباران نشانه خوبی بود تا بتوان به راحتی ساختمان روبهروی آن را که دیجیکالاییها در آن اقامت داشتند، پیدا کرد. اگر خیلی تهرانگرد باشید، ساختمانی را که بسیاری به اسم اوریفلیم میشناختند، راحت پیدا خواهید کرد؛ اکنون آن ویترین بزرگ شیشهای میزهای خوشساخت بخش خدمات مشتریان و لوگوهای جدید دیجیکالا را نشان میدهد. بخش خدمات و امور مشتریان را که طراحی شیک و زیبایی داشت میشد از خیابان اصلی دید. دم در سعید محمدی را میبینیم که پای آسانسور ایستاده است.
برخلاف راهروهای باریک و نیمهتاریک فضای عمومی هیچ دیواری میان کارکنان و مدیران نبود. هر چند اینگونه دیوارهای شیشهای نشان از یک فرهنگ سازمانی مدرن و تا حدودی نشان از ساختار افقی مجموعه دارد اما در عین حال به دلبازتر شدن فضای کاری نیز کمک شایانی میکند.
همان برداشت اولیه درست است؛ شرکت قصد دارد ساختار، بازاریابی و حتی هویت بصری خود را بازتعریف کند. حمید هم در اتاق شیشهای به جمع ما اضافه میشود:شرکت در حال حاضر در دو نقطه از تهران متمرکز است ولی قرار است دفتر سومی هم در چند روز آینده در پارک علم و فناوری شهر پردیس نیز راهاندازی شود.»
دفتر مرکزی که هماکنون در آن هستیم و به ساختمان ارسباران معروف است، به کارهای مالی و بازرگانی میپردازد و جلسات مدیریتی در آن برگزار میشود و میتوان حکم راهبر مجموعه دیجیکالا را به آن نسبت داد. دفتر دوم که نام آن مرکز پردازش سفارشات است، در جاده فتح قرار دارد و دفتر سوم هم که نیروهایش قرار است در آیندهای نزدیک به آنجا منتقل شوند، مرکز تکنولوژی و بازاریابی نام دارد.
پراکندگی این سه دفتر از یکدیگر برایمان عجیب به نظر رسید؛ حمید محمدی یکی از دلایل آن را محدودیت پیدا کردن ساختمانی در تهران که بتواند این سه مجموعه را در کنار هم داشته باشد، بیان کرد.
کمکم متوجه شدیم مرکز پردازش خدمات، حداقل به لحاظ ابعاد و اندازه باید چیزی فراتر از تصور ذهنی ما باشد که عامل محدودیت، مانع از اختصاص فضایی در مرکز شهر تهران به دیجیکالا شده است. به همراه بنیانگذاران دیجیکالا گشت و گذارمان در شرکت را از طبقه اول یعنی بخش خدمات و امور مشتریان شروع میکنیم: جایی که از در شیشهای آن میتوان فرهنگسرای ارسباران را مشاهده کرد. مدرن و پرنور طراحی شده تا مشتری احساس مثبت و راحتی در آن داشته باشد.
محمد جهاننما سرپرست این بخش است و با اینکه در حال صحبت با یک مراجعهکننده بود، به استقبال ما آمد و پس از راهنماییهای لازم به مراجعهکننده توضیحات خود را در خصوص این واحد آغاز کرد: دیجیکالا خدمات پس از فروشی برای کالاهایی که میفروشد ندارد اما مدتزمان هفتروزهای برای خریداران از این فروشگاه اینترنتی در نظر گرفته تا بتوانند کالای خود را اگر ایرادی داشت، تعویض کنند.»
این ضمانت میتواند یکی از مهمترین رموز موفقیت دیجیکالا تلقی شود که در واقع میتوان آن را الگویی از آمازون -که بزرگترین خردهفروشی آنلاین در دنیا محسوب میشود- دانست:در این بخش ۱۴ نفر مشغول به کار هستند که از هشت و نیم صبح تا پنج بعدازظهر به مشتریان پاسخ میدهند و در روز حدود ۱۵ تا ۲۰ مراجعهکننده داریم.»
ویترینی را که مشتری به طور مستقیم با آن در تماس است، بسیار هوشمندانه طراحی کردهاند و مشخص است تجربه و تلقی مشتری از مجموعه، برایشان بسیار اهمیت دارد. روی هر کدام از میزها یک رایانه قرار دارد تا در صورت نیاز به مشتری نحوه دسترسی به خدمات آنلاین را آموزش دهند. یک نیمطبقه بالاتر هم میتوان مرکز تماس همین بخش را مشاهده کرد. از راهپلههایی که در بعضی جاها، پلههایش نیز با همدیگر همارتفاع نیست، به طبقه سوم میرویم. مرجوعات رسیده به حسابداری» تیتر یکی از مستنداتی است که روبهروی یکی از کارکنان این واحد در نرمافزار اکسل باز است.
سعی برای بیرون کشیدن آمارهای فروش بیفایده است. سعید به خنده میگوید هیچ کس همه اطلاعات را یکجا در دیجیکالا ندارد! پس از بازدیدی گذرا از طبقه سوم که بخش مالی در آن قرار داشت به طبقه پنجم نقل مکان میکنیم و به اتاق مجید کاظمی، مدیر تامین میرویم تا با او درباره جریان تامین کالا در دیجیکالا صحبت کنیم. جوان است و صدایش پرطنین و بم، و اصلا به چهرهاش نمیآید:ما در تامین کالاها همکاری استراتژیکی با بزرگان توزیعکننده داریم و هیچ وارداتی نداریم. به علاوه برندها و تامینکنندهها بسیار مایلند کالاهایشان به شکل صحیح و باعزت فروخته شود تا به اعتبار آنها لطمه نخورد و دیجیکالا یکی از بهترین جاهایی است که این خواستهها را تامین میکند.»
مرکز تماس و ارتباط با مشتری نیز در طرف دیگر طبقه قرار دارد که در آن حدود ۳۰ نفر در حال پاسخگویی به مشتریان و کاربران دیجیکالا هستند. حمید محمدی مدیرعامل دیجیکالا که در تمامی مراحل بازدید از شرکت در کنار برادر دوقلویش همراه ماست، عنوان میکند مرکز تماسها به ساختمان اپراتور (مرکز پردازش سفارشها) -که به تازگی راهاندازی شده- منتقل خواهد شد:در روز بیش از هزار تماس با مرکز تماس ما برقرار میشود و البته شماره سفارش به صورت پیامک و ایمیل هم به مشتریان فرستاده میشود.»
البته کاربرانی که اقدام به خرید از وبسایت دیجیکالا میکنند، میتوانند به صورت آنلاین از وضعیت کالایی که سفارش دادهاند باخبر شوند و با گزارههایی مثل در انبار»، ارسال شد» و… میتوانند بفهمند سفارششان در چه وضعیتی قرار دارد. وقتی به طبقه ششم میرویم، وقت ناهار است و کارکنان برای خوردن غذا، گروه گروه به غذاخوری که در طبقه هفتم قرار دارد، کوچ میکنند. واحد محصول و زیرساخت آیتی شامل دو قسمت میشود؛ یک قسمت که در آن واحد توسعه نرمافزار مستقر است و قسمت دیگر، واحد زیرساخت که روی ارتباطات بین واحدها و ساختمانهای دیجیکالا، دیتاسنتر، کلود و مباحثی از این دست کار میکند. در واقع اینجا خود دیجیکالا به عنوان کالا در نظر گرفته میشود و واحد محصول، کار مربوط به نگهداری و توسعه آن را انجام میدهد.
رضا حمزه، مدیر واحد توسعه نرمافزار فرآیند انتخاب تکنولوژی و طراحی وبسایت را پروسهای طولانی توصیف میکند که بسیار روی آن فکر شده تا به اینجا رسیده است. مشخص است از نظر دیجیکالا هنر اصلا نه در صرف کالا و محتوای همراه آن، بلکه در ویترین مجازیشان نیز نهفته است: دیجیکالا در سیر بلوغش، نرمافزار خود را هم بالغتر میکند و این نرمافزاری که ما الان داریم، چندین برابر ویرایش قبلی است و فرآیندهای بسیار بیشتری را پوشش میدهد.»
در ابتدا با چهار توسعه دهنده نرمافزار شروع کردند و با توجه به اینکه دیجیکالا از حالت استارتآپی خارج و به بلوغ خود نزدیک شده این تعداد به هشت نفر رسیده است اما حمید محمدی که ایستاده نظارهگر تیم خبرنگاری و مدیر بخش توسعه نرمافزاری است، از رسیدن تعداد این تیم به ۵۵ نفر تا پایان سال خبر میدهد.
مدیران دیجیکالا به شدت بر جنبههای نرمافزاری و توسعه آن تاکید دارند و به جز در موارد خاص قائل به برونسپاری این بخش به بیرون از سازمان نیستند و معتقدند نگاه دیجیکالایی، فرهنگی است که باید در داخل خود سازمان شکل گیرد. به نقطه اول یعنی طبقه چهارم بازمیگردیم تا با این طبقه که واحدهای بازاریابی، منابع انسانی و مدیریت در آن قرار دارد، بیشتر آشنا شویم.
گیتا بیانی، مسوول بخش ارزیابی تجربه مشتریان است و همانطور که از نام سمتش پیداست، در واحدشان تجربه مشتریان را سنجش و در جهت بهبود آن تلاش میکنند:از لحظهای که مشتری وارد وبسایت میشود تا وقتی که سفارش به دستش برسد، سعی میکنیم هر نکتهای را که بر تجربه آنها به عنوان مشتری تاثیرگذار است، جویا شویم و در جهت بهبود این تجربه گام برداریم و بازخوردهای آن را به مدیریت گزارش دهیم.»
در حالی که دیجیکالا در داخل مجموعه روی ارزیابی تجربه مشتریان کار میکند اما در حوزه تحقیقات میدانی هم از شرکتهای متخصص در حوزه تحقیقات بازار استفاده کرده و میکند تا رشد و توسعه این مجموعه را در سال ۹۳ بهتر و موثرتر پیش ببرد:تحویل به موقع، کیفیت بستهبندی، کیفیت کالا، قیمت و هر فاکتوری را که در فرآیند خرید برای مشتریان مهم است، بررسی میکنیم و سعی میکنیم با پنج درصد از مشتریان تماس بگیریم تا بتوانیم برآیند مناسبی از نظر آنها داشته باشیم و نتیجتا در ارائه خدمات موفقتر عمل کنیم.»
به طور حتم در کنار فاکتور تحویل کالا، قیمت از دیگر عوامل مهم در تشویق کاربران اینترنت به خرید آنلاین به شمار میرود و سعید محمدی باور دارد قیمتهای دیجیکالا بهترین قیمت در بازار است:خیلی محکم و قاطع بگویم که قیمتهای دیجیکالا در شرایط برابر، بهترین قیمت در بازار است. وقتی میگویم شرایط یکسان منظورم این است که دیجیکالا هیچ کالای بدون گارانتی، قاچاق و غیرسلامتی نمیفروشد چون معتقدیم مشتری از این قضیه لطمه خواهد دید و در مجموع کالاهایی که در دیجیکالا برای فروش موجود است، در رده قیمتی، پایینتر از متوسط و کف بازار قرار دارد و به عبارت بهتر کالاهایی با کف قیمت و پایینتر از متوسط، بیشترین فراوانی را در میان کالاهای ما دارد.»
اعتماد مشتری به یک مجموعه از مهمترین رموز موفقیت هر کسب و کاری است. نکتهای که گیتا بیانی به عنوان مسوول بخش ارزیابی تجربه مشتریان، بسیار با آن مواجه شده است:جالب است خیلی از مشتریان وفادار ما هستند که اصلا وقتی نظرشان را درباره قیمتها میپرسیم، میگویند ما به خاطر اعتمادی که به دیجیکالا داریم قیمتها را چک نمیکنیم و مستقیما میآییم از دیجیکالا خرید میکنیم.»
وقتی به واحد محصول سر زدیم، وقت ناهار بود و نتیجتا نتوانستیم با مدیر آن بخش یعنی خانم درباره موبایل اپلیکیشن دیجیکالا صحبت کنیم.
خوشرو و خوشبیان است و ادعا میکند دیجیکالا یکی از اولین شرکتهایی است که در ایران به صورت جدی در مورد تجربه کاربری» کار میکند: نزدیک ۱۰ ماه است ما تیم تجربه کاربری» در دیجیکالا داریم که با توجه به فعالیت خودم در این حوزه به جرات میتوانم بگویم اولین شرکتی هستیم که در محیط آنلاین یعنی وب، روی این موضوع کار میکنیم.»
تحقیقات بسیار گسترده این تیم به جهت افزایش کیفیت تجربه کاربری منجر به تعریف دو فاز برای این گروه شد که در فاز اول با هدف قرار دادن کاربرهایی که در جامعه هدف دیجیکالا قرار دادند، تلاش شده است وبسایت، کاربرپسندتر شود و کاربران احساس بهتری در کار کردن با آن داشته باشند؛ فاز دوم به اپلیکیشن موبایل اختصاص یافته است: الان تقریبا فاز مطالعات و طراحی موبایل اپلیکیشنمان به پایان رسیده و داریم پیادهسازی آن را شروع میکنیم؛ برنامهمان این است که در ابتدا این کار را روی سیستمعاملهای اندروید و آیاواس برای موبایل و تبلت در سایزهای متنوع انجام دهیم.»
برای یک سفر درونشهری به حوالی جاده قدیم کرج، جایی که مرکز پردازش سفارشهای دیجیکالا در آن مستقر است، آماده میشویم. قبل از خروج از ساختمان مرکزی در حالی که برادران محمدی در حال آماده شدن برای این سفر درونشهری بودند، سری به اتاق آنها میزنیم. اتاقی با دیوارهای شیشهای که نشان میداد مدیران دیجیکالا خود را از بدنه مجموعه میدانند و تمایل دارند فرهنگ استارتآپی دیجیکالا را کماکان در شرکت زنده نگه دارند.
تندیس چهارمین جشنواره فاوا و تندیس وبسایت برتر در پنجمین جشنواره وب ایران در بهمن ۹۱ بخشی از تندیسهایی بود که در آنجا قرار داشت و توجه را جلب میکرد که گوشهای از موفقیتهای این مجموعه را در سالهای اخیر نشان میدهد. هر چند بزرگترین موفقیت آنها موفقیت در به سرانجام رساندن یک استارتآپ در فضای کاهنده آیتی ایران است؛ فضایی که به نظر میرسد در سال ۹۳ و پس از روی کار آمدن دولت جدید رنگ و بوی بهتری به خود گرفته است. اتومبیلهایشان را برای رفتن به مرکز پردازش سفارشهای دیجیکالا روشن میکنند و بهرغم اینکه چهرههایشان شبیه به یکدیگر است اما اتومبیلهایشان تفاوتهای عمدهای دارد.
در این زمان کمی فرصت پیدا میکنیم از حمید محمدی درباره پیشینه دیجیکالا و خودش بشنویم: کارشناسی مهندسی صنایع را از دانشگاه خواجه نصیر و کارشناسی ارشد را در رشته امبیای با گرایش بازاریابی از علم و صنعت گرفتم و پس از چندین سال کار کردن در بازار کار ایده دیجیکالا را به اتفاق برادرم در سال ۸۵ اجرایی کردیم.» امکان ندارد در بدو ورود به انبار دیجیکالا شگفتزده نشوید. محیطی که وارد آن شدیم چه به لحاظ کیفی و چه کمی بسیار فراتر از تصورم بود. محیطی به مساحت ۱۰ هزار متر مربع که در آن سولهای به مساحت پنج هزار متر مربع ساخته شده بود.
در قسمت ورودی نگهبانهایی خوشپوش و نونوار پذیرای ما بودند و در قسمت راست اتاقی تعبیه شده بود که کمدهای بسیار منظمی در آن وجود داشت و مخصوص کارکنان بود. در این ساختمان هم خبری از دیوار نیست و شیشهها حائل میان اتاقهای مختلف هستند. سوله یک ورودی و یک خروجی اصلی دارد. دو در بزرگ که یکی در سمت راست مربوط به آوردن بار است و دیگری که پیکها، کامیونتهای پست و تیپاکس در آنجا محصولات را بارگیری میکنند تا به دست مشتریان برسانند. یک در هم در وسط مجموعه قرار دارد که کارکنان بیشتر از آنجا ورود و خروج میکنند.
مدیرمحصول دیجیکالا جایی در مقابل غلتکها، کالاها و قفسههای متعدد سعید مختصری از روند شکلگیری سفارش و تامین کالا را برایمان بیان میکند:پس از مشخص شدن طبقهبندی کالاها، فهرست کالاها از بازاریابی به واحد بازرگانی میرود و پس از مذاکره با عرضهکنندهها و تامینکنندهها کالاهای توافقشده خریداری میشوند و به انبار که اینجا باشد، تحویل داده میشود. پس از ثبت در سیستم نرمافزاری برای هر محصول بارکد و شماره سریال مخصوص تولید میشود و با توجه به اندازه و سایز آن در محل مناسبی از انبار قرار میگیرد. پس از آمدن سفارش به وسیله نرمافزارهای ویژه انبارداری صورت کالاها برداشته میشود و بعد از بستهبندی و با توجه به نشانی سفارشدهنده مشخص میشود که محصول از چه طریقی به مشتری رسانده شود.»
وقتی در فضای بیرون از شرکتگردی با برادران موسس دیجیکالا گپ میزنیم مشخص است که باور دارند تازه آغاز راهند و باید توسعه پیدا کنند:تمرکز جدی ما روی بخشهای محصول و تکنولوژی است و بنا داریم بهترین استعدادها را با هر مکانیسم و قیمتی به دیجیکالا بیاوریم. از دید ما دیجیکالا میتواند نماد تکنولوژی وب در ایران باشد و بهترین محیط برای کار کردن هر کسی با هر تخصصی است که دیجیکالا به آن نیاز دارد.»
رسیدن به یک سرمایهگذار بیرونی از دید سعید ارتباط چندانی به تغییر عطش شرکت برای توسعه ندارد:در فرآیند توسعه برای دیجیکالا، سرمایهگذاری صرفا مادی نیست و از نظر ما مساله حائز اهمیت این بود که همواره یک شریک استراتژیک وارد مجموعه شود تا به فرآیند رشد در دیجیکالا کمک کند. به اعتقاد ما مجموعه سرآوا از همین جنس بود و الان هم هست. سرآوا برای دیجیکالا بیشتر نقش یاریدهنده به فرآیند رشد را دارد تا یک سرمایهگذار صرف.»
طی حرفهایی که درباره وسواسشان برای ورود یک سرمایهگذار جدید میزنند میتوان واقعا رد این حساسیتها را دید:هنوز میبینیم طرز تفکرهای سنتی نسبت به مدیریت شرکتها وجود دارد و به نظر ما یکی از دلایل اصلی اینکه شرکتهای آیتی شکل میگیرند و عملا پس از مدتی دچار افول میشوند، این است که تمایل چندانی ندارند از فرمولهای بینالمللیای که جواب دادهاند و منطبق بر روند رشد هستند، پیروی کنند.
بسیاری از شرکتهای آیتی هستند که جلسات هیات مدیره و مجامعشان حول محور بحث سوددهی میچرخد؛ اینکه سال پیش چقدر سود دادیم یا سال بعد چقدر سود خواهیم داد که این نوع نگاه برای رشد و پیشرفت استارتآپها در حوزه آیتی اصلا مناسب نیست. البته باید ذکر کرد علت اصلی این موضوع آن است که شاید در فضای اقتصادی اخیر ثبات اقتصادی وجود ندارد و هیچ کس حاضر نیست نقد را به نسیه بفروشد و سود را فدای آینده کند.»
خیلی قاطع به جذابیت فروشگاه فیزیکی جواب منفی میدهند و استدلالشان برآمده از تجربه است: فروش در فضای فیزیکی با استراتژیهای ما کاملا در تضاد
در ادامه برای شما دوستان و همراهان وبلاگ تولید ملی مجموعه ای پوستر در مورد رونق تولید از سراسر اینترنت گرداوری شده است. شما هم می توانید پوستر های خود را برای ما ارسال کنید.
برای دیدن در اندازه اصلی کلیک کنید.
برای دیدن در اندازه اصلی کلیک کنید.
برای دیدن در اندازه اصلی کلیک کنید.
منبع تصاویر: اینترنت
توجه به محصولات تولید داخل و خرید کالای ایرانی، موضوعی است که در سالهای اخیر ذهن مسئولان کشور را به خود مشغول کرده و برنامهریزان این امر برای رسیدن به این هدف راهکارهای متفاوتی ارائه دادهاند.
در همین زمینه دومین نمایشگاه خانه ایرانی - کالای ایرانی با حضور ۳۰۰ برند داخلی در مصلای امام خمینی (ره) تهران تا نهم بهمنماه در سال 95 برگزار شد که استقبال بسیار خوبی را نیز شاهد بودیم. به همین بهانه و با توجه به اینکه در آستانه سال جدید قرار داریم و خریدها از بازارهای مختلف آغاز خواهد شد ، باید تلاش کرد در این بین جایگاه خرید کالای ایرانی نیز تقویت شود.
به عقیده کارشناسان کالای ساخت داخل باید قانعکننده، بادوام، با استحکام و مرغوبیت آن طوری باشد که مشتری را قانع کند. همچنین بررسیها نشان میدهد عدم فرهنگ مصرف کالای ایران و عدم کیفیت مطلوب کالاها علت اصلی مصرف کالای خارجی است.
با نگاهی جزئی از وضعیت مصرف مردم، میتوان به این نتیجه رسید که هنوز تعداد زیادی از مردم تمایل به سمت کالای داخلی ندارند. مصرف کالاهای خارجی و توجه نکردن به تولیدات داخلی همچون ویروسی در کشور درحال گسترش است و عوارض سوءِ آن در تمامی جنبههای ی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور قابل مشاهده است. اگر به گوشه گوشه منزلمان نگاه کنیم ، متوجه انواع کالاهای لوکس و ضروری میشویم که در خانههایمان جا خوش کردهاند درحالی که کالاهای داخلی در انبار کارخانهها خاک میخورند و منتظر نگاه ما هستند.
خرید کالای ایرانی و حمایت از تولید داخل در این شرایط اقتصادی کشور،یک امر کاملا عقلانی است و مقام معظم رهبری نیز بارها روی آن تاکید کردهاند که متاسفانه مورد غفلت واقع شده و ما شاهد جولان کالاهای وارداتی در بازارهای داخلی هستیم درحالی که کالاهای مشابه داخلی مورد استقبال خریداران قرار نمیگیرد و کشور با مشکلاتی همچون بیکاری مواجه است.
نکته جالبتر اینجاست این روزها حتی بسیاری از تولیدات داخلی کالای خود را با نام و نشان کالاهای خارجی در بازار عرضه میکنند و برخلاف بسیاری از کشورهای جهان که تولید داخلی برایشان افتخار است، برای تولیدکننده و فروشنده داخلی، جنس ایرانی مایه مباهات نیست. آنها مجبورند برای فروش اجناس خود با برند غیرایرانی وارد بازار شوند که این مساله نشاندهنده عدم فرهنگسازی مناسب برای استفاده از کالای ایرانی و همچنین عدم اطمینان به تولید داخل است. با این اوصاف وظیفه تولیدکنندگان برای ارتقای کیفیت و جذب اطمینان مشتری چیست؟ همچنین وظیفه دولت و نهادهای ذیصلاح برای رونق تولید ایرانی و فرهنگسازی در این زمینه چیست؟
خیلی روشن است که اگر مردم خرید کالای خارجی را کم کنند و تا حد ممکن از کالاهای ایرانی یا کالاهایی که بخشی از آن در ایران تولید میشود، استفاده کنند، بازار کافی برای تولیدکننده ایرانی بهوجود میآید و زمینه رونق یافتن تولید داخلی فراهم خواهد شد. این به معنای ایجاد شغل بیشتر و ارتقای امنیت شغلی در جامعه است. در همین زمینه دومین نمایشگاه خانه ایرانی- کالای ایرانی با حضور ۳۰۰ برند داخلی در مصلای امام خمینی (ره) تهران پذیرای حامیان تولید ایرانی شد. تولیدات ایرانی در زمینه مبلمان، لوستر و چراغهای تزئینی، فرش دستباف و ظروف آشپزخانه در این نمایشگاه عرضه شده است.
همچنین تخفیف 10 تا 30 درصدی از خدمات ویژه تولیدکنندگان در این نمایشگاه ، اجرایی شد و حمایت از تولید داخل در مسیراقتصاد مقاومتی مهمترین هدف از برگزاری این نمایشگاه است و سبب رونق بازار و صنعت خواهد شد. کسب نقدینگی هدف ارائه تخفیفهای ویژه از سوی تولیدکنندگان بود و گردآوری تولیدکنندگان در کنار هم سبب ایجاد زمینه انتخاب و پاسخگویی به سلایق مختلف مصرفکنندگان و خرید آسان میشود.
البته برای اینکه مردم کالای داخلی تهیه و استفاده کنند، مردم تنها بازیگر موثر نیستند. هم دولت و هم نهادها و سازمانهایی مانند شهرداریها و صداوسیما و رسانههای عمومی نیز بازیگران این عرصه هستند. دولت بهعنوان نهادی که اختیارات لازم برای تنظیم بازار را دارد، میتواند معادلات بازار را بهگونهای تنظیم کند که مصرف کالای داخلی در مقایسه با کالای خارجی منطقیتر و صرفه اقتصادی بهتری داشته باشد. دو کار اصلی که دولت باید انجام دهد، تنظیم تعرفهها با رویکرد حمایت از تولید داخل و مبارزه جدی با پدیده قاچاق است.
متاسفانه دیده میشود برخی کارشناسان و مسئولان علاوه بر اینکه تمایل بسیاری بر استفاده از کالاهای غیرایرانی دارند ، حتی در صحبتهای روزمره خود نیز از واژههای غیرفارسی و بیگانه استفاده میکنند یعنی ترجیح میدهند بهجای استفاده از معادل فارسی شناخته شده آن کلمه، از واژه انگلیسی استفاده کنند. در صورتی که این مساله خلاف فرهنگ ایرانی - اسلامی است و درصورت رواج آن تبدیل به معضل خواهد شد.
زمانی که مربی فوتبال لباس خارجی و اتومبیل خارجی استفاده میکند، نوجوانانی که او را الگو قرار داده ، از او تقلید کرده و او را بهعنوان الگوی برتر و مطلوب برمیگزینند. فرهنگ استفاده از کالای ایرانی باید از دوران مدرسه به دانشآموزان تعلیم داده شود. در آموزشوپرورش باید برنامهریزی شود تا با افزایش دانش، اطلاع دانشآموزان از هویت فرهنگی و منافع ملی افزایش یابد. متاسفانه بسیاری از لوازمالتحریرهای دانشآموزان ایرانی از خارج وارد میشود و کودک ایرانی از دوران ابتدایی شکلگیری شخصیت خود میآموزد که از کالای خارجی استفاده کند.
خانوادهها باید به فرزندانشان بیاموزند که حمایت از کالای ایرانی، پاسداری از اقتصاد ملی و اشتغاایی جوانان را در پی دارد و مصرف کالای خارجی بیکاری جوانان ایرانی و پر شدن جیب کارگران خارجی را بهدنبال دارد بنابراین آگاهیهای لازم باید به مصرفکننده ارائه شود. او باید بداند مصرف کالای خارجی سلیقهای شخصی نیست بلکه به معنای بیکار شدن جوان ایرانی و پدید آمدن مشکلات همراه آن است. در رادیو و تلویزیون باید محدودیتهای بیشتری برای تبلیغات کالاهای خارجی اتخاذ شود تا رسانه ملی کارکردی ضدتوسعه ملی نداشته باشد.
کالای ایرانی باید برازنده هر ایرانی باشد و پیشنیاز خرید کالای ایرانی تولید داخلی مرغوب است. به عبارت دیگر، برای مصرفکنندگان کالای ایرانی باید احترام قائل شد. کالای ایرانی بهلحاظ کیفیت باید مطلوب و قابل رقابت باشد چراکه کیفیت، اصل مهم در ترغیب مردم به خرید کالای ایرانی است. رسانهها نیز باید فرهنگ باور ملی را در خرید کالای ایرانی افزایش دهند.
از سوی دیگر، اجرای طرحهای اقتصاد مقاومتی و تشویق مصرفکنندگان به خرید کالای ایرانی نیز با بالا بردن کیفیت و ساخت کالاهای استاندارد میسر است. توجه و حمایت از تولید ملی از مهمترین و کلیدیترین مولفههایی است که سبب بهبود وضعیت اقتصادی کشور میشود چراکه با به گردش درآمدن چرخهای تولیدی کشور ، بسیاری از مسائل و بحرانهای فعلی اقتصادی جامعه از بنبست خارج خواهد شد. گسترش و رونق تولید کشور موجب میشود فرصتهای شغلی جدیدی بهوجود آید و مساله اشتغال جوانان که به یکی از اصلیترین معضلات فعلی نظام اقتصادی کشور بدل شده، تا حدی برطرف شود. بیکاری و تعطیلی واحدهای تولیدی داخلی یکی از عوارض خرید کالای خارجی است که امروز بسیاری از خانوادهها با معضل بیکاری به نوعی دستوپنجه نرم میکنند که این معضل خود زمینهساز معضلات اجتماعی بسیاری است.
برای اشتغال جوانان و توسعه اقتصادی کشور باید از خرید کالاهای خارجی خودداری کرد و با خرید کالای ایرانی میتوان نقش اساسی در حمایت از اقتصاد مقاومتی و تولید داخلی ایفا کرد. حمایت از تولیدکنندگان داخلی در جهت تبلیغات موثر برای معرفی محصولات یکی از مهمترین اقداماتی است که در راستای رونق تولید ملی اهمیت دارد چراکه اثبات شده تبلیغات در دنیای امروز خرج و هزینه کردن نیست بلکه سرمایهگذاری است.
خرید هر کالای خارجی زمینه نابودی فرصتهای شغلی را سبب میشود که افزایش کیفیت کالاهای تولید داخلی مهمترین عامل در ترغیب مردم به مصرف کالای داخلی است. از طرفی دیگر، مصرف کالای ایرانی برای حمایت از تولید داخلی و سرمایهگذاری، صیانت از اشتغاایی، جلوگیری از خروج ارز، کاهش وابستگی به واردات و . باید بهعنوان اولویت خریداران قرار گیرد. برای تحقق حمایت از تولید داخلی و اقبال جامعه به سمت تولیدات ملی ، باید اسطوره ذهنی کیفیت کالای خارجی در باور افراد جامعه بشکند و شکستن چنین باور غلطی نیازمند اطلاعرسانی و آگاهسازی است.
بنابراین باید اشاره کرد که ثبات در اقتصاد ملی با حمایت از تولیدات داخلی امکانپذیر است. یکی از مهمترین اصول ایجاد ثبات در اقتصاد ملی، حمایت همهجانبه هدفمند از تولیدات داخلی است. کیفیت پایین، قیمت تمام شده بالا، عدم توجه به خواستههای مشتری و خدمات پس از فروش ضعیف از مهمترین علل و عواملی است که موجب عدم استقبال آحاد مردم از اجناس داخلی شده است.
با حذف کالاهای قاچاق، برای خرید کالاهای ایرانی میتوان از طریق فرهنگسازی و البته با ارتقای کیفیت تولیدات اقدام کرد. در تهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی بر ضرورت حمایت و تقویت از توانمندیهای داخلی تاکید شده لذا با حرکت به سمت سرمایهگذاری برای تولید محصولات مورد نیاز در داخل کشور، میتوان زمینه افزایش تولید و اشتغال را فراهم کرد. در شرایط فعلی باید از واردات کالاهای واسطهای و مصرفی غیرضروری جلوگیری شود تا تولید داخلی توان رقابت و رشد را داشته باشد.
البته لازم است توان و دانش نیروهای متخصص و نخبه کشور برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی بهکار گرفته شود چون اکنون بسیاری از قدرتهای اقتصادی جهان جایگاه امروز خود را با تکیه بر داشتهها و ظرفیتهای بومی خود بهدست آوردهاند.
همچنین حمایت و تقویت بنگاههای کوچک و متوسط در کشور ضرورت دارد و باید اشاره کرد که قابلیت نیروی انسانی کشور بسیار زیاد است و باید فرهنگ بهکارگیری این افراد را در جامعه نهادینه و از آنان حمایت کرد. همچنین ترغیب مردم به خرید کالای ایرانی حائز اهمیت بسیاری است و تا زمانی که محصول تولیده شده به فروش نرسد، چرخه تولید کامل نمیشود به همین دلیل یکی از اقدامات اساسی نهادینه کردن فرهنگ خرید کالای ایرانی بهویژه دانشبنیان است.
نامگذاری سال ها توسط رهبر انقلاب اسلامی، آیت الله ای، رسمی نیکو است که به صورت هدفمند از سوی ایشان برای حل مشکلات اساسی ایران، بنا نهاده شده است.
اگر در سال های نخست، سال ها بیشتر از روی مناسبت های مذهبی و به نام امام علی (ع) یا پیامبر اعظم مزین شدند، اما با تدبیر رهبری، اسامی کاربردی برای سال های اخیر اعلام شدند تا امسال که به نام تولید ملی نامگذاری شده است.
حمایت از تولید ملی، بخش نخست نام سال ۱۳۹۱ بود. سالی که اگر در راستای نامگذاری اش به پیش می رفت، در پایان نتایج بسیار خوبی را برای ایران به دنبال خواهد داشت. اما برای تحقق این نتیجه چه کار باید کرد؟ اگر چه پاسخ گویی به این سوال خوب در حد و اندازه استراتژیست های بزرگ و اساتید دانشگاه و مدیران عالی رتبه است اما من نیز به سهم خودم و به اندازه فهمم باید به این سوال جواب بدهم تا بتوانم در راهی که رهبر انقلاب مشخص کرده است، قدم بردارم. به همین خاطر پیشنهادهای زیر را برای تحقق اهداف سال حمایت از تولید ملی مطرح می کنم.
حمایت از تولید ملی با استفاده بدون استثنای همه از این تولیدات محقق می شود. اگر اداره ای از تولید ملی استفاده کند اما اداره دیگری شان خود را بالاتر از این ببیند، و از تولیدات خارجی استفاده کند، به هدف نمی رسیم. این تولیدات از وسایل ساده مثل لوازم التحریر شروع می شود و تا خریدهای کلان ادامه می یابد. به نظر من رهبری و سران قوای سه گانه باید در این امر پیش قدم شوند و در گام نخست خرید هر گونه کالایی غیر ایرانی در بیت رهبری، نهاد ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه، ممنوع شود مگر در صورت نیاز اساسی. تشخیص این نیاز اساسی باید با کمیسیونی عالی در هر کدام از این نهادها باشد که تشکیل جلسه و تصویب گرفتن از آن به سادگی ممکن نباشد و تصمیمات آن توسط بالاترین شخص هر یک ازین نهادها موشکافانه بررسی شود.
بسیاری از کالاهای غیر اساسی یا نیمه اساسی خارجی که در داخل معادلی ندارند، به راحتی قابل ساخته شدن هستند اما به علت نداشتن بازار اولیه یا جا افتادن برند خارجی، در داخل صرفه ساخت ندارند. اگر خرید این کالاها که بالاخره باید جایگزین شوند، از خارج یا از نمایندگان داخلی شرکت خارجی ممنوع شود و به جای آن با تشریح نیازهای هر دستگاه و اداره و سازمان، تولیدکنندگانی که قابلیت تولید را دارند، دعوت به مشارکت شوند، بخش عمده ای از نیاز به آنها مرتفع خواهد شد.
انگیزه آزمندی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به قدری بالاست که در ایامی که یکی از برندهای خارجی در همه رسانه های مطبوعاتی و آنلاین به دلایل خاصی، ممنوع از تبلیغات اعلام شده است، بیشترین حجم تبلیغ این برند در صدا و سیما رخ می نمایاند. تبلیغات خارجی فارغ از سود و ضرر صدا و سیما، باید به سرعت از صدا و سیما تا حد ممکن محو شود. با حذف هر ثانیه تبلیغ خارجی، ده ثانیه تبلیغ مثبت به نفع کالاهای داخلی ایجاد می شود زیرا کالای خارجی با پول بیشتر وقت تبلیغات شبکه ها را می خرد و در ثانی ذائه مخاطب را نیز در دست می گیرد. شاید تنها فرمان مستقیم رهبری باعث قطع این تبلیغات مضر در صدا و سیما شود.
تولید داخلی به دانش محتاج است. متاسفانه علی رغم این نکته مهم، کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه، سایت های علمی، تحقیقاتی و خبری خارجی – که ابزار دست تولید کننده داخلی برای اطلاع از پیشرفت خارجی هستند – را فیلتر کرده است. سایت های مثل مجموعه ابزارهای وردپرس یا codex.wordpress.com یا سایت های علمی یا سایت های خبری خارجی، پس از فیلترینگ براساس رویه فعلی کمیته فیلترینگ، تنها با میل مجدد این کمیته از فیلتر در می آیند چرا که براساس این رویه باید صاحب سایت در ایران حضورا احراز هویت شود! و بعد محتوای مجرمانه را پاک کند. این رویه و عمل کمیته فیلترینگ عملا تولید کننده داخلی را که دسترسی به سایت های خارجی ندارد، در قفسی این بار ساخته داخل، حبس می کند. به نظر می رسد این مهم نیز تنها با دستور رهبری و تعیین کمیته ای مستقل و با اعضایی عمدتا جوان و به غیر از وابستگان نهادهای فعلی در کمیته فیلترینگ یا شورای فضای مجازی، ممکن باشد چرا که آقایان فعلی آن چنان در رویه خود فرو رفته اند که بیم آن می رود با تلنگر رهبری نیز، تکان نخورند!
نباید خودمان را گول بزنیم و تولید را با مونتاژ قطعات آماده یکی کنیم. کاری که خودروسازان کشور انجام می دهند. تولید واقعی باید واقعا حمایت شود و مونتاژ در پله ای پایین تر قرار گیرد.
بسیاری از مؤسسات تولیدی کشور عملا با هزینه بالا و نیروی انسانی زیاد، وبال اقتصاد کشور شده اند. باید این مؤسسات در فرایندی با خونریزی و درد، جراحی شوند. این مؤسسات در پشت سپر جلوگیری از بیکاری کارکنان و کارگران پنهان شده اند که یک بیمه بیکاری مناسب، می تواند این سپر را در هم بشکند. در عین حال هزینه این بیمه کمتر از خسارتی است که نگهداری ازین مؤسسات به اقتصاد کشور می زند.
انجمن های حمایت از مصرف کنندگان باید به سرعت تشکیل شوند و با استفاده از ابزار رسانه ای و قانونی، تولیدات خوب را از بد سوا کنند و مشخص کنند. این انجمن ها با نیروی داوطلبان به عنوان یک حرکت حقوق بشری، هم وجهه خوبی برای جمهوری اسلامی خواهند داشت و هم بار دولت را در بازرسی سبک می کنند.
برای نوشتن موارد دیگری هم هست اما برای زیاد نشدن حجم مقاله به همین مقدار بسنده می کنیم!
مصرف کالای ایرانی به عنوان گامی مهم در تحقق اقتصاد مقاومتی زمینه ساز اشتغال پایدار، رونق چرخه تولید، تداوم اقتصاد پویا و ماندگار است. به گفته کارشناسان اقتصادی، حمایت از تولیدات داخلی سه ویژگی بارز جلوگیری از خروج ارز، رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال را به همراه دارد.
رومه روزان در یادداشتی به قلم هیوا رحیمی فعال اجتماعی آورده است: سال 1396 با تمام فراز و نشیبهایی که داشت گذشت و رهبر انقلاب سال 1397 را مزین کردند به نام سال حمایت از کالای ایرانی» و این امر نیکو را میتوان نگرشی شایسته دانست در راستای رفع مشکلات اقتصادی داخلی و اتکا بر نیروی بومی به نحوی که چرخه اقتصادی کشور را در اقدامی مشترک (دولت و ملت) بچرخانند و از چرخش این چرخه اقتصادی، بسیاری اتفاق شایسته رُخ خواهد داد از جمله کاهش بیکاری، فقر و
همچنین برای رفع رکود موجود، نیازمند حمایت از کالاهای ایرانی هستیم تا با نگاه به توانمندیها و پتانسیلهای داخلی؛ تبعات تحریمهای اقتصادی دشمنان کارایی برای اقتصادمان نداشته باشد که این مهم بسیار مورد تاکید رهبر معظم انقلاب است. علاوه بر فرهنگسازی در زمینه خرید کالای ایرانی برای رونق این بخش ضروری است تولید کنندگان با افزایش کیفیت خود زمینه ساز گرایش بیشتر افراد به این بخش شوند.
رهبر انقلاب تاکید دارند که کالاهای داخلی را تبلیغ کنیم؛ نه اینکه به کالای خارجی نیاز نداشته باشیم، ولی وقتی کالای داخلی داریم و کالای مشابه هم از خارج بیاید قطعا باید کالای داخلی خودمان را رونق دهیم و تبلیغ کنیم و همه شهروندان باید این نوع نگاه را نسبت به کالای داخل کشور داشته باشند.»
حمایت از تولید ملی میتواند راهکاری باشد که مسئولین امر به دنبال آن هستند به این معنی که گام برداشتن در راستای شعار سال1397 موجب میشود که آمار بیکاری، فقر و. کاهش یافته و امور اشتغالزایی خانوادهها صورت خواهد گرفت. شایسته است که مسئولان، هنرمندان و اصحاب قلم و رسانه با توجه به تاکید رهبر انقلاب بر مصرف کالاهای داخلی مبلغ و مروج این نوع کالاها در جامعه باشند تا فرهنگ عمومی به این سمت سوق پیدا کند.تاکید برمصرف کالای داخلی، فقط توصیه ای برای مصرفکنندگان نیست، بلکه تولید کننده هم باید با ارائه کیفیت برتر و قیمت پایینتر، اجازه ندهد که مشتریان به کالای خارجی تمایل پیدا کنند و از سوی دیگر همه دستگاههای اجرایی و تصمیم گیر باید از تولید داخلی حمایت جدی کنند.
باید از کالای ایرانی بهطور بیشائبه حمایت کنیم چرا که حمایت از تولیدات داخلی پاسداری از اقتصاد ملی و تدوام راه شهیدان است .همه باید بدانند با مبارزه با قاچاق و مصرف بی رویه کالاهای خارجی و مقابله صحیح با بحران بیکاری، مصرف کالای داخلی است که اشتغال فرزندانمان و بیکاران جامعه را تضمین و از گسترش فقر، خشونت و نا هنجاری که موجب کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه می شود جلوگیری می کند.
این مطلب توسط یکی از کاربران برای وبلاگ ما از طریق بخش ویژه کاربران ارسال شده است.
میخواهید بدانید شروع یک کسب و کار پرسود ، پس از استعفا از شغل فعلیتان چگونه است؟ اگر از کارتان خسته شدهاید، به نظر میرسد تنها چند گام تا کارآفرین شدن فاصله دارید. نخستین کاری که باید پیش از استعفا دادن انجام دهید ، این است که پول پسانداز کنید و بعد این ۱۲ گام مهم را بخوانید تا بتوانید از یک کارمند به یک کارآفرین تبدیل شوید. البته شروع یک کسب و کار پرسود آن قدرها هم که فکر میکنید کار سادهای نیست. زمانیکه تصمیمتان را برای راه اندازی یک کسب و کار بگیرید، فرصتهای زیادی پیش رویتان قرار خواهند گرفت.
مشخص کردن اینکه میخواهید چه کاری انجام دهید برای برخی افراد به معنای یافتن علاقهشان است. به مهارتها، تواناییها و تجربیاتتان فکر کنید، واقعگرا باشید و تصمیماتتان را تجزیه و تحلیل کنید. تصور کنید هر روز به مدت چند ساعت هدایت کسب و کارتان را برعهده دارید. اگر با چنین روال کاری کنار میآیید، میتوانید طرحتان را اجرایی کنید و به کارتان ادامه دهید.
یک کسب و کار پایا کسب و کاری است که نقطهی تلاقی چیزی که شما میخواهید و آنچه دیگران برایش هزینه پرداخت میکند، است. من به دنبال کسب و کارهایی هستم که مورد تقاضای بازار و خریداران باشند. همیشه سعی کنید به دنبال ایدههای کسب و کار پرسود باشید و از کارآفرینان موفق الگوبرداری کنید. چیزی به مراجعهکنندگانتان پیشنهاد کنید که اگر خودتان نیز جای آنها بودید مشتاق داشتن آن محصول یا سرویس بودید.
با افرادی صحبت کنید که احتمالا جزء مشتریان بالقوهتان هستند. دربارهی نیازها و ترسهایشان بپرسید و الهاماتی را که به ایدهی کسب و کاریتان مرتبط هستند پیدا کنید. آیا مزایای محصول یا سرویسی که ارائه میکنید در ارتباط مستقیم با نیازهای مشتریانتان است؟ از صحبتهای آنها یادداشتبرداری کنید، چرا که میتواند طرح بازاریابیتان را موثقتر کند.
هدایت یک کسب و کار دستخوش تغییر شده است. بازاریابی امروز با تولید محتوا، مدیریت شبکههای اجتماعی و ارسال ایمیل مرتبط است. باید مشخص کنید رویکردتان دربارهی مسائل برای ارائهی ایدههایتان به مشتریان، چگونه خواهد بود. طرح کسب و کاری بریزید که در آن جزئیات به خوبی عنوان شده باشد. مواردی مانند ساختارهای عملیاتی، محصول، سامانههای توزیع و طرح توسعه را در طرح کسب و کار و بازاریابیتان پوشش دهید.
اگر برایتان امکانپذیر است، ایدهی کسب و کارتان را در مقیاس کوچک ایجاد کنید و در کنار آن به شغل خودتان بپردازید. شما میتوانید نخستین مشتریانتان را به دست بیاورید، و چنانچه از موفقیت کسب و کارتان مطمئن شدید، شغل فعلیتان را ترک کنید.
بسیاری از مالکان کسب و کارهای نوپا تلاش میکنند به سرعت پیشرفت کنند، و در بازار شناخته شوند. کسب و کارتان را در مقیاس کوچک شروع کنید و مشخص کنید کدام بخش از ایدهتان بهتر است و کدام بخش به اصلاح نیاز دارد. نظرات مشتریانتان را بپذیرید، و تغییرات لازم را انجام دهید تا رشد کنید.
اگر ایدهتان عملی به نظر میرسد، باید یک تیم خوب بسازید. وقتی تمام زمانتان را برای رشد کسب و کارتان بگذارید حتما موفق خواهید شد. اگر تجربهی کافی ندارید، میتوانید کارهای بازاریابی و خدمات مشتریان را برونسپاری کنید.
برای کسب و کارهای کوچک، به معنای این است که پولی جمع کنید تا چند ماه نخست فعالیتتان را سپری کنید. اگر رؤیاهای بزرگی در سر میپرورانید، ممکن است به سرمایهگذاری مشاع یا سرمایهگذاری خارجی نیاز داشته باشید.
تمام وقتتان را صرف کسب و کارتان کنید، یک بودجهی عملیاتی برای شرکت در نظر بگیرید. این بودجه میتواند هزینههای بازاریابی، حقوقها، و دیگر موارد کلیدی را شامل شود. مراقب باشید پولتان را صرف هزینههای بیهوده نکنید.
کارتان را بر اساس طرحی که ساختهاید به پیش ببرید. هرچند، شما میتوانید، بسته به شرایط، فرصتّها و مشکلات، طرحها را تغییر دهید.
تابهحال شنیدهاید که میگویند: آدمها را از دوستانشان بشناسید”؟ این مسئله در دنیای کسب و کار نیز صادق است. داشتن دوستان کارآفرین میتواند شما را در مسیر دنبال کردن رؤیاهایتان راهنمایی و هدایت کند.
پس از آنکه از کارتان استعفا دادید، با تمام توان تلاش کنید زمان را هدر ندهید. چیزی که دربارهی آخرین گام استعفا دادن از شغل و راهاندازی یک کسب و کار باید بدانید این است که عقبگرد نداریم! همیشه اطمینان حاصل کنید تصمیمی میگیرید که به بقا و رشدتان کمک میکند.
تولید ملی به معنای حضور اقتصاد جامعه در عرصه جهانی است ، کشوری که تولید کالا یا خدمت ندارد طفیل اقتصاد جهانی محسوب می شود و همیشه وابسته خواهد بود اما جامعه ای در عرصه بین المللی برنده است که تولید کننده باشد.
با توجه به این که اقتصادکشورهای به سمت جهانی شدن پیش می رود و روند جهانی سازی هم ادامه دارد موقعی می توانیم تولید داخل را به عنوان تولید ملی مطرح کنیم که در سطح جهانی ازریابی شود و قدرت رقابت داشته باشد.
هرچه به سوی تقویت تولید حرکت کنیم ، حضور و بروز بیشتری در عرصه بین المللی می یابیم و در ان صورت تولید ملی نشان اقتصاد ایرانی در جهان خواهد شد. در داخل هم تولید ایرانی در رقابت با کالاهای وارداتی نه تنها دغدغه نخواهد داشت بلکه بخشی مهمی از واردات را فاقد مزیت خواهد کرد.
حمایت از تولید ملی بدین معنی است که کیفیتی بالاتر را در محصول ایجاد کنیم و تحویل جامعه دهیم؛ باید حمایت از تولید ملی به عنوان دغدغه اصلی همه مردم و مسئولان باشد و مصرف کننده ایرانی هم با اختیار خود کالای ایرانی را بر موارد مشابه خارجی ترجیح دهد.
برخی کارشناسان مسئله تولید ملی را به معنای حضور اقتصاد جامعه در حوزه اقتصاد جهانی می دانند یعنی شایستگی ارائه محصول در عرصه جهانی. پنج ویژگی تولید ملی شامل ارزش افزوده بالا ، قیمت تمام شده معقول و قابل رقابت ، قابل قبول بودن کیفیت و استانداردهای تولید ، رعایت استانداردهای زیست محیطی ، فناوریهای نوین و پیشرفته در فرآیند تولید محصولات است.
جهانگیر عسگری مدیرعامل یک شرکت فعال در حوزه نیرونیرو است که معتقد است پذیرش هدفمندشرکت های خارجی برای سرمایه گذاری و فعالیت در کشور ، بهترین حمایت دولتمردان از صنعتگران و فعالان عرصه تولید است.
وی معتقد است:"فعالان عرصه تولید در دوران تحریم ظالمانه با برنامه ریزی مانع از توقف تولید شدند و به جرات می توان گفت امروز تولید برای ادامه فعالیت خیلی به خارج ندارد اما این نگرانی وجود دارد که نگاه بیش از حد به خارج از کشور در دوران بعد از ترحیم همچون سونامی ویرانگری تولید را در برگیرد و انچه که سالها اندوخته ایم ویران کند.
عسگری ؛ مدیریت ، شجاعت و اینده نگری را مهمترین عامل موفقیت هر بنگاه تولیدی می داند که مهمتر از هر حمایتی است.
محمود لک مدیر هم مدیر عامل یک شرکت طراحی و ساخت قطعات صنعتی است ، وی که واحد تحت مدیرتش اخیرا به عنوان یک واحد تولیدی برتر در استان تهران معرفی شده است ، می گوید :" باید مراقبت بود در شرایط جدید تسهیلات به نام تولید از دیگر بخشهای غیر مولد سر در نیاورد."
وی می افزاید:" بهترین نوع حمایت از تولید ، شناسایی صنعتگر و تولید کننده واقعی از کسانی است که به اسم صنعت و تولید از موهبات این بخش در فعالیت های غیر صنعتی و غیر تولیدی استفاده می کنند" .
وی با اشاره به اهمیت نقش نظارتی دولت در فعالیت های تولیدی می گوید: "البته تولید کننده هم باید از خود توانمندی نشان دهد تا بتواند حمایت ها و تسهیلات جذب شده را در مسیر درست استفاده کند .
مسعود معزی نیا مدیر یک شرکت فعال در حوزه IT فناوری اطلاعات معتقد است حمایت از صنایع دانش بنیان به ویژه در قالب صنایع کوچک امروز رمز موفقیت در عرصه اقتصادی است .
وی می گوید:"واحدهای فعال در حوزه IT واحدهایی بسیار چابک و قابل انعطاف در تولید هستند که می توانند شرایط لازم را برای فعالیت های صادراتی صنایع کوچک فراهم کنند ."
وی با بیان اینکه امروزه صنعت IT بواسطه اشتغاایی بالا و ایجاد ارزش افزوده بسیار بالاتر حرف اول را در دنیا می زند ، می افزاید :" باتوجه به بالا بودن آمار تحصیلکردگان IT همچنین توانمندی ها و ضریب رشد بالای این صنعت در کشور ، ایران از فرصت بسیار خوبی برای توسعه فعالیت ها و صادرات برخوردار است ."
حمید عظیمی از فعالان صنعت پوشاک هم اعطای تسهیلات بلندمدت و ارزان قیمت را یکی از راهکارهای موثر در حمایت از واحدهای تولیدیی می داند که با وجود توانمندی بالای تولید به دلیل ضعف نقدیندگی با ظرفیت بسیار پایین فعالیت می کنند."
وی می افزاید :" این شرایط با واردات بی رویه کالاهای قاچاق همراه شده ، روندی که نفس تولید کنندگان داخلی را به شماره انداخته است بطوری که بسیاری از واحد های کوچک تولید کننده پوشاک با مشکل جدید مواجه شده اند.
این تولید کننده می گوید:" تولید کنندگان تنها انتظاری که از دولتمردان دارند حمایت منطقی و قانونی از تولید در برابر واردات است و این بهترین فرصت برای بهبود کیفیت تولیداد داخلی است ."
وی معتقد است:" برغم همه مشکلات و محدودیت ها اعتقاد دارم 60 درصد مشکلات به خود تولید کننده بر می گردد و اگر قرار باشد کالایی تولید شود قدم اول را باید خود تولید کننده بردارد چرا که دولت هم مسائل و مشکلات خاص خود را دارد و نمی توان انتظار زیادی از ان داشت ."
خانم سید فاطمه عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ، صنایع ، معادن کشاورزی تهران هم معتقد است :" برای حمایت از تولید ملی دو راهکار یکی از طرف تولید کننده و دیگری از طرف جامعه تقاضا وجود دارد.
وی می افزاید:" برای تولیدی می توانیم قابلیت رقابت فرض کنیم که ابتدا از نظر میزان کیفیت و حضور و خدمات دربازار بهترین شرایط و مطلوبیت را داشته باشد زیرا وفاداری مشتری به برندها و نام هایی خواهد بود که شرایط خوب و کیفیت و مطلوبیت را دارد."
وی اضافه کرد: نباید انتظار داشته باشیم که همیشه بخش دولتی از تولید حمایت کند حمایتی که می تواند از تولید انجام شود همان بالا بردن کیفیت است و حضور و ابقا در بازار به تعامل با مشتری و در نظر گرفتن سلیقه های مشتری منوط است .
خانم مقیمی می گوید: "علاوه بر دارا بودن قابلیت رقابت کالاهای داخلی با محصولات مشابه خارجی ؛ قیمت تمام شده، نوع بسته بندی و خدمات عرضه کالا می تواند علاوه بر حمایت از تولید داخلی، از عوامل ثبات حضور در بازار باشد ."
وی افزود : دولت تنها از طریق وضع قوانین و مقررات می تواند از تولید حمایت کند و سرفصل آ ن وضع قوانینی است که زمینه را برای تسهیل فضای کسب و کار فراهم کند که این امر مستم ورود ماشین آلات ، قوانین مربوط به کسب وکار ، قوانین مالیاتی و بیمه ای و بهداشت محیط از مواردی است که می تواند کمک کننده یا بازدارنده برای تولید و حضور در بازار باشد.
محمدرضا بهرامن نایب رئیس خانه معدن ایران نیز معتقد است :"یکی از مهم ترین محورها در حمایت از تولید ملی، شفاف سازی به ویژه در حوزه قوانین و مقررات است تا امنیت لازم برای جذب سرمایه ها فراهم شود.
وی می افزاید:" با شفاف سازی قوانین و مقررات، باید سرمایه ها به سمت تولید واقعی سوق پیدا کند و مشوق های لازم را برای سرمایه گذاری بخش خصوصی در شرایط کنونی و ویژه اقتصادی فراهم کنیم."
بهرامن می گوید : "یکی از راه های حمایت از تولید ملی ترغیب و افزایش تقاضا برای تولید ملی در داخل و خارج کشور است، در غیر این صورت ممکن است تولید ملی با آسیب هایی روبرو شود."
نائب رئیس خانه معدن ایران می گوید:" اگر نتوانیم برای تولید ملی تقاضا ایجاد کنیم، چند برابر آسیب هایی که در زمان رکود به تولید ملی وارد شد در شرایط پساتحریم و با گشایش بازارها ، متوجه تولید خواهد شد."
محمدرضا مرتضوی رئیس کانون صنایع غذایی ایران نیز می گوید: " تأمین منابع مالی و نرخ این تأمین منابع ازجمله مشکلات فراروی تولید است و تا زمانی که تعادلی در نرخ سود مربوط به تأمین منابع مالی شکل نگیرد نمی توانیم از بخش های غیرفعال تولید استفاده کنیم."
وی می افزاید:" با این مشکلات، هم اکنون کمتر از نیمی از ظرفیت واحدهای تولیدی استفاده می شود از این رو تنها راهی که می توان از حداکثر ظرفیت ها استفاده کرد؛ تأمین منابع مالی بخش های تولیدی است."
مرتضوی می گوید:" مصرف کالای تولید داخل و جلوگیری از ورود کالای قاچاق به داخل، اقدام دیگر در حمایت از تولید ملی است."
وی با بیان اینکه با ورود و توزیع کالای قاچاق در داخل کشور، هیچ تولید کننده ای حتی در دنیا نمی تواند با این کالاها رقابت کند ، می افزاید:" بستن مرزها و جلوگیری از ورود کالای قاچاق و همچنین نظارت بر توزیع کالاها در بازار می تواند زمینه های لازم را برای حمایت از تولید ملی فراهم کند."
محسن جلال پور رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی هم مهمترین اصل برای حمایت از تولید را شفاف سازی فضای کسب و کار و رفع زمینه های فساد و رانت می داند و می گوید:" فضای کشور برای توسعه پایدار اقتصادی نیاز جدی به برنامه توسعه دارد ، ایجاد فضای مناسب کسب و کار، فضای رقابتپذیر، شفاف، سالم و بدور از رانت میتواند اقتصاد سالم را پایهگذاری کند که در آن فضا حتما بخش خصوصی میتواند به راحتی مانند همه کشورهای دنیا شرایط حضور خود را در اقتصاد فراهم کند."
جلال پور با بیان اینکه در جذب سرمایهگذاری خارجی از سه چیز نگرانی داریم می افزاید:" عمده نگرانی ما این است که در این فضا در بخشی که نیاز به سرمایه گذاری نیست یا سرمایه گذاری خارجی به صلاح کشور نیست یا سرمایه ها در دراز مدت وارد کشور شود که این سرمایهگذاری ها ممکن است مانند برخی ازسرمایه گذاریهای داخلی به نتیجه نرسد."
وی معتقد است: "نگرانی دوم ما در جذب سرمایهگذاری خارجی این است که سرمایهگذاری در دولت و مجموعه های دولتی و نهادها اتفاق بیفتد که هر ذرهای که دولت در جریان جذب سرمایهگذاری خارجی بزرگتر شود".
رئیس اتاق ایران می گوید: "نگرانی سوم ما این است که این سرمایه گذاریها در شرایطی در کشور اتفاق بیفتد که با شرایط رقابتی و شرایط پساتحریم تطبیق نداشته باشد از این رو کشور باید برای توسعه خود برنامه داشته باشد و بر اساس آن و باتوجه به نیازها به ظرفیتها، فضای انسانی، نوآوریها، فضا را برای سرمایه گذاری و اقدامات دراز مدت و پایدار در کشور آماده کنیم.
صنعتگران که با موفقیت دوران دشوار تحریم را با اتکای به توانمندی های داخلی پشت گذاشته اند امروز چشم انتظار بسته های حمایتی هستند حمایتهایی که می تواند در حمایت های قانونی ، محدودیت های وارداتی و حمایت ها تسهیلاتی و معافیت های مالیاتی زمینه را برای رقابت پذر کردن تولید و کسب بازارهای جدید صادراتی فراهم کند.
غلامرضا تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای هم در خصوص ضروریات حمایت از تولید می گوید:" اگر در شرایط کنونی، دولت قانون خروج غیر تورمی از رکود را اجرایی کند بسیاری از مسائل و مشکلات تولید حل خواهد شد." (البته گفته های ایشان فقط در حد همون حرفه :| )
وی می افزاید:" قانون خروج غیر تورمی از رکود با تعامل بسیار خوب با بخش غیر دولتی تصویب شده اما هنوز بخش قابل توجهی از آن اجرایی نشده است."
تاجگردون معتقد است:" با توجه به رکودی که در چند سال اخیر بر اقتصاد ایران حاکم بوده انتظار میرود در شرایط پسا تحریم، چرخه منابع دولت، بانک مرکزی و نظام بانکی، به سمت تولید باشد و رویکرد منابع نیز سرمایهگذاری و جلوگیری از افزایش واردات باشد."
تاجگردون می گوید:"مشکلات فضای کسب و کار و نظام مالیاتی و نظارتی از مشکلات اساسی در اقتصاد ما بود که در قانون خروج غیر تورمی از رکود و رفع موانع تولید، بخش قابل توجهی از آن رفع شد و امیدواریم دولت هر چه سریعتر، آیین نامههای آن را تهیه و این قانون را عملیاتی کند.
ارسلان فتحی پور رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی هم با اشاره به تصویب و ابلاغ قانون رفع موانع تولید می گوید:" بخش عمده ای از این قانون به تامین مالی و سرمایه در گردش واحدهای تولیدی و همچنین محدود کردن واردات، اختصاص دارد درحمایت از تولید ملی شکل گرفت.
وی می افزاید:" گام بعدی برای حمایت از تولید ملی، فرهنگسازی برای مصرف کالای تولید داخل است تا کالاهایی را که در داخل کشور تولید میشود جایگزین کالاهای خارجی کنیم."
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس می گوید:" اگر امروز از تولید ملی و صادرات غیر نفتی حمایت نکنیم با صادرات نفتی نمیتوانیم درآمدهای مورد نیاز کشور را تامین کنیم از این رو باید صادرات به بازارهای منطقه و شرکای زمان تحریم در اولویت باشد.
فتحی پور می افزاید:" 150 هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری درگردش مورد نیاز واحدهای تولیدی است که بخشی از آن تمدید تسهیلات است و 40 درصد نیز از طریق بانکها و صندوق توسعه ملی تامین میشود.
علی سلیمانی مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی استان تهران معتقد است صنایع کوچک هم اکنون بیش از 60 درصد اشتغال صنعتی کشور را به خود اختصاص داده اند واحدهایی که به دلیل ویژگیهای خاص خود هیچگاه در بسته های حمایتی نظیر تسهیلات بانکی و تامین مالی ، مشکلات تولید و مسائل حقوقی قرار نمی گیرند ."
وی با بیان اینکه همه سازمانها از جمله مجلس شورای اسلامی با تصویب قوانین مورد نیاز و بانکها با اعطای تسهیلات به بخش صنعت باید نگاه ویژه ای برای حمایت از صنایع کوچک داشته باشند می افزاید:" حدود 800 هزار نفر در رشته های مختلف تولیدی ، صنعتی و صنوف در شهرک های صنعتی و مجموعه استان تهران مشغول فعالیت هستند که با ساماندهی انها در شهرک های صنعتی ، تعداد شاغلان به 1 میلیون و 200 هزار نفر افزایش می یابد .
نسرین مصدق صدقی معاون صنایع کوچک شرکت شهرک های صنعتی استان تهران هم می گوید:" ما هم در بخش زیرساخت ها و استقرار واحدهای صنعتی در شهرک های صنعتی و هم توسعه منابع انسانی ، توسعه بازار و صادرات ، توسعه تکنولوژی و فناوری ، منابع مالی و تسهیلات از تولید حمایت می کنیم ."
وی می افزاید :" در بخش تامین منابع مالی و تسهیلات بخشی مربوط به طرح نوسازی است که سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران با بانک صنعت و معدن تفاهمنامه ای برای پرداخت تسهیلات نوسازی برای خرید ماشین الات و به روز کردن تکنولوژی با شرایط مناسب امضا کرده است .
وی از ایجاد معاونت صنایع کوچک با هدف تامین منابع مالی در بانک صنعت و معدن خبرداد و افزود :" بخشی از تسهیلات هم در قالب کمک های فنی و اعتباری برای تکمیل زیرساخت واحدهای صنعتی با پیشرفت فیزیکی بالای 70 درصد پرداخت می شود ."
علی تعقلی مدیرعامل صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک هم از تدابیر جدید حمایت از صنایع کوچک خبر می دهد و می گوید :" صاحبان صنایع کوچک می توانند از طریق معاونت صنایع کوچک شرکت شهرک های صنعتی استان و مراجعه به نمایندگی های صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک در سراسر کشور ، از خدمات ان مثل ضمانتنامه های اعتبار خریدار و ضمانتنامه های تامین مالی که به اشخاص حقیقی و حقوقی ارائه می شود بهره مند شوند ."
وی می افزاید :" صندوق درخصوص ضمانتنامه های مناقصه و مزایده ، ضمانتنامه های حسن انجام پیش پرداخت و کسر وجه الضمان همچنین تسهیل در وثایق و وجوه تودیعی صنایع کوچک تا پایان سال 50 درصد تخفیف پیش بینی کرده است ."
مدیرعامل صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک می گوید:" در خصوص ضمانتنامه های تعهد پرداخت صندوق بعنوان تنها محل و موسسه اعتباری که ضمانت تسهیلات اعتباری را انجام می دهد مورد قبول 9 موسسه و بانک دارای مجوز از بانک مرکزی است ."
وی می افزاید :" صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک به منظور دریافت سریع و اسان تسهیلات بانکی این گروه از صنایع ، تسهیلات انها را نزد بانکها تضمین و بیمه می کند ."
مدیرعامل صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک می گوید:" علاوه بر این این صندوق اعتبار خرید و فروش مدت دار صنایع کوچک شامل مواد اولیه و ماشین الات مورد نیاز را تضمین می کند و متعهد به پرداخت ان می شود:"
کاوه زرگران رئیس کمیسیون کشاروزی اتاق بازرگانی صنایع معادن و کشاورزی تهران معتقد است: " اگر قرار است عوارض وضع شود باید به اطلاع صنعتگران برسد، همه دولت ها از ابزار تعرفه و عوارض برای حمایت از تولید استفاده می کنند که خود روش ها و قوانینی دارد نه اینکه تولید کننده وقتی می رود ماده اولیه را از گمرک ترخیص کند متوجه ابلاغ این عوارض به گمرک شود در حالی که این موارد باید از ماه ها قبل اطلاع رسانی شود."
زرگران می افزاید: "در شرایطی که صنعتگران ماده اولیه را در شرایط تحریم بانکی در فرآیند 3 تا 4 ماهه وارد کشور می کند وضع عوارض اینچنینی اچحاف در حق تولید کننده است."
وی می گوید: " شرط خروج از رکود رونق تولید است اما وقتی مشکلات را از یک بخش به بخش دیگر منتقل می کنیم مشکل حل نمی شود و باید تصمیم گیری کلان داشته باشیم و نسخه ای ملی تهیه کنیم که به نفع اقتصاد و کشور باشد. "
حسین راغفر کارشناس ارشد مسائل اقتصادی در خصوص مهمترین رویکردهای مورد نیاز برای حمایت از تولید ملی می گوید:" تصحیح کارکرد نظام بانکی و تسهیلات ارزان قیمت و کافی ، امری حیاتی برای رشد تولید در کشور است."
وی با بیان اینکه نظام بانکی ما در حال حاضر ، مجهز و آماده برای فراهم آوردن تسهیلات برای بنگاههای تولیدی کوچک و متوسط نیست می افزاید:" نرخ سود بانکی نیز به شدت بالاست که امکان رقابت را برای تولید کننده داخلی فراهم نمی کند ."
راغفر با اشاره به اینکه کنترل تورم کمک می کند که به تدریج نرخ سود بانکی کاهش یابد ، گفت: در شرایط کنونی ، نظام بانکی با مشکلات فراوانی روبروست و برغم کاهش دو درصدی نرخ سود تسهیلات بانکی ، عملا نرخ تسهیلات بالای 35 درصد است.
وی با بیان اینکه یکی از راه های عملی کردن ت های اقتصاد مقاومتی با محوریت تولید و بهره وری ، فراهم کردن زمینه های لازم برای رشد تولید است ، می گوید:" در چنین شرایطی کارکرد نظام بانکی یک امر حیاتی است اما متاسفانه ،نظام بانکی ما آمادگی لازم را ندارد."
راغفر معتقد است: " اصلی ترین کارکرد نظام بانکی ، تجهیز منابع خرد مردم و هدایت آن به سمت تولید و سرمایه گذاری است که متاسفانه نظام بانکی ما در حال حاضر این کارکرد را ندارد."
راغفر با بیان اینکه قوانین و مقررات دست و پاگیر دولتی از جمله موانع مهم دیگر در سر راه تولید است ، می گوید:" باید از تولید داخلی با فراهم آوردن فضای مناسب کسب و کار و ایجاد امنیت برای سرمایه گذاران حمایت شود ضمن اینکه فراهم آوردن فضای رقابتی در کسب و کار با حضور نهادهای دولتی ، شبه دولتی و خصوصی از نکات مهم دیگری است که باید در این راستان مورد توجه قرار گیرد."
اما کلام اخر اینکه نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر تولید داخل و ت مستقل قطعاً می تواند فشارهای اقتصادی غرب را خنثی کند و یکی از دستاوردهای مهم تهای کلی اقتصاد مقاومتی هم این مورد خواهد بود.
به فرموده مقام معظم رهبری، جمهوری اسلامی ایران با جمعیت حدود 75 میلیون نفری می تواند اقتصادی با نشاط و فعال داشته باشد بنابراین کشورهای با جمعیت بالا مانند ایران، در بعد اقتصادی باید به خود اتکایی دست یابند و اقتصادی متکی بر بازار داخلی خود داشته باشند.
بخشی از ت های کلی تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی هم شامل بالا بردن قدرت رقابت و افزایش بهره وری عوامل تولید با -اصلاح و بازسازی ساختار تولید ملی - کاهش هزینه ها و بهبود کیفیت تولید - انواع تدابیر تشویقی و تنبیهی -بهینه سازی تعامل عوامل تولید است.
همچنین هدایت و تقویت تحقیق و توسعه و نوآوری ها و زیربناهای آنها و بهره گیری از آنها، با هدف - ارتقاء کیفی و افزایش کمّی تولید ملّی -بالا بردن درجه ساخت داخل تا محصول نهایی -حمایت از تجاری سازی فناوری محصول و بهره گیری از جذب و انتقال دانش فنی و فناوری های روز و ایجاد نظام ملّی نوآوری مد مظر است .
گسترش اقتصاد دانش بنیان با تأکید بر توسعه مؤلفه های اصلی آن، از جمله: زیر ساخت های ارتباطی، زمینه های تسهیل تبدیل دستاوردهای پژوهش به فناوری و گسترش کاربرد آن، حمایت قانونی از حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی و مرتبط کردن بخشهای علمی و پژوهشی با بخشهای تولیدی کشور هم باید مورد توجه باشد.
حمایت از تولید محصولات با ماهیت راهبردی مورد نیاز مصارف عمومی یا بخش تولید کشور؛ تکمیل زنجیره تولید از مواد خام تا محصولات نهایی با رعایت اصل رقابت پذیری و فاصله گرفتن از خام فروشی در بازه زمانی معین؛ حمایت از تولید محصولاتی که عرضه رقابتی آنها با خالص ارز آوری مثبت یا خالص ارزبری منفی همراه باشد؛ مدیریت منابع ارزی با تأکید بر تأمین نیازهای تولید ملی و کارآفرینی، و ثبات ارزش پول ملّی؛ وبهبود فضای کسب و کار با هدف افزایش تولید ملّی و اصلاح زمینه های فرهنگی، قانونی، اجرایی و اداری هم می تواند در حمایت و رونق تولید ملی موثر باشد.
بحران های مالی ، اقتصادی ، اجتماعی و ی غرب نشان داده است که اقتصاد خود اتکا تنها تضمین کننده موفقیت در توسعه و پیشرفت محسوب می شود؛ به زوری که حتی کشورهای اروپایی از هم اکنون به فکر تغییر ساختارهای اقتصادی خود به سوی الگوی متکی بر بازار داخلی هستند و در فکر رونق تولید ملی و حمایت از سرمایه و کار و منابع بومی خودشان هستند.
رهبر معظم انقلاب در بیانات خود لحظاتی پس از تحویل سال نو، به رسم همیشه، شعار امسال را، حمایت از کالای ایرانی عنوان کردند. ایشان در بیانات خود ضمن اشاره به وقایع تلخی که در سال گذشته به دست برخی از منافقان فریب خورده در کشور رخ داد، تاکید کردند هدف دشمن تنها براندازی جمهوری اسلامی است و از هیچ کاری برای رسیدن به مطلوب خود دریغ نمیورزد.
دشمنان قسم خورده کشورمان بهویژه آمریکا تلاش میکنند تا از راههای مختلف مانند تحریم و قطع رابطه با ایران، پایههای اقتصاد را در کشور سست کنند. آنها با هدف گرفتن معیشت مردم سعی دارند تا به نظام ضربه بزنند. یکی از راههایی که میتواند دشمن را در این مسیر ناکام بگذارد بستن راه ورود کالای خارجی و استفاده از تولید ملی است، از این رو رهبر انقلاب از ملت ایران خواستند تا با عزمی ملی در حمایت از کالای ایرانی راه را به روی دشمنان ببندند و اجازه ندهند تا آنها به هدف خود برسند.
با این مقدمه به شرح مختصری از ضرورت خرید کالای ایرانی پرداخته میشود. به عبارتی تلاش میشود تا به تعدادی از سوالاتی که ممکن است در این باره پیش بیاید پاسخ داده شود.
کیفیت، یکی از فاکتورهای اصلی در بحث خرید است که برای هر فردی حائز اهمیت است و از الویتها محسوب میشود. فاکتور دوم قیمت کالای مورد نظر است و این دو موازی یکدیگر هستند یعنی مشتری برابر با سطح کیفیت کالا مبلغی را پرداخت میکند و اگر قیمت کالا را بیش از کیفیت آن بداند، اقدام به خرید نمیکند.
در پی نظرسنجیهایی که درخصوص خرید کالای خارجی از تعدادی از افراد صورت گرفت، جز عدهای معدود که علاقه به خرید برندهای معروف داشتند، اکثریت کیفیت را دلیل اصلی خود عنوان کردند. آنها معتقد بودند اگر کالای ایرانی هم به این سطح از کیفیت برسد، بدون شک از آن حمایت خواهند کرد. قطعا آنچه آنها به عنوان دلیل نقل کردند جای تأمل دارد، اما در اینجا این سوال در ذهن پیش میآید که آیا محصولات خارجیای که امروز با افتخار و قاطعیت از آنها دفاع میشود از ابتدا همین بوده است؟ و یا اینکه چقدر نسبت به کالای به اصطلاح برندی که تهیه می کنند شناخت دارند؟ شاید مروری بر تاریخچه برخی از برندهای معروفی که امروز جایگاه جهانی دارند بتواند کمی برایمان جدیت حمایت از کالای ملی را روشن کند.
برای مثال تویوتا که امروزه یکی از مطرحترین شرکتهای خودروسازی جهان و متعلق به کشور ژاپن است گذشته پر فراز و نشیبی داشته است. شرکتی که در اوج ناباوری در بحبوحه دو جنگ جهانی با حمایت مردم و دولت از کارخانه ریسندگی تبدیل به یکی از خودروسازان معروف جهان شد که در سالهای اخیر تولیدش به اوج خود رسیده و در بین 8 خودروی صادراتی جهان قرار دارد.
نمونه دیگر شرکت نوکیاست که اتفاقا این شرکت هم سیر تکاملی جالبی را پشت سر گذاشته است. نوکیا درابتدا یک شرکت کاغذسازی بود، پس از مدتی به تولید چکمه و پوتین چرم پرداخت، سپس به تولید تایر و نهایتا به تولید کابل و تلفن رادیویی یا همان گوشی همراه روی آورد.
نوکیا در سراشیبی پیشرفت و موفقیت قرار گرفته بود و پلههای ترقی را سپری میکرد که با ظهور و رونمایی آیفون، جایگاهش به ردههای چندم نزول کرد تا آنجا که مدیرعامل وقت، اقدام به واگذاری شرکت کرد. مدیر بعدی راه را ادامه داد و در نهایت موفق به تولید و رونمایی از تلفن رادیویی شد که با استقبال خوبی مواجه شد. رهبر وقت فنلاند در آن زمان از این تولید حمایت کرد و از آن در راستای انجام قرارها و دریافت گزارشهای کاری بهره برد که این امر انگیزهای شد تا شرکت نوکیا در پی اجرای ایده تولید گوشی رادیویی در سایز دستی شود. این محصول فراگیر شد و نخست وزیر فنلاند نیز از جمله افرادی بود که از این تولید استفاده و حمایت کرد.
اینها تنها دو مورد از نمونههای حمایت از تولید ملی در جهان است؛ حمایتی که امروزه از دلایل مهم استقلال این کشورها محسوب میشود. ملت شریف ایران در طول تاریخ نشان داده است که هیچ چیز نمیتواند مانع رسیدن به اهداف و آرمانهایش شود. مقاومت در برابر تحریمهایی که طی دو دهه اخیر علیه کشورمان به دست دشمنان صورت گرفته است یکی از نمونههای بارز آن است؛ تحریمهایی که تنها برای فلج کردن اقتصاد کشور بود تا به این شیوه عرصه را برای مردم تنگ کنند.
شاید کالای ایرانی از کیفیت مشابه خارجیاش برخوردار نباشد اما قطعا با حمایت ملی میتوان به سطحی بالاتر رسید و در این زمینه در سطحی جهانی حرفی برای گفتن داشت.
حمایت از تولید ملی میتواند علاوه بر رفع مشکلات اقتصادی که هدف اصلی تحریمهاست، سبب استقلال کشور و کاهش واردات و افزایش صادرات باشد. وابستگی اولین حربه برای استثمار هر کشوری است و میتواند راه را برای سلطه دشمنان باز کند تا با استفاده از آن در بزنگاههای مهم ی و اقتصادی در راستای اعمال فشار علیه آن کشور استفاده کنند.
هر کشوری کالاهایش را در هر زمینهای با توجه به فرهنگ خود تولید میکند که همین امر یکی از راههای مهم انتقال فرهنگهاست. وارد کردن کالای خارجی قطعا با فرهنگ کشور مورد نظر همراه خواهد بود که میتواند گاهی اثرات سوئی بر نگرش مصرف کنندهها بهویژه جوانان داشته باشد و اگر از تولید ملی حمایت شود میتوان همان کالا را با فرهنگ ایرانی تولید و از تبعات جانبی جلوگیری کرد. علاوه بر فرهنگ، بحث سلامت در وارد کردن کالای خارجی بسیار حائز اهمیت است. متاسفانه این حقیقت که برخی از کالاهای خارجی به صورت غیرقانونی و از راه قاچاق وارد کشور میشوند، جای انکار ندارد در نتیجه به دلیل عدم نظارت، سلامت آنها مورد سوال واقع میشود و این مساله یکی از معضلات مهم است.
اما مهم ترین نکته این است زمانی که از تولید ملی حمایت شود، چرخه تولید دوام خواهد داشت که همین سبب ایجاد و حفظ اشتغال پایدار میشود و جوانان زیادی را از معضل بیکاری و تبعات آن حفظ میکند. با توجه به آنچه در بالا ذکر شد قاطعانه میتوان گفت تنها دلیل پیشرفت و موفقیت کشورهای بزرگ دنیا همین خودباوری و حمایت از تولیدات ملی است. باشد که مردم کشورمان نیز با عزمی ملی در سایه امام زمان (عج) و با تدابیر و فرماندهی رهبر معظم انقلاب، ایران سربلند را به این درجه از خودکفایی و استقلال برسانند.
خوشبختانه پس از بیانات رهبر انقلاب در نامیدن سال جدید، کمپینها و هشتگهای متعددی در این باره در فضای مجازی به راه افتاده است. کاربران با راه اندازی هشتگ هایی چون حمایت از تولید ملی، پای کار ایرانیم، به کار ایرانی افتخار میکنم حمایت خود را از فرمان رهبر و کالای ایرانی را نشان دادند.
این مطلب توسط یکی از کاربران برای وبلاگ ما از طریق بخش ویژه کاربران ارسال شده است.
شما هم مطالب خود را برای ما ارسال کنید.
چند روزی است که برخی از کشورها از جمله کشور ما درگیر ویروس کرونا شده اند، در این مطلب برخی از نکات و مطالب برای پیشگیری گسترش و ابتلا به این ویروس اورده ایم.
با توجه به گسترش ویروس کرونا در شهرهای کشورمان از همه عزیزان تقاضا داریم که در خانه های خود بمانند و توصیه های وزارت بهداشت و سایر منابع معتبر را رعایت کنید و از سفر به سایر شهر ها جدا خودداری کنید.
با سرچی که توی اینترنت درباره کرونا ویروس داشتم به چند مقاله خوب بر خورد کردم، در ادامه چند تا از این لینک ها رو اوردم که اطلاعات خوبی در مورد ویروس کرونا توش نوشته شده:
آموزش همگانی ویروس کرونا: پیشگیری و دانستنیهای ضروری
همه چیز دربارهی پیدایش، گسترش و پیشگیری از ویروس کرونا
پیشگیری از "کرونا" ؛ راهنمای ساده و مختصر
اخبار کرونا از سایت وزارت بهداشت
سعید سعادت یکی از کارآفرینان برتر کشور است که موسس مجتمع فنی تهران است در ادامه مصاحبه ای با ایشان آورده شده است. در ادامه همراه ما باشید.
سعید سعادت
مؤسس مجتمع فنی تهران
متولد: 1332- قم
فارغالتحصیل رشته متالورژی
محل ست: تهران
امروزه فنآوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای برنامهریزی و توسعه کشورها مورد توجه برنامه ریزان و دولتمردان و ت گذاران قرار گرفته است. فناوری اطلاعات و ارتباطات علاوه بر توسعه و ارتقای منابع انسانی، تاثیرات چشم گیری در روابط اجتماعی و اقتصادی به عهده داشته است. از آنجایی که رشد و توسعه اقتصادی کشورها بستگی زیادی به میزان فعالیت های کارآفرینان دارد ، لذا مصاحبهای با یک کارآفرین it ترتیب داده ایم، به امید آنگه کامی در جهت رشد و توسعه it در جامعه و شفاف شدن نقش کارآفرینان در این زمینه برداشته باشیم.
سعید سعادت متولد 1332 شهرستان قم می باشد. وی تحصیلات خود را در رشته متالورژی دانشگاه صنعتی شریف در سال 1355 به اتمام رساند. از مهم ترین فعالیت های آموزشی it وی تاکنون چاپ بیش از 600 عنوان کتاب در 30 شاخه مدیریت ، برنامه ریزی ارتباطات ، آموزش های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات در زیر مجموعه های سخت افزار و نرم افزار ، شبکه ، گرافیک رایانه ای و ict کودک و نوجوان و icdl می باشد.
کارکردن را از چه سنی شروع کردید؟
در دوران دبیرستان به دلیل علاقه بسیار زیادی که به دروس ریاضی داشتم و بسیار هم موفق بودم ، معمولا به دانش آموزانی که در این دروس ضعیف بودند کمک کرده و به آنها درس می دادم. در بین بچه هایی که به آنها درس می دادم دانش آموزی بود که 9 تا تجدید از دروس اصلی و از جمله دروس ریاضی آورده بود.
با برنامه ریزی و کمک هایی که به او کردم با نمرات خوبی قبول شد و باعث تعجب خانواده و دوستان خود شد. از همان زمان متوجه توانایی خودم در کار تدریس و آموزش شدم و اینکار را به طور جدی تر دنبال کردم تا جائیکه به عنوان مدرس مجرب و توانمندی شهرت پیدا کردم . تقریبا از همان زمان ها به بعد تدریس به عنوان یک فعالیت اقتصادی که به آن علاقه بسیار زیادی هم داشتم ، وارد زندگی من شد و قسمت مهمی از وقت من علاوه بر تحصیل صرف مطالعه و تدریس شد.
تدریس را در دوره دانشگاه نیز ادامه دادید؟
بله اما در دوره دانشگاه بیشتر متقاضیان ، داوطلبان کنکور و به خصوص در زمینه فعالیت کاری من داوطلبان کنکور برق و مکانیک بودند ، از طرف دیگر علاوه بر تدریس به کار تالیف و ترجمه کتاب هم مشغول شده بودم و در سالهای آخر دانشگاه اولین کتاب حساب دیفرانسیل و انتگرال را برای داوطلبان کنکور تالیف کردم. به این ترتیب می توان گفت که از آن زمان تا به حال بیش از 30 سال در زمینه آموزش به فعالیت مشغول بوده ام. در طی این سالها آموزش و تحلیل نقاط قوت و ضعف آموزش در ایران یکی از مهم ترین دغدغه های من بوده است و تقریبا روزی را سراغ ندارم که بدون تفکر و دل نگرانی در زمینه آموزش گذرانیده باشم.
چه عاملی باعث شد که اقدام به تاسیس آموزشگاه علمی بنمایید؟
همانطور که گفتم عشق به تدریس و آموزش و شناخت توانایی هایم در این زمینه ، مرا بیش از پیش به امر آموزش علاقه مند می کرد. با افزایش تعداد متقاضیان آموزش و داوطلبان تحصیل در دانشگاه ها ، نمی توانستم جوابگوی بسیاری از متقاضیان و داوطلبان باشم ، لذا به این فکر افتادم که موسسه آموزشی داشته باشم که هم بتوانم به فعالیت های آموزشی خودم بپردازم و هم نیاز و حجم درخواست های داوطلبان را پاسخگو باشم ، به این ترتیب کار را با راه اندازی آموزشگاه کنکور برای دوره های فوق دیپلم به لیسانس ، که در آن زمان متقاضیان فراوانی هم داشت ، شروع کردم و نتایج بسیار بهتری از تجارب آموزشی خودم به دست آوردم.
کار در حجم وسیع تر تجربیات بهتری در زمینه آموزش نصیب من می کرد و شناخت بیشتری از نیاز های متقاضیان و داوطلبان فراهم می کرد. با افزایش حجم تدریس و کلاسها نیاز های بیشتری احساس می شد وکم کم کار توسعه می یافت.
کار ساده ای نبود ولی علاقه فراوان من به توسعه آموزش باعث می شد که در شناخت نیاز ها و تحلیل مشکلات مرتبط با آن فعالیت کرده و زمینه های توسعه کار را فراهم کنم. هرگز فراموش نمی کنم که گاه برای حل یک مسئله پیچیده ریاضی ، روزها وقت می گذاشتم تا بتوانم آنرا با راه حلی که خودم می خواستم حل کنم و تا خودم به جواب درست نمی رسیدم دست بردار نبودم و به این سادگی ها کنار نمی کشیدم. و با رسیدن به جواب درست احساس رضایت وصف نشدنی تمام وجودم را فرا می گرفت و خستگی را از تنم بیرون می کرد.
سرمایه اولیه این کار را چه گونه فراهم کردید؟
شراکت برای تاسیس آموزشگاه را با یکی از دوستان دوران دانشگاهی که در رشته برق و الکترونیک درس می خواند شروع کردم و بخش عمده ای از سرمایه اولیه را خودمان با پول هایی که از تدریس به دست می آوردیم فراهم کردیم. در ابتدای فعالیت و شروع کارمان در موسسه هر دو ما ، حدود 10 تا 12 ساعت تدریس می کردیم. اشتراک عقیده و روحیات مشترکی که داشتیم باعث می شد خیلی زودتر به خواسته هایمان برسیم ، و تا جایی که به خاطر می آورم هرگز اتفاقی نیافتاده است که باعث کمرنگ شدن این ارتباط دوستانه شود. این ارتباط تا امروز نیز ادامه پیدا کرده است. با همراهی یکدیگر زمینه ای فراهم شد تا در مدت زمان کوتاهی به دلیل افزایش تعداد متقاضیان و داوطلبان از مدرسین دیگر استفاده کنیم و کار وفعالیت خودمان را توسعه دهیم. با عوض شدن مدل کار و توسعه فعالیت ها ایده های جدید تری به ذهنمان می رسید که استفاده از این ایده ها نیز به توسعه کار کمک می کرد. خودمان هم گاهی باورمان نمی شد که به این سرعت موفق شویم ، ولی به هر حال توجه به کیفیت آموزش و نیاز داوطلبان و سعی و تلاش بی وقفه باعث می شد که در کار موفق تر باشیم.
با توجه به اینکه این مرکز ( مجتمع فنی ) را به عنوان یک مرکز آموزشی در زمینه کامپیوتر میشناسند، چگونه فعالیتهای خود را در این زمینه شروع کردید؟
کار تکراری و یکنواخت من را خسته می کند ، با وجود اینکه در زمینه آموزشی و فرهنگی فعالیت می کردم ، اما نمی توانستم همیشه فعالیتی یکنواخت داشته باشم ، لذا تصمیم گرفتیم که آموزش در زمینه برق و الکترونیک و تعمیر رادیو و تلویزیون را به آموزش هایمان اضافه کنیم و به همین انگیزه برای اولین بار لابراتوارهایی که مجهز به وسایلی برای آموزش های عملی در این زمینه بود را راه اندازی کردیم ، چون به این باور رسیده بودیم که دانش آموزان و داوطلبان باید در محیطی واقعی مهارت های مورد نیاز و مربوطه را فرا بگیرند. برای این کار هم در آن زمان هزینه های فراوانی کردیم و حتی برخی اوقات ناچار شدیم از دیگران قرض بگیریم ، که البته به دلیل حسن اعتبار و شهرت در کار این کار عملی شد. فراموش نمی کنم که با این کارها و به دلیل جوان بودن و نوآوری در شیوه آموزش هایمان عده ای از رقبا اعتقاد داشتند که " ما جرقه هایی هستیم که به زودی روبه خاموشی خواهیم رفت". که البته این گونه نشد و بسیار هم موفق شدیم و در آن زمان هیچ موسسه ای کار با این شیوه و این کیفیت را انجام نمی داد.
خود این مسئله باعث رونق گرفتن بیشتر فعالیت های آموزشی ما شد. این موفقیت علاوه بر دلگرمی بیشتر ما در فعالیت های آموزشی ، درس های فراوانی به ما داد. ما در زمینه مسائل آموزشی و توسعه کارمان سعی می کردیم نیاز جامعه را در نظر بگیریم ، هر چند که این کار به راحتی انجام نمی شد ، اما چون تنها مسائل مالی برایمان مطرح نبود و در کنار آن مسائل و نیاز جامعه و رسیدن به اهداف آموزشی برایمان در اولویت قرار داشت توجه ما را به این موضوع جلب کرد که آموزش کامپیوتر، که البته در آن زمان به پیچیدگی و وسعت امروز نبود ، از نیاز های جامعه است و می تواند در آینده نه چندان دور پاسخ گوی نیاز های بسیاری از افراد باشد.
نو بودن این رشته و علاقه ما به فعالیت در این زمینه باعث شد که آموزش و فعالیت های آموزشی در این زمینه را توسعه دهیم و برای اولین بار در همین زمینه کتاب ms-dos را به صورت کتاب ترکیبی با کتاب کار منتشر کردیم. این کتاب حدود 2 میلیون نسخه فروش داشت ، که نشان دهنده نیاز و علاقه جامعه بود. انتخاب عنوان کتاب و ترکیب مطالب آموزشی با کتاب کار هم از نظر موضوع و هم از نظر سبک کار و روش آموزش روش نو و تازه ای بود. و ما که از ابتدا توجه به مشتریان و نیاز آنها را سرلوحه کارمان قرار داده بودیم برنامه ریزی های وسیع تری را در این زمینه انجام دادیم. من که در ابتدا کار را با فعالیت های فردی شروع کرده بودم ، با توسعه فعالیت های آموزشی و کاری ، تصمیم گیری های لازم را در هیئت مدیره مطرح می کردم و با ایده ها و نظرات جمعی برنامه های آموزشی و فعالیت های مرتبط با آن را توسعه دادیم.
به اعتقاد من اگر سازمان را به یک کشتی و مدیر سازمان را به ناخدا تشبیه کنیم ، این ناخدای کشتی است که افراد را در مسیر درست هدایت می کند و اگر حتی فردی از خدمه این کشتی کار را به درستی انجام ندهد باز این ناخدا است که می تواند کشتی را به مقصد درست هدایت کند. به همین علت ما نیز توانستیم با انتخاب نیروها و هدف گذاری های درستی که داشتیم ، افراد کارشناس ومتخصص در زمینه های مختلف و با تخصص های مورد نیاز را جذب کنیم ، که همگی آنها با عشق و گذشت و فداکاری برای رسید به اهداف آموزشی مجموعه را یاری می کنند.
ملاک های شما در انتخاب این نیروها چه بوده است؟
ما همواره سعی کرده ایم نیرو هایی را به همکاری دعوت کنیم که اهداف و انگیزهای کاری مشابهی را دنبال کنند و تنها منافع مادی برای آنها مطرح نباشد ، هر چند که مسائل مالی رکن مهمی در فعالیت های فردی و اجتماعی می باشد ولی تا فردی به جز انگیزه های مالی ، انگیزه ها و روحیات دیگری برای فعالیت های آموزشی نداشته باشد موفقیت در این زمینه فراهم نخواهد شد. یکی از عوامل موثر در موفقیت فعالیت ما استفاده از نیروها و افرادی است که به جز انگیزه های مالی مسائل بالاتر و مهم تری دغدغه زندگی آنها است و تنها به مادیات فکر نمی کنند. استفاده از نیروهای خلاق و خوش فکر با انگیزه های بالا و دارا بودن روحیه کاری در زمینه های آموزشی از جمله مسائلی بوده است که ما در مسیر توسعه فعالیت های خودمان به آن توجه کرده ایم.
ازدواج و تشکیل خانواده چه نقشی در فعالیت های شما داشت؟
به دلیل اینکه من فعالیت های کاری خود را خیلی قبل تر از ازدواج شروع کردم ، تشکیل خانواده تاثیر خاصی در نوع فعالیت من نداشت. در واقع انگیزه اولیه برای فعالیت در زمینه آموزش و کار در این مورد قبل از ازدواج به وجود آمده بود. البته من همواره سعی کرده و می کنم که فعالیت های کاری من تاثیر نامطلوبی بر روابط اجتماعی و به خصوص مسائل خانوادگی من نگذارد و از همسر خودم به خاطر صبر و تحمل مشکلات و نارسایی های احتمالی که ممکن است به واسطه کار به وجود آمده باشد ممنون هستم ، ولی یادآوری می کنم که سعی من همواره این بوده که مسائل کاری تاثیری بر روابط خانوادگی ام نداشته باشد.
چه عواملی باعث ثبات دوستی وشراکت شما در این مدت زمان طولانی شد؟
من و همکارم پیش از شروع و توسعه فعالیت های کاری و آموزشی با هم دوست بودیم و با وجود اینکه در دو رشته مختلف تحصیل می کردیم ، هم فکری و عقاید و روحیات مشترک ، هم در شکل گیری ارتباط و هم در دوام آن موثر بود. این دوستی و ارتباط به دلیل کار و مسائل مرتبط با آن به وجود نیامده بود اما نقش مهمی در به وجود آمدن زمینه فعالیت های کاری و آموزشی و توسعه آن به عهده داشت.
چه عواملی باعث توسعه و رونق فعالیت شما در زمینه آموزش کامپیوتر در کشور شد؟
نو بودن موضوع و توجه ما به روش های استاندارد آموزش در این زمینه و در نظر گرفتن نیاز متقاضیان آموزش در این زمینه باعث شد که در برنامه ریزی ها و جهت گیری هایمان توجه بیشتری به مشتریان و نیاز آنها بکنیم. از طرف دیگر برقراری ارتباط موثر با نهادهای آموزشی مطرح کشور و حسن شهرت در پاسخ گویی به نیاز های آموزشی آنها باعث می شد که به عنوان یکی از پیش رو های آموزش در این زمینه مطرح باشیم. توجه به استاندارد های آموزشی ودوره های بین المللی رسمی آموزش کامپیوتر و فن آوری اطلاعات و ارتباطات و فعالیت در این زمینه نیز از عوامل موفقیت در این زمینه بود. ما برای اولین بار در ایران با همکاری کارشناسان و همکاران صاحب نظر در زمینه فن آوری اطلاعات و ارتباطات موفق شدیم تا نقشه راه یک فرد در مسیر برنامه ریزی و تحصیل در علوم مختلف کامپیوتری را ترسیم کنیم. سعی ما همواره توسعه کیفی و رعایت استاندارد های بین المللی در آموزش و توسعه فعالیت ها در این زمینه بوده است.
چه مشکلات و یا فراز و نشیب هایی در مسیر کاری داشتید؟
با وجود مشکلات و فراز و نشیب در شروع و راه اندازی و توسعه هر کاری ، راههای پر فراز و نشیب زیادی نداشتیم ، هر چند که در مواقعی به خصوص برای توسعه آموزش ها و مراکزمان نیاز به ریسک برای ما ضروری بود ، اما برای رسیدن به موفقیت خیلی تلاش کردیم و در طولانی مدت به آن رسیدیم ، چون سرمایه گذاری و فعالیت در زمینه مسائل آموزشی و فرهنگی در دراز مدت به جواب می رسد. درک این موضوع باعث می شود تا در برنامه ریزی و توسعه کار صبر وشکیبایی به خرج دهیم و انتظار معجزه نداشته باشیم. شناخت درست هدف و برنامه ریزی و هدف گذاری صحیح از عواملی است که باعث می شود مشکلات و فراز و نشیب های مسیر کار کمتر شده و یا از میان برداشته شود. توجه به به کیفیت آموزش و حفظ آن در مسیر توسعه فعالیت های آموزشی باعث شده است که من کیفیت را به عنوان اصل مهم در موفقیت و حل مشکلات و مسائل مسیر کار سر لوحه کار ها قرار دهم. از آغاز فعالیت در زمینه آموزش روزی را سراغ ندارم که در ساعات کاری به جز آموزش و توسعه آن به فکر دیگری باشم و در معمولا بیشترین وقت من در زمان کار ، حتی حالا که کار توسعه پیدا کرده است ، صرف توجه به کار و بالابردن کیفیت آن می شود.
اکنون چه ایده های دیگری را می خواهید دنبال کنید؟
با توجه به مشکلاتی که جوانان ما در زمینه اشتغال دارند ، ما به آموزش های بین المللی رو آورده ایم و معتقدیم که باید جوانان در آموزش ها گواهینامه بین المللی داشته باشند و شرایط خود شان را با سایر کشورها در سطح بینالمللی هماهنگ کنند. جهانی شدن و از بین رفتن مرزهای جغرافیایی در زمینه کار و اشتغال زمینه ای را فراهم کرده است تا افراد از نقاط مختلف دنیا قادر باشند در جای دیگری به جز کشور خودشان به فعالیت کاری بپردازند و همین موضوع باعث می شود که آموزش های لازم در این زمینه به یکی از دغدغه های آموزشی ما تبدیل شود. موفقیت جوانان ما در کار و فعالیت در عرصه ملی عامل مهمی در موفقیت کشور ما است ، چرا که اکثر افرادی که به دلایل مختلف به کشور های دیگر می روند معمولا پس از موفقیت در فعالیت های کار به کشور خود باز می گردند و حتی اگر این اتفاق نیافتد ، تجربه ما ثابت کرده است که ایرانی های خارج از کشور تلاش های موثری در توسعه کشور و شفاف شدن نگاه دنیا نسبت به ایران انجام داده اند.
چه عواملی باعث موفقیت شما شد؟
توکل برخدا. زمانی که انسان با یاد خدا کار ها و فعالیت هایش را شروع کند و همواره خود را در پناه او ببیند، تمام فعالیت ها و تلاش هایش را برای رضایت او انجام می دهد و مسیر های صعب العبور برایش هموار خواهد شد.
چه توصیه ای برای جوانان و خصوصا افراد کارآفرین دارید؟
به خدا توکل داشته باشند ، و در کارهایشان عجول نباشند. نمی توان یک شبه ره صد ساله را طی رفت. سعی کنند در کارهایشان به نیازهای مردم اهمیت بدهند ، چونکه رضایت مردم باعث رضایت خداوند و خشنودی خداوند علاوه بر اجر معنوی باعث رونق گرفتن کار ها و هموار شدن راه ها می شود. به گمان من قضاوت صحیح در زمان کار و سعی و تلاش برای انجام درست کار عامل مهمی در موفقیت کاری است. جوانان باید برای رسیدن به هدف هایشان نیز تلاش زیادی بکنند و مطمئن باشند که با سعی و تلاش و توجه به نیاز مردم و همینطور توکل بر خداوند در کار ها و طلب توفیق از او انجام بسیاری از کارهایی که در نظر دیگران غیر ممکن و یا دشوار جلوه می کند ، راحت خواهد شد. شروع خلاقانه و بدنبال تامین نیاز و کیفیت کار برای مشتریان بودن با عث خواهد شد که بدون تردید موفق شوند ، حتی اگر در این راه چند بار شکست بخورند.
مصاحبه از: زهرا بهمنپور
آمادهاید که قدم دیگری برای استارت آپ خودتان بردارید؟ اگر از مرحله هنر فروش و بیزینس پلن رد شدهاید پس وقتش رسیده که وارد مرحله بازاریابی استارت آپتان بشوید!
بازاریابی یک استارت آپ میتواند آن را از فرش به عرش ببرد و برعکس! یک زمانی بود که شما اگر فقط یک مغازه میساختید مردم میآمدند و نیازی به تبلیغ و بازاریابی نبود اما الان دیگر غولی به اسم اینترنت این معادله را به هم ریخته است! پس در حضور این غول چگونه میتوانید استارت آپ خودتان را بدون نیاز به سرمایههای کلان بازاریابی کرده و نتیجه هم بگیرید؟
اصلا یادتان نرود که بازاریابی موفق یک پیش نیاز حیاتی دارد و آن پیش نیاز هم داشتن یک محصولِ مفید است! یک بازاریاب حرفهای میتواند یک قطعه یخ را به یک اسکیمو بفروشد اما بدون داشتن محصولی که مشکلی را حل کند، آن اسکیمو دیگر خریدش را تکرار نخواهد کرد! متوجه منظورم شدید؟ میخواهم بگویم که همه کارهایی که برای استارت آپ خودتان انجام میدهید در صورتی موفقیت آمیز خواهند بود که محصولِ شما مفید و کارآمد باشد.
هدف بازاریابی این است که فروش را غیرضروری بکند!
پیتر دراکر (نویسنده)
مشتری و بازار خودتان را تعریف کنید!
ما این مراحل را قبلا در بخشهای قبل این مطلب باهم مرور کردیم اما چون خیلی مهم هستند بهتر است که یک بار دیگر هم به یاد بیاوریم: اول باید مطمئن بشوید که ایده شما باعث حل شدن یک مشکل یا آسانتر شدن یک کار بشود. اگر از این مطمئن هستید باید مشتریهایی به دست بیاورید که حاضر باشند برای ایده شما پولی بپردازند. اگر این مشتریها را به دست آوردید الان وقتش است که در مورد این مشتریان تا جایی که میتوانید اطلاعات به دست بیاورید.
معمولا اکثر کارآفرینان این توهم را دارند که محصولشان به درد صد درصد افراد میخورد و برای همه مفید است اما در حقیقت، تقریبا همه ایدهها یک جمعیت خریدار مشخصی دارند که سود اصلی بازار را تعیین میکنند! پس خیلی مهم است که شما این جمعیت خریدار را شناخته و در مورد آن اطلاعات به دست بیاورید تا بتوانید محصول یا خدمت خودتان را به طرز موثری بازاریابی کنید. چقدر این قضیه مهم شد! یعنی میتوانم بگویم که در این مرحله، شناختن مشتری برای استارت آپ شما از نان شب هم واجبتر است!
اگر بخواهید استارت آپ خودتان را برای همه بازاریابی بکنید هم سرمایه و هم زمان خیلی زیادی را از دست دادهاید. کلید موفقیت این است که یک بازار مشخصی برای خودتان شناسایی کرده و روی آن سرمایه گذاری بکنید (یادمان باشد که مطلب تمام شد این جمله را با آب طلا بنویسیم). شناختن بازار این امکان را به شما میدهد که بدانید کارتان را از کجا شروع کنید. البته این فقط یکی از جوانبی است که شما باید در نظر بگیرید (و مهمترین جنبه) ولی مسائل دیگری هم هستند که باید فکری برایشان بکنید!
تعداد افرادی که احتمال مشتری شدن را دارند (یا همان اندازه بازار) خیلی خیلی مهم است! چرا؟
اندازه بازار مشخص میکند که آیا ایده شما ارزش دنبال کردن دارد یا نه! چون اگر اندازه بازار شما خیلی کوچک باشد ممکن است با شکست مواجه بشوید
سرمایه گذران معمولا روی استارت آپهایی سرمایه گذاری میکنند که اندازه بازار منطقیای داشته باشند. منظورم از منطقی این است که قرار نیست استارت آپ شما همان اول میلیون ها طرفدار داشته باشد بلکه اندازه بازار شما باید با اهمیت و ارزش استارت آپ شما همخوانی داشته باشد.
همچنین خیلی مهم است که سرمایه گذار شما از آمار و ارقام دقیق بازار شما اطلاع داشته باشد و بداند که حدودا چند نفر در این بازار جا دارند و آیا این تعداد میتواند سودآور باشد یا نه.
سرمایه گذاران معمولا زمانی که گزینهها و پیشنهادهای مختلف سرمایه گذاری را کنار هم گذاشته و مقایسه میکنند یکی از معیارهایشان هم "اندازه بازار" است و این رقم تاثیر زیادی روی تصمیم سرمایه گذاران دارد. نیازی نیست شما یک ریاضیدان باشید تا بدانید که هر چه تعداد مشتریان بالقوه بیشتر باشد شانس کسب سود هم بیشتر میشود! استارت آپ هایی که بازارهای کوچکی را مورد هدف خودشان قرار دادهاند در متقاعد کردن سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری معمولا به مشکل میخورند چون سرمایه گذاران فکر نمیکنند که بازارهای کوچک بتوانند سود خوبی داشته باشند.
علاوه بر اندازه بازار، خیلی مهم است بدانید که چه نوع پولی در این بازار رایج است و به اصطلاح جریان مالی این بازار چگونه است. خیلی راحتتر بگویم، آیا این افراد تمایلی برای خرج کردن پول دارند؟ چقدر؟ آیا این مبلغ ارزش این را دارد که ایده عملی شده و روی آن سرمایه گذاری بشود؟
در بعضی بازارها انقدر فرصت زیاد است و اندازه بازار بزرگی دارند که کلی رقیب وارد آن شدهاند و رقابت بالایی دارند. در چنین بازارهایی شما و استارت آپ شما چه سهمی دارید؟ آیا استارت آپ شما به قدری قوی خواهد بود که از بین این همه رقیب عبور کرده و برجسته بشود؟ آیا استارت آپ شما میتواند بازار را به دست بگیرد؟
کلید ورود به بازارهای شلوغ و پررقابت، ارزش پیشنهادی است. حالا ارزش پیشنهادی چیست؟ بگذارید مفهوم ارزش پیشنهادی را خیلی سریع و ساده برایتان باز کنم. شما یک ایده دارید و میخواهید خدمت یا محصولی را تحویل جامعه بدهید. این قضیه دو رو دارد: یک روی قضیه شما و سرمایه گذار شما هستید که باید نسبت به زمان و هزینهای که روی این ایده صرف کرده اید سودی هم به دست بیاورید. روی دیگر قضیه مشتریان شما هستند که باید از پول خرج کردن روی ایده شما سودی ببرند یا مشکلشان حل بشود. اگر این دو روی یک سکه به تعادل برسند میتوانید بگویید که ایده شما ارزش پیشنهادی بالایی دارید: بعنی ارزش زیادی به هر دو طرف پیشنهاد میدهد.
مدتی است که ایده "هک رشد" توجه زیادی را در دنیای بازاریابی به خودش جلب کرده است. این عبارت معمولا برای افرادی استفاده میشود که تلفیقی از یک بازاریاب و توسعه دهنده هستند و برای اولین بار هم در حوزه استارت آپ های تکنولوژی استفاده شده است. البته هیچ اجباری هم وجود ندارد که یک هکر رشد (کسی که هک رشد انجام میدهد) حتما باید یک توسعه دهنده باشد.
هکر رشد کسی است که شمالِ واقعی نقشهاش (هدفش) رشد باشد!
شان اِلیس (هکر رشد)
خب اصلا این هک رشد یعنی چه؟ چه کاری برای ما انجام میدهد؟ چرا ما در استارت آپ خودمان به یک هکر رشد نیاز داریم؟ یکی از مهمترین کارهایی که یک هکر رشد در استارت آپ انجام میدهد این است که اطلاعات موجود را بررسی کرده و روی مشتریان و کاربرها اِعمال میکند تا رضایت آنها را بیشتر کند و همچنین بتواند مشتریهای بیشتری جذب کند. این کار اخیرا خیلی راحت شده است. میدانید چرا؟ چون دیگر دنیا عوض شده است! زمانی همه محصولات فیزیکی بودند (مثلا یک کتاب یا یک ابزار) ولی الان اکثر محصولات به چند خط کد برنامه نویسی تبدیل شدهاند و به عنوان یک نرم افزار یا یک وبسایت با امکانات مشخص در اختیار مشتریان قرار میگیرند.
یکی از این امکانات دیجیتالی که در اختیار صاحبان استارت آپ ها است و خیلی میتوانند با استفاده از آن راه پیشرفتشان را باز کنند، ابزار ردیابی (آنالتیک) است. بگذارید خیلی ساده و راحت بگویم: این ابزارها برای بررسی آمار و ارقام درست شده اند. حالا یعنی چه؟ فرض کنید شما یک وبسایت دارید و میخواهید بدانید که روزانه چند نفر وارد وبسایت شما شدند، چه جنسیتی داشتند، در چه بازه سنی بودند و هر کدام چقدر زمان در وبسایت شما سپری کردند. همه این آمار و حتی موارد بیشتر از این را ابزار تحلیلی آمار (یا همان ابزار آنالتیک) به شما میدهند.
حالا این قضیه چه ربطی به استارت آپ دارد؟ اگر یادتان باشد گفتیم که کسب اطلاعات مشتری الان از نان شب هم واجب تر است. یعنی به عبارت دیگر باید آمار مشتریهای خودتان را داشته باشید! و چه ابزاری بهتر از ابزار آنالتیک برای جمع کردن اطلاعات و آمار؟ حالا متوجه مطلب شدید؟ اگر در شبکههای اجتماعی یا وبسایت خودتان از ابزار آنالتیک استفاده بکنید خیلی راحت خواهید دید که اکثریت ترافیک وبسایت شما از کجا آمده است. این کار هم باعث میشود بدانید که روی چه گروه یا گروههایی بیشتر تمرکز و سرمایه گذاری بکنید.
یکی از این ابزارهای آنالتیک و تحلیلی که خیلی راحت میتوانید با آن کار کنید گوگل آنالیتیک است. اگر قبلا با این ابزار آشنایی دارید که تبریک میگویم چون کارتان در این بخش کمی راحت تر است.
حتما حتما به این نکته توجه داشته باشید که این ابزارها نیازمند این هستند که چند خط کد برنامه نویسی را روی نرم افزار یا وبسایت شما وارد کنند. شما حتما مطمئن بشوید که اضافه کردن این کدها و استفاده از این ابزارها سرعت شما را پایین نیاورده و چیزی از ارزشهای شما کم نمیکند چون اگر چنین اتفاقی بیفتد در حقیقت شما بیشتر دارید متحمل ضرر میشوید!
برای اینکه از این ابزار بهترین استفاده را بکنید حتما برای خودتان شاخص موفقیت تعیین کنید. حالا شاخص موفقیت یعنی چه؟ بگذارید با مثالی کوتاه برایتان توضیح بدهم. فرض کنید شما برای استارت آپ خودتان یک پیج اینستاگرام ساختهاید و اخبار و اطلاعات خودتان را آنجا به اشتراک میگذارید. حالا شما از کجا میدانید که پستهای شما محبوب هستند؟ برای این کار یک شاخص برای خودتان تعیین میکنید و میگویید که مثلا اگر فلان پست بین 100 تا 250 لایک و 40 الی 60 کامنت بگیرد یعنی محبوب است. پس این ارقام برای شما یک نوع شاخص برای تعیین موفقیت شما هستند. همین کار را میتوانید با استفاده از ابزار آنالیتیک در مورد ترافیک وبسایت خودتان استفاده کنید.
اگر محصول یا خدمت استارت آپ شما به شکلی است که برای فروش نیاز به فروشنده و بازاریاب دارد باید رفتار بازاریاب و فروشندههای خودتان را بررسی کرده و ببینید که چه تکنیکها و رفتارهایی نتیجه بهتری داشتهاند. سپس اگر قصد اضافه کردن یا تعویض بازاریابان خودتان را داشتید باید بتوانید همین رفتارها و تکنیکها را به آنها آموزش بدهید تا موفقیتهای قبلی شما تکرار بشوند.
در کل سعی کنید ببینید که چه چیزی روی مشتریها بیشتر از همه جواب میدهد و تا جایی که نتیجه مثبتی میگیرید همان را تکرار بکنید.
اگر برای استارت آپ خودتان وبسایت دارید یا اصلا استارت آپ شما یک وب سرویس یا نرم افزار است، سعی کنید میزان ترافیک خودتان را در چند دوره بررسی کرده و الگویی برای آن مشخص کنید. مثلا اینکه در چه ماه هایی از سال ترافیک وبسایت شما بیشتر میشود یا در چه ساعاتی از شبانه روز افراد بیشتری به وبسایت شما مراجعه میکنند. این ارقام همگی میتوانند در تصمیم گیری و سرمایه گذاری شما نقش مفیدی داشته باشند.
به نظرتان وقتی میگوییم که استارت آپ باید قابل اندازه گیری باشد دقیقا منظورمان چیست؟ میتوانید حدس بزنید؟ احتمال زیاد درست حدس زدهاید. شما باید استارت آپتان را طوری مدیریت کنید که حساب و کتاب تمام هزینههای آن را داشته باشید.
البته این کار اصلا نیازی به هیچ توضیح بیشتری ندارد چون منطقی ترین کار هم همین است اما ممکن است این قضیه نتایجی داشته باشد که به فکر هر کسی نرسد! مثلا اگر شما تمام حساب و کتاب استارت آپ خودتان را بصورت دقیق داشته باشید و بتوانید با ارائهای خوب آن را به یک سرمایه گذار نشان بدهید احتمال اینکه بتوانید سرمایه خوبی از او بگیرید خیلی افزایش پیدا میکند.
دیگر همه چیز بازاریابی یک کسب و کار دست شبکههای اجتماعی افتاده است! الان دیگر تعداد کسب و کارها و استارت آپهایی که میخواهند از طریق شبکههای اجتماعی به مشتریان دسترسی پیدا کنند روز به روز دارد بیشتر میشود و این یعنی زنگ خطر برای شما. چرا؟ چون شما باید چیزی داشته باشید که از بین این همه رقیب و صدا عبور کرده و صدای خودتان را به گوش مشتریهایتان برسانید. اما خبر خوبی هم برای شما دارم! اگر به اندازه کافی خلاق باشید و بتوانید آمار و ارقام شبکههای اجتماعی را درک بکنید قطعا خیلی سریعتر و راحتتر به هدف خودتان خواهید رسید.
یکی از اشتباهاتی که کارآفرینان در ابتدای کارشان مرتکب آن میشوند این است که فکر میکنند باید به تمامی کانالها و شبکههای اجتماعی مسلط باشند. حتما این مسئله یادتان باشد که شبکههای اجتماعی مختلف افراد مختلفی را به خودشان جذب میکنند و مخاطب خاص خودشان را در دست دارند. حالا شما باید دقت کنید که بهترین کانال یا شبکه اجتماعی را برای خودتان انتخاب کنید: شبکهای که بیشتر از بقیه شبکهها مناسب شما باشد.
شبکههای اجتماعی یکی از بهترین ابزارها برای درگیر کردن و جلب توجه مشتری است. نکته مهمی که باید یادتان باشد این است که در این شبکه ها نباید برای مشتریان خودتان حرف بزنید بلکه باید با یکدیگر حرف بزنید. یعنی اینکه مثل یک رادیو عمل نکنید که فقط حرف بزنید بلکه با مشتریهای خودتان وارد مکالمه و تعامل بشوید.
سعی کنید داستان برند خودتان را برای مشتری هایتان تعریف کنید. اگر با این داستان بتوانید نظر مشتریهایتان را جلب کرده و آنها را درگیر کنید آن ها رابطهای نزدیکتر و مثبتتر با برند شما خواهند داشت و حتی میتوانند سکوی تبلیغ جدیدی و بدون هزینهای برای شما باشند. مطالعهای که در این زمینه انجام شده است نشان میدهد که 78 درصد از کاربران شبکههای اجتماعی گفتهاند که پست های برندها در شبکه های اجتماعی تصمیمشان برای خرید را از حد متوسط تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده است.
یک داستان عالی درست است. نه بخاطر اینکه یک سری اتفاق را بازگو میکند بلکه به این خاطر که منسجم و حقیقی است. مشتریها در تشخیص بی انسجامیهای داستان بازاریابان خیلی تیز هستند و بازاریابان نمیتوانند با هر داستانی پیش مشتریان بروند.در نتیجه هیچ بازاریابی در بیان داستان موفق نیست مگر بازاریابی که استحقاق بیان آن داستان را داشته باشد (داستانش حقیقی و منسجم باشد).
سث گودین
هدف شما از انجام همه این کار ها رسیدن به فروش است. ممکن است شما محصولتان را پیش صدها نفر ارائه داده و سرنخهای زیادی به دست بیاورید. اما مسئله اصلی این است که چطور این سرنخ ها را به مشتری تبدیل بکنید تا از شما خرید بکند! برای این که این کار را راحت انجام بدهید لازم است که استارت آپ شما فراخوان عمل (call to action) قوی و تاثیرگذاری داشته باشد.
میدانید که فراخوان عمل جیست؟ یا به چه دردی میخورد؟ اگر اطلاع ندارید بگذارید من بگویم: شما برای استارت آپ خودتان کلی کار انجام میدهید و انتظار دارید که مردم هم در برابر کارهای شما واکنشی از خودشان نشان بدهند تا بدانید که به هدفتان نزدیک میشوید. درست است؟ این واکنش را از چه راه هایی میتوانید به دست بیاورید؟ مثلا میتوانید یک مسابقه بگذارید و به یک سری جایزه بدهید. یا یک کد تخفیف طراحی کرده و بگویید که اگز تا (مثلا) 3 روز از شما خرید کنند 30 درصد تخفیف دارند. یا اصلا از مشتریهای خودتان خیلی مستقیم خواهش میکنید که نظراتشان را در وبسایت یا در نظرسنجی برای شما بنویسند. تمامی این ها نمونههایی از فراخوان عمل هستند.
با فراخوان عمل مشتریان را به واکنش وادارید!
پس در کل فراخوان عمل ابزاری است که شما از طریق آن کاربر یا مشتری خودتان را وادار به نشان دادن واکنش میکنید. البته وادار کردن نه به این معنی که اجبار میکنید بلکه پیشنهادی به آنها میدهید که خوششان آمده و گفته شما را انجام میدهند.
فراخوان عمل باید یکی از برجستهترین و مشخص ترین قسمت های وبسایت، بسته یا بنر شما باشد. به عبارت دیگر اگر شما چندین متر با محصول یا کمپین خودتان فاصله داشته باشید و از آن فاصله چشمان خودتان را تیز بکنید باید بتوانید فراخوان عمل خودتان را دیده و تشخیص بدهید!
از آنجایی که فراخوان عمل بخش بزرگ و مهمی از جذب مشتری است تصمیم گرفتیم که راهکارهایی برای شما آماده کنیم تا با استفاده از آن ها بتوانید یک فراخوان عمل جذاب بنویسید.
ارزش محصولتان را مشخص کنید! چرا باید یک کاربر روی فراخوان عمل شما کلیک کرده و به گفته شما عمل بکند؟ اگر کاربر جواب این سوال را نداند احتمال اینکه فراخوان شما را قبول کند خیلی کم است. همیشه سعی کنید بصورت واضح و جذاب به کاربر نشان بدهید که اگر فراخوان شما را قبول کند چه سودی به دست خواهد آورد.
حس فوریت ایجاد کنید! سعی کنید برای فراخوان خودتان یک بازه زمانی یا یک ضرب العجل تعیین کنید. این کار این حس را در کاربر به وجود میآورد که دارد یک فرصت محدود را از دست میدهد و اگر همین الان اقدام نکند دیگر شانسی نخواهد داشت. این تکنیک در طول زمان همیشه نتیجه مثبتی داشته است!
طراحی خودتان را هوشمندانه انجام بدهید! سعی کنید که جنبه های مهم و جذاب فراخوان شما بیشتر از بقیه بخشها دیده شوند. اگر فراخوان شما در معرض دید بیشتری باشد احتمال اینکه کلیک بیشتری روی آن انجام شود خیلی بیشتر میشود!
نظرسنجی بکنید! قبل از اینکه طرح نهایی فراخوان خودتان را آماده کرده و منتشر کنید سعی کنید نسخههای مختلفی از آن را هم تهیه کنید. شما میتوانید این نسخههای مختلف را به افراد مختلف نشان داده و ببینید که تاثیر کدام یک بیشتر است. یا اینکه حتی میتوانید در شبکههای اجتماعی مختلف از فراخوان های مختلفی استفاده کرده و ببینید که کدام یک از این فراخوانها توانستهاند ورودی بیشتری برای شما بگیرند.
بازاریابی هم میتواند استارت آپ را به موفقیت برساند و هم میتواند آن را با خاک یکی کند! اما به لطف وجود هک رشد و دنیای اینترنت، این کار دیگر خیلی هوشمندانهتر و آسانتر شده است. گذشته از آن دنیای اینترنت پیچیدگیهای خودش را هم دارد چون تعداد تقریبا بینهایتی از راه ها و روش ها را پیش روی شما میگذارد و این شمایید که باید بهترین گزینه را انتخاب بکنید.
پس بین این روش ها باید آن دستهای را انتخاب کنید که تکرار پذیر، قابل ردیابی و قابل اندازه گیری باشند. اینها همگی از ویژگیهای مسیر درست استارت آپ شما هستند! یک بخش دیگر از مجموعه استارت آپ تمام شد و شما هم یک قدم به هدفتان نزدیکتر شدید. نظرتان چیست؟ اگر نظری دارید حتما به ما هم بگویید و البته منتظر سریهای بعدی استارت آپ باشید.
حقیقت تلخی که همه کارآفرینان باید با آن روبرو شوند این است که موفقیت استارت آپ نیاز به سرمایه گذاری و بودجه دارد! و این بودجه معمولا باید از منابع بیرونی تهیه شود چون خودِ کارآفرینان در مراحل اولیه استارت آپ سرمایه چندانی ندارند که به کمک آن به استارت آپ خودشان شتاب بدهند. اما عدهای هم کارآفرین خوش شانس وجود دارد که نیازی به سرمایه بیرونی ندارند: یا به دلیل اینکه ایده استارت آپشان نیاز به سرمایه زیادی ندارد و یا اینکه خودشان انقدر سرمایه دارند که بتوانند کارشان را راه بیندازند!
راههای زیادی برای به دست آوردن سرمایه اولیه برای استارت آپ وجود دارد اما همه این راهها آنطور که باید جواب نمیدهند و یا اینکه نمیتوان خیلی روی آنها حساب باز کرد. با این وجود، سه راه اصلی برای به دست آوردن سرمایه وجود دارد که از خیلی قدیمها توسط کارآفرینان استفاده شده و امتحان خودش را پس داده است! در این مقاله به بررسی و توضیح این سه راه اصلی برای به دست آوردن سرمایه استارت آپ مشغول خواهیم بود:
یک چک چرب و چیلی از طرف یک سهامدار میتواند یک راه حل خیلی آسان و مناسب برای استارت آپ شما باشد اما حقیقت همیشه انقدرها هم راحت نیست! در ضمن سرمایه مستقیمی که از طرف سرمایه گذار به کارآفرین داده میشود، درصد خیلی کمی از راهاندازی استارت آپ ها را پوشش میدهد (چیزی حدود 14 درصد در سال 2012). حالا این یعنی چه؟ یعنی از بین تمام استارت آپ هایی که در سال 2012 راه اندازی شدند فقط 14 درصد آنها از یک سرمایه گذار بصورت مستقیم سرمایه گرفتند! پس بقیه این استارت آپ ها چکار کردند؟
بیایید نگاهی به اینفوگرافیک زیر بیندازیم تا به جواب سوال بالا برسیم. این اینفوگرافیک منابع اصلی سرمایهگذاری استارت آپ ها در طی یک سال را نشان میدهد.
جالب است نه؟ راستش را بخواهید من خودم هم که بار اول این اطلاعات را دیدم کمی تعجب کردم! یعنی بیشتر از نصف استارت آپهایی که راهاندازی میشوند توسط سرمایه خودِ کارآفرین راه میافتند! حالا که کلیت قضیه دستمان آمد بهتر است سراغ هر کدام از سه روش سرمایه گذاری رفته و هر کدام را با جزئیات بررسی کنیم.
آرزوی هر کارآفرینی این است که استارت آپ خودش را با کمک سرمایه کلانی از یک سرمایهگذار راه بیندازد. اما متاسفانه این آرزو برای همه کارآفرینان قابل دستیابی نیست! به این دلیل است که اکثر کارآفرینان استارت آپ خودشان را با سرمایه شخصی خودشان راهاندازی میکنند.
به این روش از سرمایه گذاری که شما به اصطلاح از جیب خودتان خرج میکند سرمایهگذاری شخصی یا Bootstrapping میگویند. البته اامی هم نیست که حتما پول خودتان باشد. میتوانید از دوستان و آشنایان و خانواده خودتان هم کمک بگیرید. این دو مورد تقریبا سرمایه اکثر استارت آپها را پوشش میدهند. جزئیات بیشتر این موارد را در عکس بالا میتوانید ببینید.
سرمایهای که شما از طریق سرمایه شخصی به دست میآورید ممکن است مبلغ خیلی بالایی نباشد اما حداقل هزینههای ضروری و اساسی شما مثل هزینه راهاندازی وبسایت یا خرید مواد اولیه (اگر لازم باشد) را تامین کرده و راه را برای سرمایه بیشتر برای شما باز میکند. از طرف دیگر اگر سرمایه شما کافی باشد، نه تنها میتواند هزینههای اساسی شما را پوشش بدهد بلکه میتواند فشار هزینههای دیگری مثل بازاریابی و تبلیغات را کمتر بکند. بازاریابان و کارآفرینان متخصص به این اعتقاد دارند که هرجه یک استارت آپ بتواند هزینههای خودش را از طریق سرمایه شخصی تامین بکند به همان اندازه قویتر بوده و شانس بیشتری برای موفقیت دارد.
فرایند سرمایه شخصی با اینکه کمی کند بود اما برای استارت آپ ما خیلی مفید بود. تا زمانی که بتوانید از سرمایه شخصی خودتان استفاده کرده و در عین حال مزیت رقابتی خودتان را از دست ندهید، یک ابزار بسیار قوی در دست خودتان دارید که این اجازه را به شما میدهد که صد درصد روی برنامهتان تمرکز کنید.
نیک وودمن (کارآفرین)
حالا فرض کنید که شما قصد دارید برای راهاندازی استارت آپ خودتان از سرمایه شخصی خودتان استفاده کنید ولی خب سرمایه شما به این زودیها آماده نمیشود و ممکن است کمی زمان ببرد (مثلا چند هفته یا چند ماه). حالا تکلیف شما چیست؟ باید دست روی دست گذاشته و منتظر سرمایه باشید؟ قطعا نه!
زمانی که سرمایه شما دستتان نرسیده و حاضر نیست، بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که دل به دریا زده و بازار خودتان را مو به مو بشناسید، با مشتریهای احتمالی حرف زده و اطلاعات جمع کنید و همه چیز را برای استفاده از سرمایه آماده کنید. یادتان باشد که شما هر چقدر بیشتر برای استارت آپ خودتان کرده و به آن شاخ و برگ بدهید (مثلا اطلاعات جمع کنید، با مشتری ها حرف بزنید) شانس شما برای دریافت سرمایه بیرونی افزایش پیدا میکند.
داشتن یک ایده خوب کافی نیست! تقریبا در همه موردهای استارت آپی قضیه این است که شما قبل از اینکه کسی را راضی کنید تا روی استارت آپ شما زمان و سرمایه صرف بکند، خودتان باید این کار را انجام بدهید. بگذارید سادهتر بگویم: تا زمانی که شما برای ایده و استارت آپ خودتان زحمت نکشید و زمان نگذارید هیچ کس دیگری این کار را انجام نخواهد داد. اصلا سرمایهگذاران باید ببینند که شما با تمام قوا در این کار هستید وگرنه روی استارت آپ شما سرمایه گذاری نمیکنند.
بله! از آنجایی که روش سرمایه گذاری شخصی، اولین و مهمترین روش راه اندازی استارت آپ است به نظر من بهتر است که کمی بیشتر وارد جزئیات آن شده و ببینیم که چه ویژگیهای به خصوصی دارد.
اگر حرف نیک وودمن (که بالا نوشته بودم) یادتان باشد او میگفت که فرایند سرمایه شخصی کمی کند است. یادتان آمد؟ به نظر شما چرا استفاده از سرمایه شخصی ممکن است سرعت شما را یک ذره پایینتر بیاورد؟ جوابش خیلی هم پیچیده نیست! چون معمولا (استثناهایی هم وجود دارند البته) سرمایه شخصیای که افراد دارند انقدر زیاد نیست که بتوانند کارها را خیلی سریع پیش ببرند و باید به مرور زمان از آن استفاده کرد.
همچنین خیلی وقتها پیش میآید که افراد سرمایهای دستشان دارند اما این سرمایه پول نیست که بتوان بصورت مستقیم از آن استفاده کرد. مثلا ممکن است یک نفر برای اینکه سرمایه اولیه استارت آگ خودش را تامین کند ماشینش یا دارایی دیگرش را به فروش بگذارد. و خب فرایند فروش هم بهتر از من میدانید که زمانبر است.
ویژگی دیگری که سرمایه شخصی دارد و میتواند به نفع شما باشد این است که میتواند در جمع کردن کشش و مدرک اجتماعی خیلی به شما کمک کند. میپرسید چطور؟ اگر شما در ابتدای کار از یک سرمایه گذار، کمک هزینه گرفته و کارتان را شروع کنید ممکن است بعد از چند وقت دوباره نتوانید که از او کمک مالی بگیرید. حالا یا خودتان خجالت میکشید یا اینکه اصلا سرمایه گذار شما مستقیما رد میکند و حاضر نمیشود که بیشتر از این روی ایده شما پول خرج کند.
حالا فرض کنید که خرجهای اساسی استارت آپتان را خودتان دادهاید و تا حدی پیش رفتهاید. الان برای رشد و شناخته شدن بیشتر نیاز به سرمایه دارید. این بار شانس یار شماست! میدانید چرا؟ چون اولین بار است که از یک سرمایهگذار درخواست سرمایه میکنید و مهمتر از آن، اینبار دست خالی نیستید! چون روی استارت آپ خودتان وقت گذاشتهاید، پول خرج کردهاید و به عبارت دیگر، صفر نیستید. این کار انگیزه سرمایهگذار برای کمک کردن را بیشتر میکند.
بگذارید خیلی ساده شروع کنیم: سرمایه بیرونی همان قرض (Debt) است که شما میگیرید و بعد از مدتی آن را پس میدهید. معمولا استفاده از سرمایه بیرونی (به جای سرمایه شخصی) کمی سریعتر و راحتتر است چون مجموعه ها و سازمانهای زیادی وجود دارند که این کار را انجام میدهند (مثل صندوقهای مالی یا بانکها).
نکته خیلی مهمی که باید به آن دقت کنید این است که مبلغی که شما به عنوان بدهی میگیرید در چه راهی خرج میشود؟ یادتان باشد که بدهی و وام زمانی بیشترین بازده را دارند که در خدمت کسب درآمد و بازپرداخت وام (یا بدهی) باشند.
درخواست سرمایه برای استارت آپ باید منظقی باشد
به نظر من چیزی که در همین پاراگراف بالا خواندیم حرف مهمی است اما میتوان به طرز بهتری آن را بیان کرده و مثال زد. پس آمادهاید؟ فرض کنید که شما اخیرا یک رستوران راهاندازی کردهاید و برای هزینههای اساسی مثل فر و گاز که میلیونها تومان هزینه دارند، نیاز به سرمایه دارید. اگر برای خریدن این موارد یک وام بگیرید و از این دستگاهها برای پخت و فروش غدا استفاده کنید تا درآمد داشته باشید آن موقع استفاده درستی از وام کردهاید.
از طرف دیگر اگر چنین سرمایههایی را جاهایی خرج کنید که بازده مالی برای شما نداشته باشند ممکن است که کمی به مشکل بخورید. مثلا بعضی از کارآفرینان برای پرداخت حقوق کارمندانشان از وام استفاده میکنند! پس بگذارید اینطور بگویم که مطلب را کامل متوجه بشویم: وام و بدهی تنها زمانی کارساز هستند که به نوعی به سود یا بازده مالی تبدیل شده و در پس دادن همان بدهی کمک کنند. در غیر این صورت ممکن است بیشتر از انکه به شما کمک کنند، به شما لطمه بزنند.
دلیل اینکه بعضی از کارآفرینان ترجیح میدهند از وام یا بدهی استفاده نکنند این است که اصلا ایده "بدهی داشتن" یا "وام داشتن" برای آن ها چندان خوشایند نیست. اما بدانید که این گزینه ها انقدر هم که به نظر میآیند پیچیده و ترسناک نیستند و حای بعضی وقتها بهترین مسیر برای راهاندازی و توسعه استارت آپ هستند.
راه آخری که در این مقاله برای سرمایهگذاری به شما معرفی میکنم، شراکت در سهام (Equity) است. حالا این کار چگونه انجام میشود؟ خیلی ساده است: شما سرمایهای را از یک شخص یا مجموعه دریافت میکنید و به ازای سرمایهای که گرفتهاید بخشی از سهام استارت آپ خودتان را به آن شخص یا مجموعه واگذار میکنید.
متاسفانه تعداد افراد یا سازمانهایی که حاضر باشند با چنین شرایطی سرمایهای در اختیار شما بگذارند خیلی کم است (نسبت به سرمایه بیرونی) اما کارآفرینان علاقه خاصی به این روش دارند چون که در این روش، نیازی نیست که شما سرمایه دریافتیتان را در مدتی کوتاه بصورت یکجا یا قسطی پس بدهید.
شراکت در سهام در بیزینسها و کسب و کارهایی بیشتر استفاده میشود که ریسک بالایی داشته باشند و همچنین یک پروژه دراز مدت باشند. معمولا شرکتها و مجموعههایی از گزینه شراکت در سهام استفاده میکنند که کسب و کارشان برای کسب درآمد نیاز به زمان نسبتا طولانی داشته باشد. چرا؟ چون صاحب چنین استارت آپی نمیتواند تمام هزینههای اولیه را با چندین وام و بدهی برطرف کند.
انتخاب شریک میتواند در هزینه ها به شما کمک بکند
علاوه بر اینها، استفاده از شراکت در سهام سود دیگری هم برای شما دارد و آن هم این است که زمانی که شما شخص دیگری را به عنوان سهامدار وارد استارت آپ خودتان میکنید در حقیقت از بازار و از تجربه و تخصص او هم میتوانید استفاده کرده و رشد سریعتری داشته باشید.
یکی از معایبی که روش شراکت در سهام دارد این است که شما مجبورید مالکیت بخشی از استارت آپ خودتان را به کس دیگری بدهید. دادن سهام به شخص دیگر در یک شرکت شما را تا انتهای همکاریتان به آن شخص وصل میکند و تقریبا در تمامی تصمیماتی که قرار است برای استارت آپ گرفته شود، تمامی طرفین (شما و شریک یا شریکهای شما) باید به توافق برسند.
سرمایهگذاری روی یک استارت آپ راهها و روشهای زیادی دارد و یک کارآفرین خبره باید تمام این راهها را برای گامهای مختلف استارت آپ خودش بررسی کرده و انتخاب کند. همانطور که استارت آپ شما در حال گسترش و رشد است ممکن است سرمایههای مختلفی برای شما مناسب باشند: یعنی هیچ ومی ندارد که یک روش سرمایهگذاری را انتخاب کره و تا آخر با همان روش جلو بروید. وقتی احساس میکنید که اگر از انواع سرمایههای دیگر استفاده کنید سود یا سرعت شما افزایش خواهد یافت، بهتر است که همان کار را انجام بدهید.
در کل کارآفرینان بین این روش ها، روش سوم (شراکت در سهام) را به بقیه ترجیح میدهند. اما این گزینه برای همه کارآفرینان در دسترس نیست و اگر در بازه حساسی از استارت آپ خودتان تمام وقتتان را صرف جلب توجه سرمایهگذاران بکنید ممکن است که در طولانی مدت ضرر ببینید. بنابراین به عنوان کارآفرین، سرمایه شخصی و وام (سرمایه بیرونی) در مراحل اولیه بهترین گزینههای شما هستند.
حالا دیگر مجموعه استارت آپ ما هم به پایان رسید! سعی کردیم که در این مجموعه، ریز و درشت استارت آپ را بصورت قدم به قدم برای شما توضیح داده و باز کنیم. آیا شما ایده استارت آپ داشتید؟ مجموعه استارت آپ در مسیر شما کمکی کرد؟ حالا که این سری هم به آخر رسیده، خیلی دوست دارم نظرتان را بدانم. در مورد همه چیز.
قدم اول: استارت آپ چیست؟
قدم چهارم: بازاریابی استارت آپ خودتان را شروع کنید
سال 99 سال جهش تولید مبارک ♥
فکرشو بکن! سال دیگه این موقع، همه خانواده دور هم باشن.
صداهای جدیدی به خونواده اضافه شده باشه.
مجردا به عشقشون رسیده باشن.
متاهلا هم که منتظر بچه بودن، بچه دار شده باشن.
اون لبخندایی که از خونواده ها، ماه ها، شاید سال ها دور شده بود، بازم به لباشون برگشته باشه
بعد همین جور که صدای قهقهه میاد، به آرزوهایی که امسال کردیم
فکر کنیم و با خودمون بگیم:دیدی همه چی درست شد؟ دیدی الکی اینقدر حرص خوردی؟
امیدوارم همه در سال جدید پیش رو به آرزوهاشون برسن و هیچ دلی غمگین نباشه
آمادهاید که قدم دیگری برای استارت آپ خودتان بردارید؟ اگر از مرحله هنر فروش و بیزینس پلن رد شدهاید پس وقتش رسیده که وارد مرحله بازاریابی استارت آپتان بشوید!
بازاریابی یک استارت آپ میتواند آن را از فرش به عرش ببرد و برعکس! یک زمانی بود که شما اگر فقط یک مغازه میساختید مردم میآمدند و نیازی به تبلیغ و بازاریابی نبود اما الان دیگر غولی به اسم اینترنت این معادله را به هم ریخته است! پس در حضور این غول چگونه میتوانید استارت آپ خودتان را بدون نیاز به سرمایههای کلان بازاریابی کرده و نتیجه هم بگیرید؟
اصلا یادتان نرود که بازاریابی موفق یک پیش نیاز حیاتی دارد و آن پیش نیاز هم داشتن یک محصولِ مفید است! یک بازاریاب حرفهای میتواند یک قطعه یخ را به یک اسکیمو بفروشد اما بدون داشتن محصولی که مشکلی را حل کند، آن اسکیمو دیگر خریدش را تکرار نخواهد کرد! متوجه منظورم شدید؟ میخواهم بگویم که همه کارهایی که برای استارت آپ خودتان انجام میدهید در صورتی موفقیت آمیز خواهند بود که محصولِ شما مفید و کارآمد باشد.
هدف بازاریابی این است که فروش را غیرضروری بکند!
پیتر دراکر (نویسنده)
مشتری و بازار خودتان را تعریف کنید!
ما این مراحل را قبلا در بخشهای قبل این مطلب باهم مرور کردیم اما چون خیلی مهم هستند بهتر است که یک بار دیگر هم به یاد بیاوریم: اول باید مطمئن بشوید که ایده شما باعث حل شدن یک مشکل یا آسانتر شدن یک کار بشود. اگر از این مطمئن هستید باید مشتریهایی به دست بیاورید که حاضر باشند برای ایده شما پولی بپردازند. اگر این مشتریها را به دست آوردید الان وقتش است که در مورد این مشتریان تا جایی که میتوانید اطلاعات به دست بیاورید.
معمولا اکثر کارآفرینان این توهم را دارند که محصولشان به درد صد درصد افراد میخورد و برای همه مفید است اما در حقیقت، تقریبا همه ایدهها یک جمعیت خریدار مشخصی دارند که سود اصلی بازار را تعیین میکنند! پس خیلی مهم است که شما این جمعیت خریدار را شناخته و در مورد آن اطلاعات به دست بیاورید تا بتوانید محصول یا خدمت خودتان را به طرز موثری بازاریابی کنید. چقدر این قضیه مهم شد! یعنی میتوانم بگویم که در این مرحله، شناختن مشتری برای استارت آپ شما از نان شب هم واجبتر است!
اگر بخواهید استارت آپ خودتان را برای همه بازاریابی بکنید هم سرمایه و هم زمان خیلی زیادی را از دست دادهاید. کلید موفقیت این است که یک بازار مشخصی برای خودتان شناسایی کرده و روی آن سرمایه گذاری بکنید (یادمان باشد که مطلب تمام شد این جمله را با آب طلا بنویسیم). شناختن بازار این امکان را به شما میدهد که بدانید کارتان را از کجا شروع کنید. البته این فقط یکی از جوانبی است که شما باید در نظر بگیرید (و مهمترین جنبه) ولی مسائل دیگری هم هستند که باید فکری برایشان بکنید!
تعداد افرادی که احتمال مشتری شدن را دارند (یا همان اندازه بازار) خیلی خیلی مهم است! چرا؟
اندازه بازار مشخص میکند که آیا ایده شما ارزش دنبال کردن دارد یا نه! چون اگر اندازه بازار شما خیلی کوچک باشد ممکن است با شکست مواجه بشوید
سرمایه گذران معمولا روی استارت آپهایی سرمایه گذاری میکنند که اندازه بازار منطقیای داشته باشند. منظورم از منطقی این است که قرار نیست استارت آپ شما همان اول میلیون ها طرفدار داشته باشد بلکه اندازه بازار شما باید با اهمیت و ارزش استارت آپ شما همخوانی داشته باشد.
همچنین خیلی مهم است که سرمایه گذار شما از آمار و ارقام دقیق بازار شما اطلاع داشته باشد و بداند که حدودا چند نفر در این بازار جا دارند و آیا این تعداد میتواند سودآور باشد یا نه.
سرمایه گذاران معمولا زمانی که گزینهها و پیشنهادهای مختلف سرمایه گذاری را کنار هم گذاشته و مقایسه میکنند یکی از معیارهایشان هم "اندازه بازار" است و این رقم تاثیر زیادی روی تصمیم سرمایه گذاران دارد. نیازی نیست شما یک ریاضیدان باشید تا بدانید که هر چه تعداد مشتریان بالقوه بیشتر باشد شانس کسب سود هم بیشتر میشود! استارت آپ هایی که بازارهای کوچکی را مورد هدف خودشان قرار دادهاند در متقاعد کردن سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری معمولا به مشکل میخورند چون سرمایه گذاران فکر نمیکنند که بازارهای کوچک بتوانند سود خوبی داشته باشند.
علاوه بر اندازه بازار، خیلی مهم است بدانید که چه نوع پولی در این بازار رایج است و به اصطلاح جریان مالی این بازار چگونه است. خیلی راحتتر بگویم، آیا این افراد تمایلی برای خرج کردن پول دارند؟ چقدر؟ آیا این مبلغ ارزش این را دارد که ایده عملی شده و روی آن سرمایه گذاری بشود؟
در بعضی بازارها انقدر فرصت زیاد است و اندازه بازار بزرگی دارند که کلی رقیب وارد آن شدهاند و رقابت بالایی دارند. در چنین بازارهایی شما و استارت آپ شما چه سهمی دارید؟ آیا استارت آپ شما به قدری قوی خواهد بود که از بین این همه رقیب عبور کرده و برجسته بشود؟ آیا استارت آپ شما میتواند بازار را به دست بگیرد؟
کلید ورود به بازارهای شلوغ و پررقابت، ارزش پیشنهادی است. حالا ارزش پیشنهادی چیست؟ بگذارید مفهوم ارزش پیشنهادی را خیلی سریع و ساده برایتان باز کنم. شما یک ایده دارید و میخواهید خدمت یا محصولی را تحویل جامعه بدهید. این قضیه دو رو دارد: یک روی قضیه شما و سرمایه گذار شما هستید که باید نسبت به زمان و هزینهای که روی این ایده صرف کرده اید سودی هم به دست بیاورید. روی دیگر قضیه مشتریان شما هستند که باید از پول خرج کردن روی ایده شما سودی ببرند یا مشکلشان حل بشود. اگر این دو روی یک سکه به تعادل برسند میتوانید بگویید که ایده شما ارزش پیشنهادی بالایی دارید: بعنی ارزش زیادی به هر دو طرف پیشنهاد میدهد.
مدتی است که ایده "هک رشد" توجه زیادی را در دنیای بازاریابی به خودش جلب کرده است. این عبارت معمولا برای افرادی استفاده میشود که تلفیقی از یک بازاریاب و توسعه دهنده هستند و برای اولین بار هم در حوزه استارت آپ های تکنولوژی استفاده شده است. البته هیچ اجباری هم وجود ندارد که یک هکر رشد (کسی که هک رشد انجام میدهد) حتما باید یک توسعه دهنده باشد.
هکر رشد کسی است که شمالِ واقعی نقشهاش (هدفش) رشد باشد!
شان اِلیس (هکر رشد)
خب اصلا این هک رشد یعنی چه؟ چه کاری برای ما انجام میدهد؟ چرا ما در استارت آپ خودمان به یک هکر رشد نیاز داریم؟ یکی از مهمترین کارهایی که یک هکر رشد در استارت آپ انجام میدهد این است که اطلاعات موجود را بررسی کرده و روی مشتریان و کاربرها اِعمال میکند تا رضایت آنها را بیشتر کند و همچنین بتواند مشتریهای بیشتری جذب کند. این کار اخیرا خیلی راحت شده است. میدانید چرا؟ چون دیگر دنیا عوض شده است! زمانی همه محصولات فیزیکی بودند (مثلا یک کتاب یا یک ابزار) ولی الان اکثر محصولات به چند خط کد برنامه نویسی تبدیل شدهاند و به عنوان یک نرم افزار یا یک وبسایت با امکانات مشخص در اختیار مشتریان قرار میگیرند.
یکی از این امکانات دیجیتالی که در اختیار صاحبان استارت آپ ها است و خیلی میتوانند با استفاده از آن راه پیشرفتشان را باز کنند، ابزار ردیابی (آنالتیک) است. بگذارید خیلی ساده و راحت بگویم: این ابزارها برای بررسی آمار و ارقام درست شده اند. حالا یعنی چه؟ فرض کنید شما یک وبسایت دارید و میخواهید بدانید که روزانه چند نفر وارد وبسایت شما شدند، چه جنسیتی داشتند، در چه بازه سنی بودند و هر کدام چقدر زمان در وبسایت شما سپری کردند. همه این آمار و حتی موارد بیشتر از این را ابزار تحلیلی آمار (یا همان ابزار آنالتیک) به شما میدهند.
حالا این قضیه چه ربطی به استارت آپ دارد؟ اگر یادتان باشد گفتیم که کسب اطلاعات مشتری الان از نان شب هم واجب تر است. یعنی به عبارت دیگر باید آمار مشتریهای خودتان را داشته باشید! و چه ابزاری بهتر از ابزار آنالتیک برای جمع کردن اطلاعات و آمار؟ حالا متوجه مطلب شدید؟ اگر در شبکههای اجتماعی یا وبسایت خودتان از ابزار آنالتیک استفاده بکنید خیلی راحت خواهید دید که اکثریت ترافیک وبسایت شما از کجا آمده است. این کار هم باعث میشود بدانید که روی چه گروه یا گروههایی بیشتر تمرکز و سرمایه گذاری بکنید.
یکی از این ابزارهای آنالتیک و تحلیلی که خیلی راحت میتوانید با آن کار کنید گوگل آنالیتیک است. اگر قبلا با این ابزار آشنایی دارید که تبریک میگویم چون کارتان در این بخش کمی راحت تر است.
حتما حتما به این نکته توجه داشته باشید که این ابزارها نیازمند این هستند که چند خط کد برنامه نویسی را روی نرم افزار یا وبسایت شما وارد کنند. شما حتما مطمئن بشوید که اضافه کردن این کدها و استفاده از این ابزارها سرعت شما را پایین نیاورده و چیزی از ارزشهای شما کم نمیکند چون اگر چنین اتفاقی بیفتد در حقیقت شما بیشتر دارید متحمل ضرر میشوید!
برای اینکه از این ابزار بهترین استفاده را بکنید حتما برای خودتان شاخص موفقیت تعیین کنید. حالا شاخص موفقیت یعنی چه؟ بگذارید با مثالی کوتاه برایتان توضیح بدهم. فرض کنید شما برای استارت آپ خودتان یک پیج اینستاگرام ساختهاید و اخبار و اطلاعات خودتان را آنجا به اشتراک میگذارید. حالا شما از کجا میدانید که پستهای شما محبوب هستند؟ برای این کار یک شاخص برای خودتان تعیین میکنید و میگویید که مثلا اگر فلان پست بین 100 تا 250 لایک و 40 الی 60 کامنت بگیرد یعنی محبوب است. پس این ارقام برای شما یک نوع شاخص برای تعیین موفقیت شما هستند. همین کار را میتوانید با استفاده از ابزار آنالیتیک در مورد ترافیک وبسایت خودتان استفاده کنید.
اگر محصول یا خدمت استارت آپ شما به شکلی است که برای فروش نیاز به فروشنده و بازاریاب دارد باید رفتار بازاریاب و فروشندههای خودتان را بررسی کرده و ببینید که چه تکنیکها و رفتارهایی نتیجه بهتری داشتهاند. سپس اگر قصد اضافه کردن یا تعویض بازاریابان خودتان را داشتید باید بتوانید همین رفتارها و تکنیکها را به آنها آموزش بدهید تا موفقیتهای قبلی شما تکرار بشوند.
در کل سعی کنید ببینید که چه چیزی روی مشتریها بیشتر از همه جواب میدهد و تا جایی که نتیجه مثبتی میگیرید همان را تکرار بکنید.
اگر برای استارت آپ خودتان وبسایت دارید یا اصلا استارت آپ شما یک وب سرویس یا نرم افزار است، سعی کنید میزان ترافیک خودتان را در چند دوره بررسی کرده و الگویی برای آن مشخص کنید. مثلا اینکه در چه ماه هایی از سال ترافیک وبسایت شما بیشتر میشود یا در چه ساعاتی از شبانه روز افراد بیشتری به وبسایت شما مراجعه میکنند. این ارقام همگی میتوانند در تصمیم گیری و سرمایه گذاری شما نقش مفیدی داشته باشند.
به نظرتان وقتی میگوییم که استارت آپ باید قابل اندازه گیری باشد دقیقا منظورمان چیست؟ میتوانید حدس بزنید؟ احتمال زیاد درست حدس زدهاید. شما باید استارت آپتان را طوری مدیریت کنید که حساب و کتاب تمام هزینههای آن را داشته باشید.
البته این کار اصلا نیازی به هیچ توضیح بیشتری ندارد چون منطقی ترین کار هم همین است اما ممکن است این قضیه نتایجی داشته باشد که به فکر هر کسی نرسد! مثلا اگر شما تمام حساب و کتاب استارت آپ خودتان را بصورت دقیق داشته باشید و بتوانید با ارائهای خوب آن را به یک سرمایه گذار نشان بدهید احتمال اینکه بتوانید سرمایه خوبی از او بگیرید خیلی افزایش پیدا میکند.
دیگر همه چیز بازاریابی یک کسب و کار دست شبکههای اجتماعی افتاده است! الان دیگر تعداد کسب و کارها و استارت آپهایی که میخواهند از طریق شبکههای اجتماعی به مشتریان دسترسی پیدا کنند روز به روز دارد بیشتر میشود و این یعنی زنگ خطر برای شما. چرا؟ چون شما باید چیزی داشته باشید که از بین این همه رقیب و صدا عبور کرده و صدای خودتان را به گوش مشتریهایتان برسانید. اما خبر خوبی هم برای شما دارم! اگر به اندازه کافی خلاق باشید و بتوانید آمار و ارقام شبکههای اجتماعی را درک بکنید قطعا خیلی سریعتر و راحتتر به هدف خودتان خواهید رسید.
یکی از اشتباهاتی که کارآفرینان در ابتدای کارشان مرتکب آن میشوند این است که فکر میکنند باید به تمامی کانالها و شبکههای اجتماعی مسلط باشند. حتما این مسئله یادتان باشد که شبکههای اجتماعی مختلف افراد مختلفی را به خودشان جذب میکنند و مخاطب خاص خودشان را در دست دارند. حالا شما باید دقت کنید که بهترین کانال یا شبکه اجتماعی را برای خودتان انتخاب کنید: شبکهای که بیشتر از بقیه شبکهها مناسب شما باشد.
شبکههای اجتماعی یکی از بهترین ابزارها برای درگیر کردن و جلب توجه مشتری است. نکته مهمی که باید یادتان باشد این است که در این شبکه ها نباید برای مشتریان خودتان حرف بزنید بلکه باید با یکدیگر حرف بزنید. یعنی اینکه مثل یک رادیو عمل نکنید که فقط حرف بزنید بلکه با مشتریهای خودتان وارد مکالمه و تعامل بشوید.
سعی کنید داستان برند خودتان را برای مشتری هایتان تعریف کنید. اگر با این داستان بتوانید نظر مشتریهایتان را جلب کرده و آنها را درگیر کنید آن ها رابطهای نزدیکتر و مثبتتر با برند شما خواهند داشت و حتی میتوانند سکوی تبلیغ جدیدی و بدون هزینهای برای شما باشند. مطالعهای که در این زمینه انجام شده است نشان میدهد که 78 درصد از کاربران شبکههای اجتماعی گفتهاند که پست های برندها در شبکه های اجتماعی تصمیمشان برای خرید را از حد متوسط تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده است.
یک داستان عالی درست است. نه بخاطر اینکه یک سری اتفاق را بازگو میکند بلکه به این خاطر که منسجم و حقیقی است. مشتریها در تشخیص بی انسجامیهای داستان بازاریابان خیلی تیز هستند و بازاریابان نمیتوانند با هر داستانی پیش مشتریان بروند.در نتیجه هیچ بازاریابی در بیان داستان موفق نیست مگر بازاریابی که استحقاق بیان آن داستان را داشته باشد (داستانش حقیقی و منسجم باشد).
سث گودین
هدف شما از انجام همه این کار ها رسیدن به فروش است. ممکن است شما محصولتان را پیش صدها نفر ارائه داده و سرنخهای زیادی به دست بیاورید. اما مسئله اصلی این است که چطور این سرنخ ها را به مشتری تبدیل بکنید تا از شما خرید بکند! برای این که این کار را راحت انجام بدهید لازم است که استارت آپ شما فراخوان عمل (call to action) قوی و تاثیرگذاری داشته باشد.
میدانید که فراخوان عمل جیست؟ یا به چه دردی میخورد؟ اگر اطلاع ندارید بگذارید من بگویم: شما برای استارت آپ خودتان کلی کار انجام میدهید و انتظار دارید که مردم هم در برابر کارهای شما واکنشی از خودشان نشان بدهند تا بدانید که به هدفتان نزدیک میشوید. درست است؟ این واکنش را از چه راه هایی میتوانید به دست بیاورید؟ مثلا میتوانید یک مسابقه بگذارید و به یک سری جایزه بدهید. یا یک کد تخفیف طراحی کرده و بگویید که اگز تا (مثلا) 3 روز از شما خرید کنند 30 درصد تخفیف دارند. یا اصلا از مشتریهای خودتان خیلی مستقیم خواهش میکنید که نظراتشان را در وبسایت یا در نظرسنجی برای شما بنویسند. تمامی این ها نمونههایی از فراخوان عمل هستند.
با فراخوان عمل مشتریان را به واکنش وادارید!
پس در کل فراخوان عمل ابزاری است که شما از طریق آن کاربر یا مشتری خودتان را وادار به نشان دادن واکنش میکنید. البته وادار کردن نه به این معنی که اجبار میکنید بلکه پیشنهادی به آنها میدهید که خوششان آمده و گفته شما را انجام میدهند.
فراخوان عمل باید یکی از برجستهترین و مشخص ترین قسمت های وبسایت، بسته یا بنر شما باشد. به عبارت دیگر اگر شما چندین متر با محصول یا کمپین خودتان فاصله داشته باشید و از آن فاصله چشمان خودتان را تیز بکنید باید بتوانید فراخوان عمل خودتان را دیده و تشخیص بدهید!
از آنجایی که فراخوان عمل بخش بزرگ و مهمی از جذب مشتری است تصمیم گرفتیم که راهکارهایی برای شما آماده کنیم تا با استفاده از آن ها بتوانید یک فراخوان عمل جذاب بنویسید.
ارزش محصولتان را مشخص کنید! چرا باید یک کاربر روی فراخوان عمل شما کلیک کرده و به گفته شما عمل بکند؟ اگر کاربر جواب این سوال را نداند احتمال اینکه فراخوان شما را قبول کند خیلی کم است. همیشه سعی کنید بصورت واضح و جذاب به کاربر نشان بدهید که اگر فراخوان شما را قبول کند چه سودی به دست خواهد آورد.
حس فوریت ایجاد کنید! سعی کنید برای فراخوان خودتان یک بازه زمانی یا یک ضرب العجل تعیین کنید. این کار این حس را در کاربر به وجود میآورد که دارد یک فرصت محدود را از دست میدهد و اگر همین الان اقدام نکند دیگر شانسی نخواهد داشت. این تکنیک در طول زمان همیشه نتیجه مثبتی داشته است!
طراحی خودتان را هوشمندانه انجام بدهید! سعی کنید که جنبه های مهم و جذاب فراخوان شما بیشتر از بقیه بخشها دیده شوند. اگر فراخوان شما در معرض دید بیشتری باشد احتمال اینکه کلیک بیشتری روی آن انجام شود خیلی بیشتر میشود!
نظرسنجی بکنید! قبل از اینکه طرح نهایی فراخوان خودتان را آماده کرده و منتشر کنید سعی کنید نسخههای مختلفی از آن را هم تهیه کنید. شما میتوانید این نسخههای مختلف را به افراد مختلف نشان داده و ببینید که تاثیر کدام یک بیشتر است. یا اینکه حتی میتوانید در شبکههای اجتماعی مختلف از فراخوان های مختلفی استفاده کرده و ببینید که کدام یک از این فراخوانها توانستهاند ورودی بیشتری برای شما بگیرند.
بازاریابی هم میتواند استارت آپ را به موفقیت برساند و هم میتواند آن را با خاک یکی کند! اما به لطف وجود هک رشد و دنیای اینترنت، این کار دیگر خیلی هوشمندانهتر و آسانتر شده است. گذشته از آن دنیای اینترنت پیچیدگیهای خودش را هم دارد چون تعداد تقریبا بینهایتی از راه ها و روش ها را پیش روی شما میگذارد و این شمایید که باید بهترین گزینه را انتخاب بکنید.
پس بین این روش ها باید آن دستهای را انتخاب کنید که تکرار پذیر، قابل ردیابی و قابل اندازه گیری باشند. اینها همگی از ویژگیهای مسیر درست استارت آپ شما هستند! یک بخش دیگر از مجموعه استارت آپ تمام شد و شما هم یک قدم به هدفتان نزدیکتر شدید. نظرتان چیست؟ اگر نظری دارید حتما به ما هم بگویید و البته منتظر سریهای بعدی استارت آپ باشید.
قدم سوم: هنر فروش و بیزینس پلن
قدم پنجم: روی استارت آپ خودتان سرمایه گذاری بکنید
به دنیای استارتاپی علاقهمند هستید و دوست دارید بیشتر درباره آن بدانید؟ قصد دارید یک استارتاپ شخصی برای خودتان راه بیندازید؟ در هر صورت، شما در جای درستی قرار دارید. در این سری آموزشی، ما از چیستی یک استارتاپ تا تمام نکات راهاندازی آن را به شما یاد میدهیم.
این سری اموزشی که پیش روی شماست برگرفته از سایت نوین می باشد، برای دسترسی به هریک از قسمت های این مجموعه اموزشی از لینک های زیر استفاده کنید.
قدم اول: استارت آپ چیست؟
قدم دوم: اعتبارسنجی و ایجاد مدرک اجتماعی
قدم سوم: هنر فروش و بیزینس پلن
قدم چهارم: بازاریابی استارت آپ خودتان را شروع کنید
قدم پنجم: روی استارت آپ خودتان سرمایه گذاری بکنید
مستند من با تولیدات کشور خودم زندگی می کنم» گویای این حقیقت است که هر کس می تواند با مصرف محصولات داخلی، به نظام اقتصادی کشور خود کمک کند و نقشی تعیین کننده در چرخه بازار داشته باشد.
توجه به تولید ملی می تواند منجر به رشد و شکوفایی اقتصادی شود و فرد فرد اجتماع می توانند در این شکوفایی و پیشرفت نقش آفرین باشند.
الگوی ارائه شده برای مصرف تولیدات داخلی نه بر پایه تحریک عواطف میهن دوستان که ساختاری منطقی در راستای حفظ مشاغل و منافع جمعی و ملی دارد.
این مستند در پی تبلیغ فرانسه نیست بلکه الگوی مناسبی برای مصرف کننده ایرانی نشان می دهد.
در نخستین قسمت یکی از خبرنگاران فرانسوی به بررسی وضعیت زندگی هم وطنان خود می پردازد، اینکه چگونه بسیاری از محصولات مورد استفاده آنها خارجی هستند.
سپس با برخی تولیدکنندگان فرانسوی به گفت وگو می نشیند و در مورد دلایل این مسئله از آنها سوالاتی می پرسد.
بنجامین کارل، کارین داسفور و بنجامین آدور کارگردانان این مستند هستند و الکساندر آمیل هم کار تهیه کنندگی من با تولیدات کشور خودم زندگی می کنم» را بر عهده داشته است.
در ادامه میتوانید این مستند را مشاهده و دانلود کنید:
قسمت اول:دانلود قسمت اول
270 |
360 |
720
دانلود قسمت دوم
360
تولیدات ملی و البته هزینه های معقول آنها امروزه بیشتر توصیه می شود که تا جای ممکن به سراغ برندهای ایرانی بروید و از کارخانه ها و تولیدکننده های داخلی حمایت کنید. بنابر همین مسئله در این مطلب تصمیم داریم که به معرفی بهترین برندهای لوازم خانگی ایرانی بپردازیم و شما را با آنها آشنا کنیم.
این مطلب توسط یکی از کاربران برای وبلاگ ما از طریق بخش ویژه کاربران ارسال شده است.
شما هم مطالب خود را برای ما ارسال کنید.
دانلود تیزر مستند چوب بستنی
144P |
240P |
360P
چرم مشهد یکی از برندهای برتر ایرانی در صنعت مربوط به خود در کشور است که بیش از 20 سال از زمان آغاز به فعالیت آن میگذرد. این برند که تولیدکننده انواع محصولات چرمی در ایران است، در حوزه صادرات نیز فعال بوده و کالاهای تولیدی خود را به انواع کشورها، همچون کشورهای اروپایی صادر میکند. در ادامه با روند کاری این شرکت بیشتر آشنا خواهید شد.
1. لطفا یک بیوگرافی کوتاه از خودتان بگویید و پیرامون سابقه فعالیتی چرم مشهد توضیحاتی ارائه دهید.
من بابک مصری 49 ساله و دارای مدرک مهندسی شیمی از دانشکده فنی دانشگاه تهران و مدرک MBA با گرایش مدیریت مارکتینگ از دانشگاه SFU ونکوور کانادا هستم و بیش از 20 سال سابقه مدیریت در صنایع مختلف دارم و اکنون حدود سه سال است که مدیرعامل شرکت چرم مشهد هستم. شرکت چرم مشهد هم با 22 سال سابقه بهعنوان بزرگترین واحد چرمسازی و تولیدکننده محصولات چرمی در ایران فعالیت میکند.
2. تنوع محصولات چرم مشهد به چه صورت است؟
شرکت چرم مشهد تولیدکننده انواع محصولات چرمی شامل البسه چرمی، کیف نه، کیف اداری، کفش، کمربند، کیف پول، مصنوعات چرمی و. است. شرکت چرم مشهد تنها شرکت چرمسازی است که از پوست تا محصول نهایی را در کارخانه تولید میکند.
3. چرم مشهد در حال حاضر دارای چه تعداد شعبه و در کدام شهرها است؟
شرکت چرم مشهد در حال حاضر بیش از 60 شعبه در شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز، گرگان، ساری، بابل، بابلسر، تنکابن، رشت، اردبیل، زنجان، اهواز، کرمان، زاهدان، بیرجند، بجنورد، همدان، اراک و. است.
4. دغدغه شما برای طراحی محصولات چیست و پروسه طراحی محصولات چرم مشهد به چه صورت است؟
چرم مشهد با در نظرگرفتن آخرین سبکها و مدهای برندهای معتبر جهانی و رنگهای سال، بررسی نمایشگاههای بینالمللی و بازدید از برندهای معتبر اروپا و آمریکا، همچنین استفاده از طراحان معتبر ایتالیایی و ترکیه بهعلاوه طراحان توانمند شرکت چرم مشهد نسبت به ارائه مدلهای متنوع برای هر فصل اقدام میکند.
5. با توجه به نامگذاری امسال تحت عنوان رونق تولید و بحرانهای پیش روی تولید داخل چه مواردی را برای خروج از آن در نظر دارید؟
با تشکر از مقام معظم رهبری که امسال را بهنام رونق تولید نامگذاری فرمودند، لازم است کلیه دستگاههای ذیربط که با واحدهای تولیدی دارای مراوده هستند از قبیل بانکها، وزارت دارایی و همچنین واحد مالیات بر ارزش افزوده، گمرکات کشور، وزارت صنعت، معدن و تجارت و همچنین سازمان تامین اجتماعی ضمن تسهیل و کمک به واحدهای تولیدی خوشنام و خوشحساب کشور از ایجاد هرگونه بنبست و چالش برای واحدها خودداری کرده تا انشاءالله با سعی و تلاش تولیدکنندگان کشور که در این دوران بحران و جنگ اقتصادی، در سنگرهای تولید به دفاع از اشتغال و اقتصاد این مرز و بوم مشغول هستند، بتوانیم کلیه مشکلات را پشت سر بگذاریم و به دوران رشد و شکوفایی اقتصادی برگردیم. تسهیلات کمبهره، تقسیط بلندمدت مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر عملکرد، همکاری گمرکات با واحدهای تولیدی جهت ترخیص سریع مواد اولیه و مومات مصرفی تولید، عدم جریمههای بیمورد و بدون دلیل از سوی سازمان تامین اجتماعی و کاهش میزان حق بیمه پرداختی توسط کارفرما از جمله مواردی هستند که میتوانند به رونق تولید کمک کنند.
6. لطفا پیرامون برنامههای آتی چرم مشهد در حوزههای توسعه شعب، برندینگ، مارکتینگ و مدلینگ توضیح دهید.
در حال حاضر چرم مشهد با بررسی روزانه بازار کشور و پتانسیلهای آن اقدام به یافتن فروشگاههای جدید یا جابهجایی فروشگاههای موجود به مکان با پتانسیل بالاتر میکند. فعالیتهای برندینگ چرم مشهد شامل اسپانسرینگ هنرمندان کشور، استفاده از فضای مجازی و بهخصوص شبکههای اجتماعی، توسعه باشگاه مشتریان، شرکت در برنامههای هنری و علمی و برخی رسانههای تبلیغی دیگر است.
7. . توان رقابتی صنعت چرم ایران را در بازارهای جهانی چطور ارزیابی میکنید؟ آیا به خارج از کشور هم صادراتی دارید؟
محصولات این شرکت توانایی رقابت با محصولات با کیفیت خارجی را دارا بوده و هماکنون به چندین کشور در آسیای شرقی، استرالیا، اروپا و آمریکای شمالی صادرات داریم.
8. با توجه به حضور برندهای خارجی در کشور فکر میکنید برندهای ایرانی چقدر موفق عمل کردهاند؟
در صنعت چرم برندهای ایرانی بسیار موفق عمل کردند و ضمن رقابت سالم با یکدیگر نگذاشتند که کشور ترکیه که در بیشتر صنایع ضربات جبرانناپذیری به اقتصاد ایران وارد کرده است، کوچکترین مانوری در ایران داشته باشد و برندهای ترک یکییکی از ایران رفتند.
9. اثرگذاری مالیات بر ارزش افزوده را چقدر در رکود صنعت چرم در کشور موثر میدانید؟
مالیات بر ارزش افزوده و همچنین مالیات بر عملکرد در صورتیکه هیچگونه تبعیضی در آن نباشد و برخی شرکتها با استفاده از خلأهای قانونی و صنفی نتوانند فرار مالیاتی داشته باشند و نیز مصرف این مالیات اخذشده در جهت توسعه صنعت چرم و ایجاد اشتغال بیشتر و نوسازی صنایع چرمسازی باشد، بسیار هم خوب و عادلانه خواهد بود.
10. انتظارات شما برای توسعه صنعت و صادرات چرم از دولت چیست؟
ما انتظارات زیادی نداریم، قوانین ساده و شفاف و همچنین واردات مواد شیمیایی و مومات مصرفی تولید از مجراهای قانونی و بدون تشریفات و مشکلات فراوان و بهخصوص تامین ارز مورد نیاز واردات، این نیازها به راحتی در توسعه صنعت چرم و افزایش صادرات آن موثر است.
11. طی سال 97 چرم مشهد موفق به دریافت چه افتخاراتی شد و چه تغییراتی را در مجموعههای خود ایجاد کرد؟
برای چهارمین سال متوالی، برند محبوب کشور در صنعت کیف و کفش و چرم شدیم، برند برگزیده سمینار برندینگ در شهر مشهد بودیم و همچنین جزء 500 شرکت برتر کشور معرفی شدیم.
حمایتهای دولتی از توسعه واحدهای تولیدکننده محصولات چرمی، حمایتهای دولتی جهت برگزاری نمایشگاههای داخلی و خارجی توسط تولیدکنندگان و شرکت در نمایشگاهها، تشکیل کنسرسیوم صادراتی و تشکیل رشتههای دانشگاهی مرتبط جهت تربیت نیروی ماهر از دیگر راهکارهایی است که میتوان به این صنعت کمک کرد.
همه ساله رهبر معظم انقلاب، متناسب با شرایط کلی حاکم بر کشور سال را به نامی مزین می کنند تا این مهم بتواند در سرلوحه برنامه ریزی های مسئولان و مردم قرار بگیرد. با توجه به تشدید مشکلات اقتصادی در سال های گذشته، رهبر انقلاب همواره نام سال ها را اقتصادی انتخاب کرده اند. پس از انتخاب نام رونق تولید برای سال ۹۸، ایشان نام سال ۹۹ را نیز به نام سال جهش تولید نام گذاری کردند.
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است؛ و بر دو نوع است، تولید مداوم و تولید متناوب. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد. واژه Production در لغت به معانی استخراج، فراورده، محصول، کار، عمل، نتیجه، ارائه و تولید آمدهاست.
تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمی ست که از ماقبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اولین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجر به پیشرفت تمام رشتههای مهندسی شد.
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد.
در اقتصاد، خلق مطلوبیت از طریق فعالیت انسانی است. تولید از نظر علم اقتصاد، دربردارنده خلق اشیا توسط انسان نیز هست؛ ولی شامل دیگر فعالیتهای خدماتی، چون حفاظت و نگهداری، پاکیزهسازی و . هم میشود.
رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۱۳ فروردین سال ۹۵ در مور ضرورت توجه به تولید و راهکارهای رونق تولید فرموده بودند: انکار نمیکنم که تحریمها در رونق تولید تأثیر منفی دارد، اما این را انکار میکنم که این تحریمها بتواند برنامه ریزیها را برای رونق تولید با مشکل مواجه کند. بنده نگاه میکنم به بخشهایی که حتی تحریمهای دشمن در آن بیشتر بوده است، اما به همت مدیران و کارگران تولید پیش رفته است.
در دولت باید تصمیم گرفته شود که هیچ یک از اقلام مصرفی از قلم و کاغذ گرفته تا ساختمان سازی، مواد و مصالح از خارج وارد نشود.
ایشان در ادامه سخنرانیهای خود گفتند: حرف زدن زیاد در مورد فساد فایده ندارد. با گفتن از ی دست بر نمیدارد. مسئولان رومه نیستند که در مورد فساد حرف بزنند. من و شما باید وارد بشویم و مقابله فساد به معنای واقعی کلمه بایستیم.
همه مسئولیت دارند، اما برخی مسئولیت بیشتری دارند. کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و آمریکا نیست در داخل کشور است. در طول این سالها مدیران ایرانی کارهای بزرگ تری انجام داده اند و مسئله تولید را نیز میتوانند حل کنند.
رونق تولید
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، با تبریک عید نوروز و میلاد مسعود امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام به هممیهنان عزیز و بویژه خانوادههای معظم شهیدان و جانبازان، و با آرزوی سالی توأم با شادی، سعادت، سلامت جسمی و توفیقات روزافزون مادی و معنوی برای ملت ایران، سال جدید را سال رونق تولید» نامگذاری کردند.
رهبر انقلاب در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۹ هجری شمسی، ضمن تبریک سال نو و اعلام رضایت نسبی از فعالیتهای تولیدی در سال ۱۳۹۸، حجم تولیدات را برای اقتصاد ایران ناکافی دانستند و افزودند برای محسوس شدن فعالیتها در زندگی مردم نیاز است، حجم تولیدات تا ۱۰ برابر شرایط سال ۱۳۹۸ افزایش یابد.
بر همین اساس، ایشان ضمن تأکید بر ضرورت توجه مردم و مسئولان بر مسئله تولید، سال جدید را با نام سال جهش تولید نامگذاری کردند.
جهش تولید و تنوع دادن به تولیدات داخلی تنها راه فلج کردن تحریمهای اقتصادی است و بزرگترین دغدغه خانوادهها و جوانان فارغالتحصیل یعنی اشتغال را پاسخ خواهد داد.
مجلس و شورای نگهبان قانون بودجه را قبل از اتمام سال تصویب میکنند. سؤالاتی مطرح میشود که ضرورت نامگذاری برای سال پیشرو از طرف استراتژیست نظام چیست؟ فایده نامگذاری بعد از بودجهنویسی برای سال جدید چیست؟ در پاسخ به این پرسشها میتوان موارد زیر را یادآور شد:
- این شعارها خارج از اسناد بالادستی نبوده و تغییر مسیری در برنامهها نیست. در واقع تذکری است تا مانع غفلت در قانونگذاران و مجریان شود. یادآوری برای خلق فرصتهای جدید و هدایت آنها در سمت وسوی مشخص است. تجمیع افکار و ظرفیتهای کشور برای حل شاخصترین مشکل کشور و نوعی آیندهنگری است تا آسیبها ریشه دار نشوند، به عبارتی برای منابع محدود کشور تعیین اولویت است.
- رهبر معظم انقلاب ١۴ سال است که بر حوزه اقتصاد تأکید دارند. چرا حوزههای امنیت و دفاع کشور به این اندازه برجسته نیست؟ چرا مقوله فرهنگ تا این اندازه برجسته نیست؟ امروزه انقلاب اسلامی در یک جنگ اقتصادی همه جانبه قرار دارد و دشمنان قصد دارند با حربه اقتصادی و تحریم ستون فقرات نظام اسلامی را بشکنند. انتخاب راهبرد جهش_تولید برای سال ۱۳۹۹ از میان سایر اولویتهای موجود کشور از سوی رهبر معظم انقلاب در شرایط فعلی بسیار هوشمندانه است.
۱- اساساً اقتصاد ایران ظرفیت تحریمپذیری بسیار بالایی دارد و بهراحتی قابلیت تحریم شدن است. دلیل این اتفاق را میتوان در خامفروش بودن و نداشتن تنوع تولید کشور جستجو کرد. برای حل مشکل راحت تحریم شدن قاعدتاً باید کاری کرد تا هزینههای اعمال تحریم علیه کشور افزایش یابد و این اتفاق با جهش و تنوع دادن به تولید کشور محقق میشود.
۲- جهش تولید میتواند فرصتهای از دست رفته اقتصاد ایران در دهه ۱۳۹۰ بهواسطه ثبت نرخ رشدهای اقتصادی منفی، میانگین منفی، نوسانی را تا حدودی جبران کند.
۳- جهش تولید بزرگترین دغدغه خانوادهها و جوانان فارغالتحصیل یعنی اشتغال را پاسخ خواهد داد. بسیاری از آسیبهای اجتماعی از جمله افزایش سن ازدواج، طلاق، اعتیاد، کاهش فرزندآوری، به خاطر بیکاری و مشکلات اقتصادی است.
۴ - جهش تولید امکان جبران خسارتهای اقتصادی ناشی از اختلال جزئی در برخی کسب و کارها در اثر شیوع کرونا ویروس در کشور را فراهم خواهد کرد.
۵ - جهش تولید به ارتباط بین صنعت و دانشگاه، پژوهشهای کاربردی و فعالیتهای دانشبنیان رونق میدهد.
۶ - جهش تولید شانس تحقق درآمدهای مالیاتی پیشبینی شده در بودجه عمومی دولت در سال ۱۳۹۹ (۱۹۸ هزار میلیارد تومان) در شرایط تحریم و کاهش شدید قیمت نفت را افزایش میدهد.
۷ - با توجه به استمرار محیط تورمی اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۹، جهش تولید میتواند از عمیقتر شدن رکود تورمی در اقتصاد ایران جلوگیری کند.
۸ - زیر سایه کاهش شدید درآمدهای نفتی، تلاش برای جهش تولید، قابلیتها و ظرفیتهای واقعی کشور برای اقتصاد بدون نفت و مشخصاً عدم وابستگی بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات به نفت را نشان خواهد داد.
۹ - جهش تولید امکان تقویت صادرات غیرنفتی و ترمیم اختلال صادرات از مسیر کشورهای همسایه با هدف کمک به پوشش نیازهای ارزی کشور در شرایط تحریم را فراهم خواهد کرد.
۱۰ - جهش تولید انعطافپذیری تهای اقتصادی دولت برای کنترل تبعات ناشی از مشکلات ساختاری اقتصادی ایران نظیر رشد بالای حجم نقدینگی و کاهش ارزش پول ملی در شرایط تحریمهای کنونی را تقویت خواهد کرد.
*مصطفی طاهری منتخب مردم زنجان و طارم در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی
و عضو هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی استان زنجان
بررسی تجربه چین نشان میدهد میتوان با رفع موانع اصلی تشکیل و فعالیت بنگاههای کوچک و متوسط مردمی» در سطح کشور از طریق یک الگو و برنامهریزی هوشمندانه، زمینه نقش آفرینی این بنگاهها در تولید محصولات مختلف را به صورت گسترده فراهم آورد و جهش تولید را رقم زد.
رهبر انقلاب سال ۱۳۹۹ را سال جهش تولید نامگذاری کردند. ایشان در تفاوت رونق تولید و جهش تولید به این مهم اشاره فرمودند که رونق به این معناست که تولید حرکت کند، اما جهش چندین برابر رونق و به این معناست که یک اتفاق ویژه رقم بخورد؛ به گونه ای که مردم آن را حس کنند.
اقدامات جهشی در اقتصاد تفاوتی قابل توجه به کارهای روتین و روزمره دارد. جهش یعنی کارهایی باید انجام شود که در مدت کوتاه، تحول ایجاد کند. بررسی ها حاکی از آن است که با توجه به ظرفیت های خالی و مغفول اقتصاد ایران، جهش تولید شدنی و امکانپذیر بوده و تنها لازمه اش اراده مسئولین است.
اولین قدم برای جهش تولید این است که باورهای غلط کنار گذاشته شود. یک باور غلط این است که با پول و وام میشود به تولید رونق داد. در سال جهش تولید، احتمالا چنین اقداماتی بیشتر مورد توجه قرار گیرد چرا که تسهیلات دهی، راحت ترین اقدام برای مسئولین بوده و گزارش کار آن نیز قابل توجه است.
اما تجربه طرح های خوداشتغالی»، اشتغال ضربتی» و بنگاه های زودبازده» در دولت های قبل و تسهیلات حمایت از تولید سال های اخیر ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی، نشان می دهد پول و وام صرفا یک مُسکّن است؛ که نه باعث رونق واقعی تولید می شود نه اشتغال پایدار ایجاد می کند و صد البته جهش تولید هم نمی تواند بیافریند.
نکته مهم دیگر این است که اقداماتی مثل کاهش بازدهی فعالیت های موازی تولید از جمله دریافت مالیات از بخش غیرمولد اقتصاد، یا اقدامات عمومی مثل بهبود فضای کسب و کار، پیش نیاز جهش تولید است.
این اقدامات البته مهم است و باید با سرعت بیشتر در سال جهش تولید انجام شود؛ اما جهش تولید نیاز به اقدامات خاص و ویژه خود دارد.
در گام اول باید ریشه یابی شود. دلیل اینکه صرفا با پول جهش تولید محقق نمی شود، این است که ریشه مشکلات تولید آن هم در بنگاه های کوچک و متوسط، پول نیست. مساله، اول خرید مواد اولیه با قیمت ارزان و متناسب و سپس مهمتر، فروش محصول در بازار و در رقابت با دیگر محصولات مشابه است.
در واقع مردم برای راه اندازی بنگاه تولیدی، به دلیل اینکه نمی توانند مواد اولیه با قیمت مناسب بخرند و سپس محصول خود را بفروشند، وارد عمل نشده و ظرفیت بزرگی در کشور از این مسیر مغفول مانده است. لذا اگر قرار باشد اقدامی انجام شود تا بنگاه های کوچک و متوسط مردمی متعدد در کشور به صورت گسترده فعال شده و جهش تولید را رقم بزنند، ضروری است این دو مسئله برطرف شود تا امکان فعالیت بنگاه در نقاط مختلف کشور و توسط اقشار مختلف جامعه امکانپذیر باشد.
الگوی پیشنهادی برای جهش تولید، حل ۲ مسئله مذکور از طریق تشکیل نهادهای تامین کننده و توسعه گر است. این نهادها که البته وما دولتی و حاکمیتی نیستند و با منطق کاملا اقتصادی اداره می شوند، مواد اولیه را با قیمت ارزانتر (به دلیل تقاضای بزرگتر) خریداری نموده و در اختیار بنگاه تولیدی می گذارند؛ سپس محصول تولیدی را با استاندارد مدنظر از ایشان خریده و در بازار می فروشند.
در این الگو، دغدغه بنگاه تولیدی برای خرید مواد اولیه و فروش محصول برطرف شده و او فقط به کیفیت توجه میکند. دولت نیز نقش برنامه ریزی، تگذاری، ساماندهی و حمایت از نهادهای تامین کننده و توسعه گر را بر عهده دارد تا از طریق آن با یک برنامه ریزی هوشمندانه، افزایش تولید محصولات مختلف را محقق نماید. نهادهای عمومی غیردولتی نیز می توانند با ظرفیت های خود در چنین الگویی نقش آفرینی کنند.
با این الگو به دلیل مزیت در تولید محصول با قیمت مناسب، به مرور زمان می توان در بازارهای صادراتی نیز ورود کرد؛ اقدامی که چین با استفاده از اجرای همین الگو انجام داده و در آن موفق شده است.
چین با تشکیل بنگاه های دولتی تامین کننده و توسعه گر، هر محله یا روستا یا منطقه را برای تولید یک محصول مامور نمود. به این شکل، بنگاه دولتی، مواد اولیه را در اختیار کارگاه های تولیدی خانگی قرار می داد و محصول تولیدی را از آنها خریداری نموده و صادر می کرد. به این شکل تولید محصول با هزینه بسیار اندک افزایش می یافت و امکان صادرات آن نیز فراهم می شد.
با این الگو، چین توانست بازار محصولات مختلف را در مدتی کوتاه تسخیر نماید. به عنوان نمونه این کشور توانست در مدت دو سال از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ صادرات جوراب خود به آمریکا را ۲۰۰ برابر کند و بازار جهانی این محصول را در اختیار بگیرد. (۱)
پی نوشت:
منبع: مقاومتی نیوز
(۱) کتاب چین دنیا را تکان می دهد؛ نویسنده: تد.سی.فیشمن؛ مترجم: دکتر رضا افتخاری؛ نشر بامشاد
حسن رشوند طی یادداشتی در رومه جوان نوشت : رهبر انقلاب اسلامی در پیام نوروزی خود، با اشاره به نامگذاری سال 98 به رونق تولید و تحرکات مثبت انجام گرفته در سال گذشته، سال 99 را به نام جهش تولید نامگذاری کردند و درباره چرایی نامگذاری امسال به جهش تولید فرمودند:
سال گذشته گفتیم رونق تولید»، امسال بنده عرض میکنم جهش تولید»؛ امسال سالِ جهشِ تولید است. این شد شعار امسال؛ کسانی که دستاندرکار هستند جوری عمل کنند که تولید انشاءالله جهش پیدا کند و یک تغییر محسوسی در زندگی مردم انشاءالله به وجود بیاورد.» هرچند تا رونق تولید به معنای واقعی، فاصله زیادی داریم، اما تحقق همین مقدار با توجه به مشکلات بزرگی که سال گذشته کشور داشت، از سیل گسترده ابتدای سال 98 و خسارتهای سنگینی که به کشور وارد آمد تا آشوبهای آبان ماه و از بین رفتن بخشی از زیرساختهای کشور تا ویروس کرونا که عملاً در ماه پایانی سال، کل فعالیتهای کشور را تعطیل کرد در کنار یک سال تحریم گسترده و بی سابقه دشمنان ملت ایران، میتوان گفت ایران عزیز برای رونق تولید کارهای بزرگی را انجام داد و همین اقدامات است که امید به جهش تولید» را در سال 99 به وجود آورده است و رهبری معظم انقلاب را بر آن داشته تا از ظرفیت به وجود آمده در سال 98 برای رسیدن به نقطه جهش در سال 99 بهره گرفته شود.
برخی از اقداماتی که سال 98 انجام شد و زمینهای گردید تا سال 99 بر مدار همان شعار سال 98 حرکت کنیم، عبارتند از:
1- توجه به رشد فعالیتهای خُرد با محوریت کارآفرینی
2- ورود افراد متخصص و کم سرمایه به سمت کسب و کارهای کوچک
3- ارتقای سطح فعالیت شرکتهای دانشبنیان با آوردهای حدود 120هزار میلیارد تومان
4- افزایش تولیدات راهبردی در حوزه کشاورزی و حرکت به سمت خودکفایی در کالاهای اساسی
5- افزایش تولید بنزین باوجود تحریمهای گسترده با راهاندازی سه فاز ستاره خلیج فارس و تولید بنزین تا مرز 115 میلیون لیتر در روز و فراتر از نیاز داخلی
6- حضور فعال مراکزی مانند قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا و ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان در عرصه تولید و رونق تولید
7- کاهش وابستگی به نفت به خاطر تشدید تحریم و افزایش صادرات غیرنفتی
8- ایرانیتر شدن سفره ایرانیان با تولید کالاهای ایرانی (بهرغم کوچکتر شدن سفره مردم)
9- حضور فعالتر و نویدبخش گروههای آتش به اختیار نیروهای انقلابی در عرصه اقتصاد و
10- حضور فعال و مؤثر قوه قضائیه در مبارزه با مفاسد اقتصادی و حرکت به سمت شفافیت اقتصادی.
بنابراین، مجموع فعالیتهای انجام شده به علاوه شکلگیری مجلسی که انشاءالله اقتصاد مقاومتی و تحقق اامات آن را هدف اصلی خود قرار خواهد داد، زمینه جهش تولید را در سال 99 پدید آورده است.
از بیانات رهبر معظم انقلاب چنین برداشت میشود که بین رونق تولید- که امری لازم و ضروری است- و جهش تولید، تفاوتهایی وجود دارد. تفاوتهایی از جنس تفاوت بین حرکت» و سرعت». شاید عبارت زیر گویاترین مثال برای رساندن تفاوت مفهومی بین رونق تولید» با جهش تولید» باشد.
هواپیمایی را در نظر بگیرید که قصد پرواز دارد. ابتدا این هواپیما که از قبل تمام مسائل فنی آن بررسی شده و آماده پرواز است، باید موتور آن روشن و سپس حدود یک کیلومتر و بیشتر روی باند حرکت کند.
درست است که این هواپیما به حرکت درآمده است، اما برای پرواز نیاز به خیز» (take oof) دارد.
تیک آف یا خیز» یعنی کندن از شرایط قبلی در زمین و پرواز تا رسیدن به سطح مناسب پرواز»! در واقع جهش در تولید را تداعی میکند. در سالهای گذشته و بهخصوص در سال 98، موتور تولید روشن شد و هواپیمای اقتصاد روی باند قرار گرفت و به حرکت در آمد، اما لازمه تحول اساسی در اقتصاد فاصله گرفتن ازشرایط قبلی و جهش به سمت وضعیت جدید است. البته جهشی که با کنترل مناسب و حرکت متوازن و هماهنگ به سمت بالا همراه است و صدالبته تکانههای طبیعی خود را برای قرارگرفتن در سطح مناسب، برای ادامه حرکت دارد. اینجاست که سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی معنا پیدا میکند که حرکتهای انجام شده اگرچه خوب است، اما یک دهم حرکت مورد انتظار نیست! درست مثل هواپیمایی که بعد از حرکت روی باند انتظار میرود از جاکنده شود و در حرکت خود تحول محسوس ایجاد کند و الا نه تنها به مقصد نخواهد رسید بلکه ممکن است با خروج از باند یا رسیدن به انتهای باند و برخورد با موانع، متوقف شود و آسیب ببیند و خطرات زیادی را متوجه سیستم کند. با این مثال، برای روشنتر شدن تفاوتهای شعار این دو سال، به چند نکته اشاره میشود:
1- رونق تولید برای زمانی است که بخواهیم تولید از رکود خارج شود. درست مانند وقتی که کارخانهای عملاً به تعطیلی کشیده شده است. مجموعه تلاشهای انجام گرفته برای خروج این کارخانه از تعطیلی، رونق بخشی به تولید است، اما جهش تولید در زمانی است که کارخانهای با یک ظرفیتی در حال کار است ولی با چند اقدام اساسی و چند تغییر اصلی میتوان ظرفیت این مرکز تولیدی را به دو برابر یا بیشتر افزایش داد.
2- رونق تولید نوعی حرکت برای شناسایی نقاط ضعف و قوت و بررسیهای لازم برای شناخت بهتر مسیر است، اما جهش تولید همافزایی و مشارکت جدیتر بر مبنای تلاشهای انجام گرفته برای رونق اقتصادی است.
3- در رونق تولید، بیشتر فعالیتها در سطح برنامهای و عملیاتی است، اما در جهش تولید، علاوه بر سطح برنامهای و عملیاتی، باید سهم تگذاری درست، برنامهریزی راهبردی و آینده نگرانه برچرخه قبل افزوده شود.
4- در رونق تولید شاید بیشتر برنامه ریزان عرصه تولید نگاه خویش را معطوف تولید کالاهای مصرفی و زود بازده کنند، اما در جهش تولید در عین توجه به مقوله تولید کالاهای مصرفی، تمرکز بیشتر بر تولید و فعالیت در عرصه کالاهای سرمایهای و خارج کردن کشور از دایره وابستگی به واردات کالاها و تکنولوژی از کشورهای دیگر است.
بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب در شعار سال 99 جایگاه دو قوه مقننه و قضائیه را در جهش تولید در کنار دولت برجسته دیدند. بنابراین، نقش مجلس جدید و قوه قضائیه اهمیت و ضرورت زیادی در تحقق شعار سال 1399 خواهد داشت. چراکه بدون برنامه مناسب و قوانین صحیح از سوی مجلس و بدون نظارت بازدارنده از فساد و پیش برندهی تولید و مبارزه قاطع با مفسدان از سوی قوه قضائیه، جهش تولید امکانپذیر نخواهد بود.
منبع: تنسیم
درباره این سایت